گفتگو ميان توده اي ها (چهار) عمده ترين آماج پيش رو «به نبرد مي روم و شمشيرم چوبينه است: شمشير واژه ها. در پاسداري انديشه خود، چروكيده ام.» (احسان طبري، ”با پچپچه پائيز“، ص ٧)

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ١٣٩١ / ١٢  (چهارم مرداد)

واژه راهنما: بحثي در دفاع از مقاله «پيش به سوي جبهه گسترده ضد ديكتاتوري» در نامه مردم (شماره٨٩٢). عمده ترين آماج پيش رو، تعيين مضمون مبارزه براي «محدود كردن رشد سرمايه داري بزرگ» (طرح برنامه ششمين كنگره حزب توده ايران). توده اي محترم، ”آرش“ محق نيست!

در آغاز تاكيد بر اين نكته ضروري است كه سرمقاله پراهميت نامه مردم تحت عنوان «پيش به سوي جبهه گسترده ضد ديكتاتوري» (شماره٨٩٢) مورد تائيد و پشتيباني كامل نگارنده مي باشد. اين نكته در دو نامه هم به تاريخ ١١ و ١٧ آوريل ٢٠١٢ به رفيقي مورد تاكيد قرار گرفته است: «حق با توست، ”سرمقاله آخر نامه مردم بي نظير است“. من آن را با لذت خواندم و بخش هايي را براي تهيه مقاله جدا نمودم.» و «به سرمقاله پراهميت نامه مردم برگرديم، همان طور كه نوشتم، بايد براي نويسنده و يا نويسندگان آن دست زد و آفرين گفت. هر چهار نكته اي كه به آن اشاره داري، با موفقيت و به طور شفاف طرح شده اند، به ويژه انتقاد به ”فضايِ دل خنك كن مجازي”.»

لذا سخني بيش تر در اين باب غيرضروري به نظر مي رسد. ”انتقاد“هايي كه توده اي محترم، ”آرش“ در نوشتار ”اسلوب هاي استقرايي آقاي عاصمي ٢“، مطرح مي سازد (نويدنو ٢٩ر٠٤ر١٣٩١)، جنگي است با دشمن خيالي تراشيده شده در ذهن او كه يا نشان بي اطلاعي ؟! از موضع من در نوشتار «پيش به سوي جبهه گسترده ضد ديكتاتوري»، با كدام آماج با كدام شعار؟ (http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/1765) مي باشد و يا به منظور دستيابي به نفعي است كه تاكنون شناخته نشده است.

عمده ترين آماج كدامست؟

در سرمقاله پراهميت نامه مردم تحت عنوان «پيش به سوي جبهه گسترده ضد ديكتاتوري» (شماره٨٩٢)، كه بازگويي از طرح برنامه براي ششمين كنگره حزب است، پس از برشمردن شرايط حاكم بر ايران، و با توجه به تجربه يك قرني، راه رشد سرمايه داري در هر شكل آن نفي گشته و مرحله انقلاب ايران، مرحله ”ملي- دموكراتيك“ اعلام مي گردد.

صحبت بر سر آنست كه پيشنهاد و طرح حزب توده ايران براي اين مرحله چيست؟ در طرح برنامه چنين آمده است: «… ميهن ما به يك تحول بنيادين كه عرصه هاي گوناگون زندگي مردم را در برگيرد، نيازمند است … حزب توده ايران بر اساس تجربه خود از رشد سرمايه داري قرن اخير در جامعه ما، معتقد است كه چون نظام سرمايه داري در هر شكل سياسي آن، در كشور ما نمي تواند معضل هايي همچون عقب ماندگي و بي عدالتي دهشتناكي كه سرتاپاي جامعه ما را فراگرفته است، حل كند. بنابراين، ايران همچنان در مرحله انقلاب ملي- دموكراتيك قرار دارد كه هدف اجتماعي- اقتصادي چنين انقلابي را مي توان بدين سان تعريف كرد: محدود كردن رشد سرمايه داري بزرگ». (”آينده ميهن ما …، ص ١٧)

