شرایط انقلابی در قزاقستان!

image_pdfimage_print

سخن روز شماره ۸
۲۳ دی ۱۴۰۰، ۱۳ ژانویه ۲۰۲۲

پیش گفتار

در قزاقستان هم اکنون یک خیزش مردمی راستین به دنیا آمده است و از همان آغاز این شورش سرشت اجتماعی و طبقاتی داشت. آنچه در جمهوری آسیای مرکزی قزاقستان با خبزش مردمی علیه افزایش قیمت گاز آغاز شده بود، در چند روز به یک جنبش همگانی دگرگون  شده است که هم پیامدهای درونی و هم پیامدهای برون مرزی داشته است. جنبش به تندی گسترش یافت و کارگران خواسته های خود را در روند نبرد ریشه ای تر (رادیکال تر) کردند و خواهان افزایش صد درصدی دستمزدها، از میان بردن سیاست های نئولیبرالیستی، به بود شرایط کاری و آزادی سازمان دهی در سندیکا و اتحادیه های کارگری شدند. پویایی و گستردگی این جنبش نشان دهنده این است که این جنبش پایه های مردمی یک خیزش اجتماعی را داشته است و هنوز هم دارد.

بگذارید با هم نگاهی کوتاه به روی دادهای دو هفته گذشته داشته باشیم و پس از آن ریشه های این جنبش و نقش ”چپ” در آن را بررسی کنیم. در پایان گذاری به انقلاب مخملی و چشم انداز آینده جنبش خواهیم داشت.    

روند روی دادها

سال ۲۰۲۲ در قزاقستان با اعتصاب کارگران در منگیستاو آغاز  شد و از سال نو، مردم رنج بر دو شهر در غرب قزاقستان که دو برابر شدن هزینه گاز کاسه صبر آن ها را لبریز کرده بود به خیابان ها آمدند. هزاران کارگر بی آن که از سرکوب رژیم پلیسی ترسی داشته باشند به خیابان ها ریختند و خواستار افزایش دست مزدها و پایین آوردن هزینه های زندگی شدند.

از آنجایی که سردمداران به خیزش های کارگران واکنشی نشان ندادند، تنها در چند روز اعتصاب همه ی شهرها را فرا گرفت و سپس به ناآرامی های انجامید. دیگر لایه های شهری پشتیبان کارگران شدند، سپس در هم بستگی با برادران طبقاتی، کارگران بسیاری از دیگر شهرهای قزاقستان دست به اعتصاب زدند. در ۴ ژانویه کارگران شرکت های نفتی تنگیزچورتیل دست به اعتصاب زدند که  سهم شرکت های آمریکایی در آن به ۷۵ درصد می رسد. در آنجا بود که ۴۰ هزار کارگر در دسامبر گذشته کنار گذاشته شدند و یک سری بیرون رانی های (اخراج) تازه نیز برنامه ریزی شده بود. کارگران شرکت های نفتی تنگیزچورتیل از سوی کارگران نفتی آکتوبه و قزاقستان غربی و کیزیلوردا پشتیبانی شدند. همچنین در همان روز اعتصاب معدن چیان شرکت آرملورمیتتال تیمرتو در کاراگاندا و ذوب کنندگان مس و معدن چیان شرکت قزاقمیس آغاز شد که از پیش می توان آن را اعتصاب همگانی در سراسر صنعت معدن کشور خواند.  

در خیزش ها در آلماتی (Almaty) جوانان بیکار و کوچ گران درون مرزی پیرامون کلان شهرها که کارهای گذرا دارند نیز بودند. پس از همه این ها، خیزش در ژانوزن (Zhanaozen) به سرکردگی کارگران نفت آغاز شد که به گونه ای پای گاه فرمان دهی سیاسی جنبش مردمی کنونی شد. در ژانوزن، کارگران در گردهم ایی خود خواسته های نویی را به پیش روی گذاشته اند- برکناری رییس جمهور کنونی و همه ی دوستان رییس جمهور پیشین نظربایف، بازسازی قانون اساسی سال ۱۹۹۳ و آزادی حزب ها، اتحادیه های کارگری، آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به سرکوب.   

رییس جمهور توکایف با نوید (وعده) کاهش بهای گاز، تلاشی بی جان برای آرام کردن جنبش انجام داد. توکایف کمیسیونی را برای بررسی این چالش راه اندازی کرد و در پی آن در ۴ ژانویه دولت به ناگزیر خواسته های مردمی را برآورده کرد و بهای گاز را پایین آورد. توکایف پس از آن دولت و رییس سازمان امنیت را هم برکنار کرد. اما شورش به شهرهای بزرگ در سراسر کشور گسترش یافت و به ویژه در آلماتی پایتخت، درگیری های خیابانی میان پلیس و شورشیان تفنگ به دست  در گرفت. برای چند ساعت شورشیان کنترل فرودگاه شهر را در دست گرفتند و پای گاه پلیس امنیتی را هم گرفتند.  توکایف به تندی چند شهر را به زیر وضعیت اضطراری انداخت. در ۴ و ۵ ژانویه تیراندازی هایی میان شورشیان و پلیس انجام گرفت که در پی آن از هر دو سو بيش از ۲۰ تن کشته شدند.  

این نخستین بار نیست که شورش اجتماعی در قزاقستان، بزرگترین کشور آسیای میانه انجام می گیرد. در سال ۲۰۱۱ در شهر ژانوزن در غرب قزاقستان خیزشی رخ داد که کارگران نفت با خواست افزایش دستمزد دست به اعتصاب هفت ماهه زدند که نظربایف ددمنشانه آن را سرکوب کرد و  ۱۵ تا ۶۴ کارگر را کشت و برخی از شورشیان تیرباران شدند. صدها کارگر دستگیر و زندانی شدند. شگفت انگیز نیست که ان نبرد سخت طبقاتی کارگران ژانوزن، هم اکنون به یک رستاخیز طبقاتی علیه سرمایه داران دگرگون شده است. باید به یاد داشت که بورژوازی قزاقستان از سال ۲۰۱۱ از خط آرام گذر کرده و به کارگران ژانوزن تیراندازی کرده بود.

در سال ۲۰۱۹ پس از انتخابات ریاست جمهوری شورش گسترده ای دیگری علیه نیرنگ (تقلب) در انتخابات انجام گرفت که آن هم سرکوب شد.

ریشه یابی خیزش ها

بوریس کاگارلیتسکی (Boris Kagarlitsky) پژوهش گر مارکسیست روسی، می نویسد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، امید بر این بود که قزاقستان – یک جمهوری بزرگ آسیایی که از رودخانه ولگا تا چین گسترده است – یکی از خوش بخت ترین بخش های اتحاد جماهیر شوروی پیشین خواهد شد. این کشور سرشار از سرچشمه های طبیعی هم چون نفت، گاز و مس هست و پایه های مادی یک پیش رفت اقتصادی و به بودی زندگی اجتماعی مردم فراهم بوده است. ولی همان گونه که می دانیم این چنین نشد. نظربایف این کمونیست پیشین با زور دارودسته ی خود و با دست یازی به سرمایه ملی توده ها، طبقه ی نوین بورژوازی را پایه گزاری کرد. این طبقه نورسیده برای دزدیدن بی دردسر و بهره کشی برده گونه طبقه کارگر و دیگر رنج بران، چاره ای سوای سازمان دهی یک دستگاه ترسناک و سنگ دل امنیتی برای سرکوب مردم ندید.  

خیزش گسترده کارگران و دیگر نیروهای مردمی در قزاقستان علیه افزایش بها، بیکاری، نداری و بدبختی روزافزون اجتماعی است که نظام سرمایه داری سی سال پس از پیروزی گذرای ضدانقلاب در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی میلیون ها تن را به پیامدهای ناگوار آن گرفتار کرده است.

