۵ ساعت مبارزه با کار کودک 

image_pdfimage_print

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
يکشنبه  ۲۰ خرداد ۱٣۹۷ –  ۱۰ ژوئن ۲۰۱٨

 

عرق از سر و صورت آفتاب سوخته احمد می‌ریزد. این دوازدهمین شیشه‌ای است که از صبح تا نزدیک ظهر، با هِن و هِن نفس‌های او شکل می‌گیرد. وقت سرخاراندن ندارد. سوال که می‌پرسی به زحمت لابه لای آن همه سروصدا جوابت را می‌دهد. یعنی اصلا جواب نمی‌دهد. سر می‌چرخاند، خیره نگاهت می‌کند و باز دَم بعدی…

لیلا رزاقی نویسنده ی روزنامه ی “جامعه نو”، با این مقدمه در باره کار کودکان در یکی از کارگاههای شیشه گری جنوب تهران نوشته است:

۱۰ – ۱۵-۱۳ ! هرچه سن و سال کارگران اینجا کمتر باشد دَمشان پرتوان‌تر است و تولید شیشه‌های رنگارنگ پر رونق‌تر است.. صدای خس خس سینه هم دیگر برای هیچ‌کدامشان عجیب نیست. تا نفس دارند، می‌دمند داخل این شیشه‌های فرم نگرفته شفاف ، تا شکل بگیرند و تبدیل به کالایی مصرفی یا دکوری شوند. از مدرسه و درس و کتاب هم فقط رویایش برای احمد و بچه‌های دیگر این کارگاههای شیشه‌گری جنوب تهران باقی مانده. فقر وقتی امانت را ببرد دیگر وقتی برای یادگیری چگونه نوشتن آب و نان نیست. آب و نان می‌شود فکر و ذکر هر لحظه‌ات. می‌شود نگاه پدر و مادر و خواهر و برادرها به دستهای کوچکت.. می‌شود تمام هدفت از مهاجرت به یک کشور دیگر یا تمام تلاشت برای گریز از فقر.
اصلا چند نفر از ما می‌دانیم چه تعداد از همان کودکانی که به آسانی و با یک دایره آنها را از سایر کودکان جدا کرده‌ایم و نامشان را «کودک کار» گذاشته‌ایم، در این کارگاهها مشغول به کارند؟! تصور کنید، همین قصه تکثیر می‌شود به تعداد تمام کودکانی که در دامداری‌ها و مرغداری ها، قالیبافی‌ها، ساختمان سازی‌ها، آجرپزی‌ها، سنگ نویسی‌های اطراف قبرستانها، خیاط خانه‌ها و دهها شغل ناشناخته و پنهان دیگر کار می‌کنند و ما تنها آن تعدادی را می‌بینیم که از زیرزمین‌ها و کارگاههای نمور جامانده و به سطح خیابان‌ها آمده‌اند. همان‌ها که سر چهارراهها ، فروشندگی می‌کنند یا آنها که زباله گردند و پاکبان!! .. همان‌ها که گاهی دلمان برایشان می‌سوزد و با ترحمی تهوع آور! نگاهشان می‌کنیم و دیوار مهربانی علم می‌کنیم و یا چون آن مستند ساز به اصطلاح اجتماعی!! یک شب صدقه وار میهمانشان می‌کنیم به شامی استثنایی در رستورانی رویایی .. گاهی اما با وجود اینکه هیچ سند قانع کننده‌ای برای این ادعای پوچ نداریم، بی پدر و مادر! خطابشان می‌کنیم یا در کشاکش اصرارشان برای خرید فال و گل و … ، انگشتان کوچکشان را لابه لای شیشه ماشین‌هایی که به سرعت بالا می‌روند، نمی‌بینیم.. میان این هم همه‌ها ، کمتر شهروند عادی از خود می‌پرسد چرا کودکان کار هر روز زیادتر می‌شوند؟ ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چه نقشی در افزایش فقر و حاشیه نشینی دارد؟ چرا لغو کار کودک تبدیل به مطالبه اجتماعی شهروندان نمی‌شود و چرا هنوز کودکان بسیاری در مشاغل پنهان با صدها آسیب دست به گریبانند؟!
آیین‌نامه هیات دولت جمهوری اسلامی ایران در سال ۸۳ می‌گوید؛ کار کودکان در مشاغل سختی چون بازیافت، کارهای ساختمانی، روده‌پاک‌کنی، کار با مواد شیمیایی و غیره ممنوع است. با وجود این ، کودکان بسیاری هم‌اکنون در این مشاغل سخت در حال کار هستند.
۲۲ خرداد مصادف با ۱۲ ژوئن روز جهانی لغو کار کودک است و امسال کمپینی برگزار شده تا از شهروندان بخواهد تنها ۵ ساعت برای لغو کار کودک مبارزه کنند.
انجمن حمایت از حقوق کودکان که راه اندازی این کمپین را به عهده دارد، با همراهی داوطلبان خود درصدد است تا در روز ۲۲ خردادماه، همزمان با روز جهانی لغو کار کودک با استقرار در دو پارک پربازدید شهر تهران (پارک لاله واقع در بلوار کشاورز و پارک ملت در خیابان ولیعصر) کمپینی یک روزه برای افزایش آگاهی عمومی نسبت به کار کودک برگزار کند. در این کمپین که به مدت ۵ ساعت ( ۱۸ الی ۲۳) برگزار خواهد شد، داوطلبین با استقرار در محل‌های یادشده و گفتگو با بازدیدکنندگان، ضمن معرفی مصادیق کار پنهان کودک و کودکان در مشاغل سخت، به توضیح آمار مرتبط با این موضوع و سنجش میزان آگاهی خانواده‌ها نسبت به کار کودک خواهند پرداخت. تمرکز اصلی این رویداد، افزایش آگاهی عمومی و آشنایی افراد با تاریخچه‌ روز جهانی لغو کار کودک است. هم‌زمان با این اطلاع رسانی، فرصتی برای گفتگو با کودکان و برپایی ایستگاه‌های نقاشی و آموزش فراهم خواهد شد که توسط مربیان داوطلب انجمن به صورت هدفمند هدایت خواهد می‌شود. این کمپین و رویدادهایی از این دست ، گام برداشتن در راه طولانی اما نتیجه بخش مطالبه‌گری در راستای لغو کار کودک است. کارزارهایی که هدفشان نه تقویت دلسوزی و ترحم که بالابردن آگاهی شهروندان برای تغییر مناسبات اجتماعی به نفع کودکان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *