سخن روز شماره ۲۹
۱۵ شهریور ۱۳۹۹، ۵ سپتامبر ۲۰۲۰
مقدمه:
آنطور که از بیانیه ی ۱۰ شهریور کمیته ی مرکزی حزب توده ایران مستفاد می شود، نشست تدارکاتی برای برگزاری کنگره ی هفتم حزب توده ایران در روز دوم شهریور برگزار شده است. در آن ازجمله اسنادی که باید در کنگره ارایه شوند، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
پس از انتشار گزارش هیئت سیاسی به نشست وسیع کمیتهٔ مرکزی حزب توده ایران (بخش ایران) در نامه مردم، ارزیابی ضمیمه از آن برای دبیرخانه حزب ارسال شد. دریافت ارزیابی توسط دبیرخانه اطلاع داده نشد. از سرنوشت ارزیابی خبری داده نشد. روشن نیست که ارزیابی در اختیار هیئت تنظیم سندها برای کنگره ی هفتم گذاشته شده است؟ آیا موضعی از طرف این رفقا اتخاذ شده است. احیاناً چه موضعی، کماکان در پرده ی ابهام قرار دارد.
از این رو انتشار ارزیابی ارسال شده درباره ی قدرت و ضعف گزارش هیئت سیاسی بخش ایران اکنون در تودهای ها ضروری است.
رفتار دبیرخانه حزب توده ایران که در گذشته و در موارد بسیاری رفتاری شایسته ی یک ارگان حزب توده ایران بود، اکنون رفتاری پرسش برانگیز است. امری که میتواند نشان «فرهنگ» حاکم بر کارکرد «جناح راست» در رهبری کنونی حزب توده ایران باشد. در گزارش هیئت سیاسی (بخش ایران) مساله ی سطح فرهنگی در جنبش طیف چپ ایران مورد انتقاد قرار می گیرد. مبارزه با فرهنگ تودهای ستیزی و کمونیست ستیزی یکی از وظیفه های حزب توده ایران اعلام می شود.
متأسفانه وارثان مسئولیت ها در رهبری حزب توده ایران بنا ندارند در این مبارزه ی فرهنگی شرکت کنند که نشان سرشت کارکرد سیاسی «جناح راست» در رهبری کنونی حزب توده ایران است. با فرهنگ تودهای ستیزی نمیتوان با فرهنگ عقب افتاده ی خودی و غیرخودی مبارزه کرد!
***
رفقای عزیز هیئت سیاسی کمیته ی مرکزی حزب توده ایران!
ما رفقای فعال در صفحه ی تودهای ها، ضمن شادباش برای برگزاری موفقیت آمیز نشست پلنوم وسیع، دستتان را می فشاریم و برایتان در انجام وظیفه های پراهمیت پیش رو در نبرد طبقاتی ژرفش یابنده در ایران توان مضاعف آرزو داریم.
رفقای عزیز، گروه تودهای ما کلیت و اجزای گزارش را مثبت ارزیابی میکند و آن را مورد تأیید قرار می دهد.
به منظور شرکت در بحثهای درون حزبی در جریان، آن طور که به نظر ما می رسد، گزارش در چند نکته نیاز به تدقیق دارد. همچنین ضروری به نظر میرسد که بهتر است که در گزارش یک کمبود بر طرف گردد. در سطور زیر به این نکات میپردازیم و به برداشتهای تودهای در موارد ذکر شده اشاره می کنیم.
ضرورت تدقیق در موارد زیر به چشم می خورد:
اول- در بخش ۲، بحران عمیق اجتماعی- اقتصادی و اعتراض های فرایندهٔ توده ها، «اوضاع اقتصادی- اجتماعی کشور ..» مورد بررسی قرار میگیرد (ص ۵).
در توضیح بحران فزاینده و تعمیق یابنده در ایران، دو عنصر در ارتباط با اقتصاد کشور به عنوان علت علّـی- ژنتیکی بحران ذکر میگردد که باید به عنوان نکات عمده علّـی ایجاد بحران تلقی گردد.
علت نخست به درستی «اجرای دهه ها سیاست های اقتصادی متکی بر نولیبرالیسم و سیاستها تجویز شده توسط بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول ..» ذکر می شود؛
علت دوم در گزارش، با واژه ی «در کنار» در آغاز «تحریم های ضد انسانی ترامپ ..» ذکر می شود.
واژه ی «در کنار» میتواند به بدفهمی ای نزد خواننده بیانجامد که گویا گزارش از دو عنصر هم وزن صحبت می کند. گویا حزب توده ایران اجرای دستورات سازمان های مالی امپریالیستی را علت ایجاد شدن شرایطی ارزیابی نمیکند که شدت تاثیر «تحریم»ها را باعث گردیده است!؟
به طور جنبی اشاره شود که در عنوان بخش ترکیب «بحران اجتماعی- اقتصادی» به کار رفته است. در متن به درستی از بحرانی سخن میرود که ناشی از روابط «اقتصادی- اجتماعی» حاکم هستند. ذکر واژه ی اقتصادی در جای نخست، نشانه جایگاه عنصر اصلی در ایجاد بحران است که با دریافت مارکسیستی- لنینیستی در گزارش در انطباق است.
دوم- در صفحه ی ۷ و در ارتباط با بخش ۴، اعتراض های فزایندهٔ کارگری.
آنجا با نشان دادن جهت گیری مبارزات کارگری، به درستی این جهت گیری برجسته می شود: «ابعاد مبارزهٔ طبقه کارگر با خصوصی سازی و تعدّی های جمهوری اسلامی به حقوق کارگران است.»
چند سطر زیرتر در ادامه، آنجا که در گزارش از «نشست کمیته مرکزی حزب توده ایران در بهمن ۹۵» نقل می شود، به درستی به «پراکندگی، ضعف سازماندهی، و نداشتن هماهنگی لازم ..» طبقه ی کارگر اشاره می شود.
درباره ی علت علّـی این وضع به درستی به «سرکوب و پیگرد فعالان کارگری توسط نیروهای امنیتی حکومت ولایی» اشاره می شود.
ذکر تنها یک «دلیل» در وضع حاکم بر مبارزه ی طبقه ی کارگر در نبرد طبقاتی در جریان، میتواند توسط خواننده نگرشی از روزنی تنگ را به واقعیت نبرد طبقاتی و کلیت شرایط حاکم در نظام سرمایه داری ایران درتوسط هیئت سیاسی برداشت شود.
.
چنین نگرشی میتواند در ذهن خواننده این توهم را ایجاد سازد که گویا علتهای علّـی عمده ی دیگری برای «پراکندگی و ضعف سازماندهی …» طبقه کارگر ایران وجود ندارد. چنین برداشت نادرستی توسط خواننده میتواند مانع جستجوی او برای «دلایل» دیگر باشد.
این نکته به ویژه از این رو نیاز جدی به تدقیق و توسعه ی مضمون نظر گزارش دارد، زیرا همانجا و در ادامه با طرح نکتهای همراه است که میتواند برای خواننده این توهم را ایجاد سازد که گویا گزارش بر این باور است که با رفع کمبود اجرای «مقاوله نامههای پایه یی سازمان جهانی کار» در ایران، علت علّـی- ژنتیکی «پراکندگی و ضعف سازماندهی …» طبقه ی کارگر ایران بر طرف خواهد شد و لذا عمده ترین وظیفه روشنگری و توضیح این ضرورت است. برداشتی که می پندارد با عملی شدن «مقاوله نامه ها»، علت وجود و بودگی پراکندگی بر طرف خواهد شد.
اضافه بر آن میتواند تکیه تنها به یک «علت» برای «پراکندگی و ضعف سازماندهی …» در طبقه ی کارگر نزد خواننده این توهم را ایجاد سازد که گویا جنبش چپ ایران و در مرکز آن چپ انقلابی به کلیه ی وظیفه های خود در این زمینه عمل کرده است. بدین ترتیب میتواند این پرسش با پاسخی ذهنی نزد خواننده روبرو گردد که آیا مبارزه ی نظری- تئوریک برای روشن شدن علتهای «پراکندگی و ضعف سازماندهی …» طبقه کارگر در سطح ضرور و متناسب عملی شده است؟ از طرف حزب توده ایران، حزب طبقه ی کارگر ایران در سطح ضرورت تاریخی عملی شده است؟
با جا افتادن چنین برداشتی در ذهن خواننده، شرایط نظری- تئوریک برای مبارزه علیه مواضع ضد تودهای در زمینه مبارزه ی سندیکایی با طیف چپ سردرگم از بین میرود که گزارش به درستی به آن اشاره دارد (ص ۷).
سوم- در بخش ۵، تاملی دربارهٔ شرایط کنونی، «وضعیت انقلابی»، انقلاب و شیوههای مؤثر مبارزه، در گزارش به درستی از «نشانه های نیرومندی از وجود وضعیت انقلابی در کشور ما» سخن می رود.
در این برداشت باید دو سویه در نظر طرح شده، تدقیق گردد.
یکی، ریشه ی زیربنایی وجود «نشانه های نیرومندی از وجود وضعیت انقلابی» که پیش تر در گزارش توضیح داده شده است. یعنی شرایط عینی- زیربنایی ایجاد شدن و روندِ ژرفش «وضعیت انقلابی».
آنجا اجرای اقتصاد سیاسی سرمایه داری وابسته به اقتصاد جهانی امپریالیستی علت ایجاد شدن این شرایط ذکر میشود که به آن اشاره شد.
تدقیق در این زمینه از این رو ضروری به نظر می رسد، زیرا شناخت نکته ی عمدهای در مضمون گزارش میتواند در متن کنونی برای خواننده قابل دسترسی و تفهیم نباشد.
این نکته ی عمده، که به نظر می رسد گزارش به تدقیق آن نیاز دارد، ریشه ی عینی «وضعیت انقلابی» در ایران است.
آیا ریشهای را که گزارش به درستی با توضیح اجرای سی ساله ی برنامه ی نولیبرال امپریالیستی برجسته ساخته است می توان ریشه عینی و علت ایجاد شدن «وضع انقلابی» ارزیابی نمود؟ جای شیوه ی تولید سرمایه داری در این صحنه برای ایجاد «وضع انقلابی» چیست؟
باید نگران بود که خواننده میتواند با مطالعه ی متن کنونی دچار این توهم گردد که گویا حزب توده ایران تنها به اجرای برنامه نولیبرال به مثابه علت ایجاد شدن «وضع انقلابی» میاندیشد و نقش شیوه ی تولید سرمایه داری را از مد نظر دور داشته است.
به سخنی دیگر، میتواند برای خواننده این توهم ایجاد شود که گویا گزارش هیئت سیاسی، سرشت استثمارگرانه ی سرمایه داری را علت علّـی- ژنتیکی فرارویدن «نشانه های نیرومندی از وضعیت انقلابی» ارزیابی نمی کند.
دیگری- نکته ی دیگری که تدقیق را در نکته پیش درباره ی «وضعیت انقلابی» در گزارش ضروری می کند، این نکته است که خواننده میتواند هنگام مطالعه ی این بخش با این پرسش روبرو گردد که تضاد ناشی از شرایط حاکم که در آن «نشانه های نیرومندی از وضعیت انقلابی» قابل شناخت است، چیست؟ کدام تضاد در جامعه ریشه ی علّـی- ژنتیکی «نشانههای نیرومند»ی است که در گزارش طرح شده است؟ آیا تضاد اصلی در جامعه، تضاد ناشی از شیوه ی تولید سرمایه داری، یعنی تضاد میان کار و سرمایه است، و یا ناشی از مدل نولیبرال آن؟
تدقیق این نکته از این رو نیز کمک است به درک کلیت شرایط حاکم بر نبرد طبقاتی در ایران نزد خواننده، زیرا برای مضمون مبارزه ی اتحادی- دمکراتیک حزب و مبارزه علیه تودهای ستیزی شفافیت نظری- تئوریک ایجاد می سازد.