چگونه بايد «رشد سرمايه داري بزرگ» را محدود كرد؟ پاسخ به اين پرسش، نه چيزي كم و نه بيش، اكنون عمده ترين آماج بحث ميان توده اي ها، به ويژه در كنگره آينده حزب مي باشد. مي توان با گل آلود كردن آب، شفافيت بحثي كه در نوشتار پيش گفته ”… با كدام آماج، با كدام هدف؟“ طرح شده بود را نديد و يا بر آن چشم بست، اما كنگره ششم حزب نمي تواند با موفقيت پايان يابد، بدون آنكه به اين پرسش پرداخته باشد و پاسخ منطقي مبتني بر تعريف برنامه درباره مرحله ”ملي- دموكراتيك“ انقلاب را ارايه داده باشد. از اين روي نيز در بخش ج از طرح برنامه (ص ٢٠)، به منظور بحث و نتيجه گيري درباره آن ها، ”سرفصل هاي برنامه اقتصادي مردمي براي تغييرهاي بنيادي“ و (در همان صفحه) در ”مختصه هاي كليدي برنامه اقتصادي مردمي“طرح شده اند. همانجا، از نكته هاي ارزشمند طرح شده، چنين نتيجه گيري مي شود: «از اين روي مختصات كليدي برنامه كنگره ششم حزب ما، در سطح كلان با هدف تغيير اقتصاد سياسي كشورمان تنظيم شده اند. تدبير و ارائه جزئيات راه حل هاي كارشناسي برنامه اقتصادي مردمي در دستور كار اقتصاددانان مترقي كشورمان است.» (تكيه از من)

به نظر نگارنده، و هدف نوشتار پيشين و همه نامه هاي خصوصي نگاشته شده نيز چنين بوده است، اين سخني درست است كه بايستي «اقتصاددانان مترقي كشورمان … جزئيات راه حل هاي كارشناسي برنامه اقتصادي مردمي …» را به عهده گرفته و عملي سازند، اما سازماندهي اين امر پراهميت در جهت هدف محدود نمودن سرمايه داري بزرگ با جهت گيري به سوي راه رشد غيرسرمايه داري و نهايتاً به سوي سوسياليسم، وظيفه حزب توده ايران و به طور مشخص بحث و تصميم گيري درباره چگونگي آن، وظيفه كنگره ششم آنست!

سازماندهي چنين امر پراهميتي نمي تواند موضوع بحث، گفتگو و تصميم گيري در بالاترين ارگان حزبي نباشد. در چنين سازماندهي پراهميتي مي توانند و بايستي اقتصاددانان مترقي نقش برجسته اي ايفا سازند. از اين روي به نظر ضروري مي رسد كه بايستي در اين زمينه كميسيوني برگزيده شود كه امر سازماندهي و جمع آوري همه امكان ها و در راس آن كوشش براي جلب همكاري و جمع آوري پاسخ اقتصاددانان مترقي كشور براي پرسش هاي مطرح در اين باره را به عهده گيرد.

اگر مجاز باشد كوشش سازمان داده شده مصوبه كنگره ششم را در اين مورد، كوشش براي تنظيم برنامه راه رشد غيرسرمايه داري بناميم و يا هر عنواني ديگر، براي نمونه «تلفيقي»، براي آن انتخاب كنيم، آنوقت مي توانيم مطمئن باشيم كه به عمده ترين آماج در اين زمينه دست يافته ايم. تنظيم چنين برنامه اي به ما اين امكان را مي دهد، در مبارزه روشنگرانهِ تبليغي و ترويجي، مضمون «محدود كردن رشد سرمايه داري بزرگ» را كه در طرح برنامه حزب پيشنهاد شده است، «از انتزاعي توخالي» (ماركس)، به پديده اي قابل شناخت و درك تبديل كرده و در «نبرد در سنگر» (آنتوني گرامشي) كنوني به منظور «احراز هژموني طبقه كارگر» (گرامشي) به كار گيريم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *