مقاله ی شماره ۱۹ / ۱۳۹۸
(۲۶ شهریور ۱۳۹۸ – ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۹)
شیوه زندگی سرمایه داری، پندارها، پیوندهای اجتماعی، شیوه اندیشیدن، روانشناختی و ایدئولوژی ویژه ای می آفریند. مارکس می گوید که شیوه زندگی آن شیوه ای از زندگی است که زیر شرایط ویژه ای از شیوه تولیدی ریخت می گیرد. مارکس سرمایه داری را یک شیوه تولید و همزمان یک گونه ویژه شیوه زندگی می داند. شیوه زندگی در نظام سرمایه داری برای برآورد کردن نیازها آفریده و زادوری (تولید مثل) می شود.
زمانی کالا برای برآورده کردن نیازهای نخستین و راستین آفریده می شد. ولی آرام آرام همان گونه که ژیژک (zizek) فیلسوف مارکسیست- لنینیست اسلوونیایی گفته است آفریدن نیاز ساختگی، خود یک فراورده نو شده است.
کالا از برآوردن نیاز بسیار فراتر رفته است. سرمایه داری پیروزمندانه کالا را بخشی از خود ما و ما را بخشی از کالا کرده است. کارایی (تاثیر) کالا به روی تن و روان ما با گذشت زمان پیشرفت کرده است. در دنیای امروز، کالاها این توانایی را دارند که شناسه ما شوند.
هر کالایی که امروز ما دارنده (صاحب) آن هستیم، با پشتیبانی نشانه های بازرگانی (brand) خود، بازتاب دهنده جایگاه اجتماعی و ارزش های ما نیز هست. چیزهای (اشیای) گوناگون چنان بخشی از نام و نشان (هویت) ما می شوند که بدون آن زندگی روانی و خودشناسی ما زیر پرسش می رود. دیگران با دیدن شیوه کاربرد کالاها، شیوه پوشش ما می توانند در یابند که ما که هستیم و چه هستیم و تا اندازه ای به چه می اندیشیم. سرمایه داری به ما یاد داده است که با نمایش کالاهای خود، خود را بشناسانیم و خود را به دیگران بنمایانیم. با کالاهایی که شناسه ما شده اند ما می توانیم به دیگران بگوییم که آیا با او هستیم و یا با او نیستیم.
سرمایه داری با این کار نه تنها کالا بلکه آرمان های چگونگی زندگی کردن، چگونه کارمندی بودن، چگونه پوشیدن و چگونه مرد یا زن بودن را نیز به ما می فروشد.
نپذیرفتن جلوه های شیوا و فریبای سرمایه داری که در پوشش های سوداگرانه کالاهای رنگارنگ خود، ما را به سوی خود می کشد، دشوار است. نیروی بنگاه های آگهی سازی (تبلیغات) به آن اندازه است که می تواند نیاز به داشتن کالایی که ما به آن نیاز نداریم را در ما بیافریند. کارخانه ها و ساختاوری (صنعت) صابون یکی از بهترین نمونه ها برای دریافتن توانایی آگهی ها در آفریدن نیاز ساختگی و در افزایش فروش کالا است.
همان گونه که انیکتا سینگ (Ankita Singh) پرفسوراقتصاد هندی می گوید پیدایش صابون برای نگه داری تندرستی همگانی از زمانی آغاز شد که تمیز کردن تن و تن پوش در سال های پسین سده نوزدهم زیر بازرسی دولتی انجام می شد. امروز پس از یک سده، این نیاز به بهداشت پیوند ناگسستنی با آرمان زیبایی و زیباسازی پیدا کرده است. بدین گونه بهداشت هر کس با آرمان زیبایی پیوند می خورد، و بدین گونه بخشی از ساختار اجتماعی می شود که رفتار جامعه را هماهنگ و به سامان می کند.
انگیزه پاک کردن بیمارگونه دست ها و از بین بردن میکروب ها یک پدیده نو است که سودهای هنگفتی برای ساختاوری صابون سازی آفریده است.
ما سدها شرکت های صابون سازی داریم که آفریننده بیش از سد گونه کالا هستند که کار همه شان تمیز سازی و پاک کردن است.
آگهی ها سویه های گوناگون کالاهای تمیزساز را با شیوه های دلربا پیش روی خریداران می گذارند. یک صابون ویژه، تنها دست را پاک می کند و میکروب ها را از بین می برد، یک صابون دیگر پوست را هموار (صاف) می کند و صابون سوم با سپیدسازی، رخی زیبا همچون هنرپیشگان می آفریند. ووو .
راستینه این است که دارنده همه ی این پاک کننده گان گوناگون همان شرکت فراملی یونیلور (Unilever) هست. ولی این پاک کنندگان به گونه ای پیش روی خریدار گذاشته می شود که انگار کالاهای گوناگونی در برابر هم هستند نه در کنار هم.
تولید کنندگان، به نوبه خود، آگهی های خود را بر پایه پذیرش و همخوان با آرمان پاکیزگی که ریشه در سپیدی دارد، دستکاری می کنند. آگهی های صابون خود سپیدی را چون نشانه بهداشت و زیبایی به مردم می نمایند.
آنها از سرشت هم سنجی ما با دیگران بد بهره برداری (سوءاستفاده ) می کنند، و با پیش گزاری دو نمونه همسنج، که یکی از دیگری سپیدتر است، با نگرانی اجتماعی ما برای تمیز بودن، بازی می کنند تا کالای خود را به فروش برسانند. پیام آنها به کاربران این است که ناسپیدی برابر با ناپاکیزگی است.
پیام رسانی فردگرایی نئولیبرالی در جمهوری اسلامی
آیین نشان دادن زنان چون عروسک های زیبا یک تاریخ دراز و بلند و بالایی در نظام سرمایه داری دارد. میهن زیر زنجیر “اسلامی” ما از این تاریخ “پر ارزش” سرمایه داری بهره فراوان می برد.
تهران پر است از پزشکانی که برش (جراحی) بینی، جراحی زیبایی پستان، و جراحی افتادگی پلک و پف زیر چشم می فروشند.
هنگامی که کشور ما نیاز همیشگی به پزشک دارد و روستاییان دوردست نشین ما برای آسان ترین کمک های پزشکی به گوش ناشنوای سردمداران بهداشتی جمهوری اسلامی فریاد می زنند، پزشکان چیره دست بسیاری سرگرم جراحی زیبایی گونه، چانه و كاشت، پيوند و بازسازی مو هستند.
در میهن ما که زنان تهی دست از گرسنگی، گوشتی در بدن ندارند و زنان جوان از خوراک بد و کم ویتامین دندان های خود را از دست می دهند، پزشکانی هستند که همه توانایی خود را در زیبایی باسن زنان از مابهتران و یا فریفتگان از طبقه های میانی بکار می گیرند. آنها با بزرگ کردن باسن، لیپوساکشن برای باسن، بالا بردن باسن به خانم های توانمند جامعه باسن برزیلی پیش کش می کنند.
در جمهوری اسلامی مانند همه ی کشورهای سرمایه داری جهان، کار بر روی همه ی بخش های تن و پیکر زن و مرد هم چون کالایی به خرید و فروش می رسد. بدین گونه کم کردن چربی پهلو، بازوها، شکم و سفت کردن ران و باسن، و ریخت دادن به زانو و مچ پا تنها بخش کوچکی از این کالاها است.
درمانگاه های زیباسازی با آگهی های فریبنده و با هیاهو نیازهای ساختگی در زنان و مردان می آفرینند. یکی از این درمانگاه ها که به گفته خود “پیکر تراشی” انجام می دهد چنین می نویسد:
هنگامیکه به دنیا میآییم پوستی نرم، یکدست و خوشرنگ داریم. با بزرگ شدن و تجربه کردن زندگی، پوست به مرور زمان زیبایی خود را از دست میدهد. زنان در دوران حاملگی با لکههایی در پوست خود مواجه میشوند. بالا رفتن سن نیز باعث به وجود آمدن چینوچروکهایی در پوست میشود و نیاز به جوانسازی دارد. خبر خوب این است که شما مجبور نیستید با پوست نامطلوب با اثرات زخم و لکهها زندگی کنید. روشهای مختلفی جهت جوان سازی پوست صورت وجود دارد. این روشها شامل تزریق بوتاکس، تزریق ژل، لایهبرداری، میکرودرم، میکرونیدلینگ، لیزر، هایفوتراپی، لیفت با نخ و لیفت صورت است.
جامعه سرمایه داری پر است از پستی و بلندی، شکاف میان کوه پولداری و دره نداری که طبیعی شناسانده می شود ولی پوست باید “نرم، یکدست و خوشرنگ ” بدون “لکه و چین و چروک” باشد.
مهربانی کنید و به ساخت گزاره ها نگاهی بیاندازید. بنگاه های آگهی سازی هر روز سرگرم درست کردن نیاز ساختگی و دشواری های گمانی (فرضی) در کاربران هستند. روند پیر شدن که بخشی از زندگی انسان هاست به روندی دگردیسی می شود که انسان ها باید با آن به نبرد بپردازند. نبردی که تنها با هزینه کردن پول های هنگفت به پیروزی خواهد انجامید! اما راستش برندگان همیشگی این آشفته بازار درمانگاه های زیباسازی و بنگاه های در پیوند با آنها هستند.
در این بازار پول سازی حتا “کار کردن” به روی افزار مردانگی مردان (آلت تناسلی مردان) پول آفرین است. افزار مردانگی مردان نیز از دست مهربان و نوازشگر این درمانگاه ها بی بهره نمی مانند. یکی از این درمانگاه ها که فراورده و دانش خود را در برابر دریافت پول هنگفتی به “بیماران” پیشکش می کند این گونه می نویسد:
جراحی بزرگ کردن آلت تناسلی یا فالوپلاستی عملی است که به منظور بزرگ کردن دائمی آلت کوچک انجام میشود و نگرانیهای جسمی و روانی آقایان را برطرف میکند. اکثر بیماران پس از این عمل اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند، دیگر هنگام نزدیکی نگران کوچک بودن آلت خود نیستند و با رفع مشکل آلت تناسلی لذت بیشتری از رابطه خود میبرند.
ببینند که چگونه داشتن افزار مردانگی کوچک به ناگهان به یک “بیماری” دگرگون می شود که مانند هر بیماری دیگری باید درمان شود. بیچاره مردهایی که در نادانی خود خوشبخت می زیستند و تا کنون نمی دانستند که تا چه اندازه بیمار هستند. حتا این “بیماری” اگر درمان نشود، نگرانی روانی هم می آفریند که خوشبختانه با دست توانای پزشک برشگر این چالش از بین می رود و بیمار با تن و روانی تندرست دوباره می تواند به خوشی زندگی کنند؛ خوشی زندگی تنها با داشتن یک افزار بزرگ مردانگی شدنی است وگرنه بیمار برای همیشه بدبخت می ماند!
این رشته سری دراز دارد؛ ساختن بینی عروسکی (بینی فانتزی یا سرسره ای)، از بین بردن موهای “آزارنده” بخش دیگر (ساختاوری) صنعت زیباسازی هست.
برخی ها شاید به یاد داشته باشند که در دوران شاه آگهی برای صابون داروگر پخش می شد که چکیده آن چنین بود.
دختری با افسردگی به سوی خانه می رود چرا که آیینه به او می گوید که زیبا نیست. در راه خانه با آگهی این صابون آشنا می شود و پس از کاربرد آن، به ناگهان پیر و جوان نمی توانند چشم از او بردارند. در پایان بینندگان دختری را می بینند که دوباره لبخند به لبانش بر می گردد و این صابون دختر جوان را از تنهایی و شاید مرگ می رهاند!
اگر به این می اندیشید که در جمهوری اسلامی که ارزش های اسلامی در آن فرمانروا است چنین آگهی هایی ساخته و پرداخته نمی شود، این نادرست است. به زیر نگاه کنید.
در آگهی برای یک صابون که همچون یک مروارید ساخته شده است می خوانید: پوسته زیبا را با یک مروارید گرانبها باز کنید.
و یا این روزها در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، آگهی در باره کرم و صابون حلزون پخش می شود. در این آگهی ما پوشیده زنی اسلامی با پوشش پزشکی می بینیم که با نوایی خوش و دلپذیر می گوید:
با سه محصول این بسته شادابی پوست را بیشتر کنید. چروک ها را از بین ببرید و پوست را شفاف تر کنید.
جمهوری اسلامی که می داند کاربرد واژه “سفید” برای پوست دشواری می آفریند از واژه “شفاف” بهره می گیرد. فرهنگ نامه عمید در باره واژه “شفاف” می نویسد: ویژگی هرچیز لطیف و نازک که از پشت آن اشیای دیگر نمایان باشد، مانند بلور و شیشه.
به زبان دیگر، زنان اسلامی باید همچون بلور و شیشه ان چنان لطیف و نازک باشند که اشیای دیگر از پشت آنها نمایان باشد!
این دستگاه بزرگ زیباسازی به یاری یک دستگاه بزرگ آگهی سازی نیاز دارد تا کالاهای خود را در بسته بندی های فریبا و رنگارنگ و با واژه های شاعرانه و دانش گرایانه در پیش روی کاربران بگذارد.
یکی از این بنگاه های آگهی سازی که به سرپرستی آقای مهدی ده نمکی (یکی از سربازان “گمنام امام” ) که با پیوند خود با دستگاه ولایت می تواند آگهی برای پخش در صدا و سیما بسازد، در باره فراورده خود چنین می نویسد:
با بررسی دقیق سهم بازار، استراتژی مناسبی را با توجه به میزان بودجه شما طراحی میکند. طراحی یک فرآیند خلاق تبلیغاتی، تبلیغی متفاوت با دیدگاهی جامعه شناسانه و پویا. نکته قابل توجه، بررسی علمی و دقیق امور تبلیغاتی میباشد. سپس با نیاز سنجی و بررسی علمی خدمات تبلیغاتی را ارائه میدهد.چند ثانیه صدا و تصویر که آینده تبلیغاتی و تجاری شما را متحول می کند.
جمهوری اسلامی که با هر گونه دانش به ویژه دانش اجتماعی همیشه در جنگ بوده است برای افزایش فروش کالا از روش های پژوهشی جامعه شناسانه و اندوخته های دانش پزشکی و بهداشتی بهره می گیرد.
بدین گونه می بینیم که ایدیولوژی واپسگرایانه “اسلامی سیاسی” در برابر سرشت کالایی نظام سرمایه داری چه نرمش و چه کرنش شگفت انگیزی از خود نشان می دهد.
آنهایی که به درستی خودکشی دلخراش یک زن جوان ورزش دوست را به ایدیولوژی واپسگرایان پیوند می زنند اگر این رویداد را در چارچوب گسترده تر و اجتماعی- اقتصادی آن بررسی نکنند در روی پدیده ها شناور می مانند و و کلید راز مرواریدهای بسته و نهفته شده در ژرفای دریای پیچیده جامعه را هرگز نمی یابند.
همان گونه که ما دیده ایم شیوه زندگی در جمهوری اسلامی با شیوه تولیدی سرمایه داری هم خوانی شگفت انگیزی دارد.
بی ریب با سرنگونی رژیم ولایت، زنان ما دوباره می توانند به ورزشگاه ها برای تماشای فوتبال بروند. بی ریب با سرنگونی رژیم ولایت، زنان ما از زندان سیاه چادر رهایی می یابند. ولی هیچ کدام این خجستگی ها برابر با آزادی راستین زنان نیست. زنان ما همچنان در چنبره کالا سازی انسان در سیستم سرمایه داری گرفتار خواهند ماند. با زنان ما همچنان همچون عروسکهای نازک و نرم و تزیینی رفتار خواهد شد. زنان کارگر ما همچنان از دستمزد کمتری از مردان برخوردار خواهند بود.
پرسش چگونه زیستن، پرسش در باره رهبری کلان اقتصادی- اجتماعی جامعه نیز هست. تنها یک جایگزین سوسیالیستی در برابر نظام شکاف آفرین و نابرابری زای سرمایه داری می تواند همه ی انسان های میهن ما و در میان آنها زنان ما را آزاد کند.