گزارش به درستی بر روی ترک برداشت «نبرد طبقاتی» در جامعه توسط چپ سردرگم انگشت می گذار و آن را ریشه ی تودهای ستیزی آنها و همچنین ریشه ی سردرگمی آنها برای شناخت کلیت شرایط حاکم بر ایران ارزیابی می کند. لذا تدقیق نکته ی «تضاد اصلی» در جامعه، زمینه ی نظری- تئوریک پر اهمیتی را برای مبارزه ی ایدئولوژیک علیه تودهای ستیزان به دست می دهد.
چارم- در همین بخش به زمینه ی ذهنی «شرایط انقلابی» پرداخته می شود. گفته میشود که «شرایط ذهنی لازم .. موجود نیست» که متناسب باشد با ژرفش روزافزون شرایط عینی برای ایجاد شدن «نشانه های نیرومندی از وضعیت انقلابی».
همانجا و در ارتباط با فقدان «شرایط ذهنی» که به معنای «وجود نیروهای اجتماعی سازمان یافته با رهبری معتبر» تعریف می شود، به مساله ی پراهمیت «جایگزین مردمی» برای شرایط حاکم کنونی اشاره می شود.
در ادامه، نسبت به مضمون برنامه ی «جایگزین مردمی» پرداخته میشود و برای آن مضمونی ارایه میشود که عبارت است از: «جبههٔ واحدی با برنامهٔ سیاسی- مبارزاتی مشخص برای ارائهٔ جایگزینی مردمی و تحقق خواست های جنبش مردمی و طرد کامل رژیم ولایت فقیه از حیات سیاسی کشور».
بدون تدقیق نظر در این نکته میتواند برای خواننده این توهم ایجاد شود که گویا برای حزب توده ایران طرح یا مسکوت گذاشتن اقتصاد سیاسی در «جایگزین مردمی و تحقق خواست های مردمی و [که باید به] طرد کامل رژیم ولایت فقیه از حیات سیاسی کشور» بانجامد، امری بیتفاوت است و گویا حزب طبقه ی کارگر ایران در این زمینه فاقد موضع شفاف و صریحی است.
به سخنی دیگر متن حاضر میتواند با این توهم نزد خواننده همراه باشد که گویا برای حزب توده ایران بی تفاوت است که با چه برنامه ای برای اقتصاد ملی باید در جهت تجهیز و سازماندهی طبقه کارگر کوشید؟! پرسشی که سویه ی اصلی مضمون «جایگزین مردمی» را تشکیل می دهد! گزارش با ذکر نقش طبقه ی کارگر ایران در انقلاب بهمن، این نقش تاریخیِ طبقه ی کارگر را نشان می دهد.
پرسش درباره ی اقتصاد سیاسی حاکم بر برنامه اقتصاد ملی، پرسش درباره ی «کدام اقتصاد سیاسی» حربه اصلی را برای تجهیز و سازماندهی طبقه ی کارگر تشکیل میدهد تا شرایط «اعتصاب عمومی» ایجاد شود که گزارش به درستی به آن اشاره دارد (ص ۸)، به پرسشی مبرم و عاجل و بدون جایگزین بدل میسازد که نیاز به شفافیت و صراحت داراست.
به سخنی دیگر برای خواننده میتواند این توهم ایجاد شود، که تنها خواست «طرد کامل رژیم ولایت فقیه از حیات سیاسی کشور»، که مضمون دمکراتیک- اتحادی مبارزه ی حزب توده ایران را برای تشکیل اتحادهای اجتماعی تشکیل میدهد و شعاری به جا و دقیق است، پاسخی کافی و متناسب را برای تجهیز و سازماندهی طبقه کارگر ایران ارایه می دهد. سازماندهی ای که تنها حربه را برای پایان دادن به کمبود «شرایط ذهنی» تشکیل می دهد!؟
تدقیق این نکته از این رو ضروی است، زیرا در ذهن خواننده پرسشی ایجاد شده است که در ارتباط قرار دارد با «کیفیت حرکتهای اعتراضی کارگران» که گزارش در ارتباط با مبارزات اخیر زحمتکشان به آن اشاره دارد (ص ۷). مبارزاتی که در شرایط تشدید استثمار نیروی کار کارگران در نظام سرمایه داری در جریان است که ناشی از «گرایش منفی سود» سرمایه است و برنامه ضد انسانی نولیبرال پاسخی ضد مردمی- ضد انسانی به گرایش منفی سود است!
این پرسش میتواند در ذهن خواننده مطرح و بی پاسخ بماند که چه شعاری متناسب است با «ارتقای کیفیت حرکتهای اعتراضی کارگران بر ضد حکومت» (ص ۷).
رفقای گرامی هیئت سیاسی کمیته ی مرکزی حزب توده ایران،
کمبود اساسی ای که در متن حاضر قابل شناخت است و موجب تقلیل ارزش علمی ارزیابی ها درست در آن می شود، ناروشنی و فقدان صراحت در طرح «پیشنهاد جایگزین مردمی» در آن است.
دو پرسش در این زمینه که بدون پاسخ میمانند، عبارتند از:
یک- پیشنهاد جایگزین برای جامعه ی پسا دیکتاتوری چیست که نقش «ترقی خواهانه» آن و جهت گیری تاریخی رشد آن مورد نظر حزب توده ایران است، باید باشد؟ که در گزارش به آن برجسته می گردد. پرسش درباره ی چگونه میخواهیم زندگی کنیم؟
دو- ترسیم شفاف و صریح پیشنهادی علمی- انقلابی برای تجهیز و سازماندهی طبقه ی کارگر ایران از ضرورت اصلی برخودار است. بدون طرح و اجرای یک چنین پیشنهادی، مبارزه علیه مواضع تودهای و کمونیست ستیزان ممکن نخواهد شد و هم شرایط لازم برای تجهیز متحدان طبقه ی کارگر به منظور گذار از دیکتاتوری با مشکلات عدیده و غیرقابل حل روبرو خواهد گشت.
در توضیح و مستدل ساختن زمینههای پیش در تودهای ها نوشتارهای بسیاری انتشار یافته است. تکرار آنها در این سطور غیرضروی است.
وظیفه ی تدارک کنگره ی هفتم در برابر حزب توده ایران ضرورت یافتن اشکال دیگر تبادل نظر و گفت و شنفت را میان تودهای ها به ضرورتی انکار ناپذیر بدل ساخته است. بدون یافتن اشکال ضروری مانند انتشار مجله ی دنیا و یا مسایل حزبی و انواع دیگر ممکن آن برای بازتاب مواضع، و یا برگزاری سمینارهای علمی و غیره، «ارتقای کیفیت» مبارزه ی فداکارانه تودهای ها با مشکلات عمده و اساسی روبرو خواهد بود.
برای رفقای فعال در تودهای ها پیشنهاد یک شکل مناسب بدون شناخت مشخص شرایط مبارزاتی شما، ذهن گرایی از کار در می آید. لذا وظیفه ی یافتن شیوه و یا شیوههای مناسب وظیفه ی شماست.
تا یافتن شیوه ی مناسب در این زمینه، به نظر ما میتواند نظرات طرح شده در مقاله ی تحول دمکراتیک بدون سمت گیری سوسیالیستی سرابی بیش نیست، در تودهای ها نقش مثبتی در پاسخ به پرسش ها و ایجاد شفافیت و صراحت در نکتههای ناروشن طرح شده در بالا باشد.