توده هاعلیه چپاول سرچشمه های انرژی کشور خود از سوی انحصار ها با هم دستی بورژوازی کشور برپا خاستند. این شورش ایستادگی در برابر سیاستی است که در سال های گذشته کارگران را کشته است، ده ها سندیکا کارگری را بسته است و  تلاش کارگران برای پایه گذاری جنبش اتحادیه های کارگری را سرکوب و حزب کمونیست را غیرقانونی کرده است. فرمان روایی سی ساله سرمایه داری در قزاقستان مایه ژرف شدن شکاف طبقاتی شده است. شکاف میان بورژوازی نوکیسه با زندگی برازنده و زیبنده و طبقه کارگر بهره کشی شده و توده های رنج تنگ دست، تضاد طبقاتی را افزایش داده است. مردم به ویژه از دیدن زندگی با شکوه دسته نظربایف، دبیر پیشین کمیته مرکزی حزب کمونیست قزاقستان و بهره کش کنونی و افزایش تنگ دستی خود به جان آمده اند.   

به گفته کاگارلیتسکی، شورش کنونی در قزاقستان  پاسخ مردم به نابرابری اجتماعی، به سیاست انرژی و فساد گسترده ای است که ریشه در بحران جهانی سرمایه داری نئولیبرال دارد. کاگارلیتسکی می نویسد که هم جلیقه زرد ها در فرانسه سه سال پیش و هم خیزش کنونی در قزاقستان به دلیل بالا رفتن بهای انرژی آغاز شده بود. ولی رژیم ها در فرانسه و قزاقستان یکسان نیستند. در فرانسه دولت نیرومندی است که نرمش در برابر خیزش اجتماعی و بحران های سیاسی دارد، در کشورهای پیرامون جهانی مانند روسیه و قزاقستان که فراهم کننده مواد اولیه هستند، دولت ها سفت و سخت در برابر طبقه سازمان نیافته کارگر و نیروهای پراکنده دیگر رنج بران می ایستند.

بحران سیاسی کنونی در قزاقستان به روشنی ریشه های اجتماعی دارد، ولی هم زمان یک رویارویی با یک رژیم ستم گر نیز هست. خواسته های اعتصاب کنندگان نخست اقتصادی – برای کاهش بهای گاز، دستمزد بالاتر و شرایط کاری به تر بود ولی به تندی سیاسی هم شود.

پس از فرود آمدن نظربایف از اریکه فرمان روایی، توکاجیف که یک دیپلمات باهوش و آزموده در سازمان ملل بود رییس جمهور شد و اخگر امید را در دل ها بیفروخت و بسیاری دل به دگرگونی های ژرف بسته بودند. در سال های گذشته رییس جمهور کنونی توکایف با سیاست شلاق و هویج توانست که جنبش اجتماعی را کمی رام کند. او برخی از خواست های شورشیان را برای «دولت پاسخگو» پذیرفت که «پیشنهادهای سازنده شهروندان » نامیده شد. توکایف خواست های بنیان گزاری حزب، سندیکا، اتحادیه و نشست آرام مسالمت آمیز را پذیرفت، ولی هیچ گاه آرزوی شورشیان را برآروده نکرد. بدین گونه، رژیم ستم گر پایدار ماند و نظربایف ۸۱ ساله در سایه توکایف سیاست دوست بازی و دزدی را دنبال کرد و می کند.   

نقش ”چپ”

رسانه ها می نویسند که جنبش ها و سازمان های گوناگون در خیزش های کنونی دست دارند. جنبش جوانان اجتماعی «بیدار شو، قزاقستان»  که سال گذشته با خواست ارج مندی حقوق بشر و دموکراسی پایه گزاری شده بود نقش پررنگی در این خیزش ها داشته است. چند تن از هم وندهای این جنبش هم اکنون دستگیر شده اند.

این رژیم دو بازیکن کلیدی در ”چپ” – حزب کمونیست و جنبش سوسیالیستی قزاقستان را از کنش بازداشته است (ممنوع کرده است). هم زمان این رژیم تلاش کرده است که یک حزب کمونیست دست آموز در سال ۲۰۱۴ به نام  حزب مردمی بسازد که در انتخابات گذشته کرسی هایی در پارلمان به آن داده شد.

از سوی دیگر، یک اپوزیسیون حرفه ای نیرومند ”چپ” است هر چند که بسیاری از رهبران آن یا در زندان و یا در کوچ هستند، ولی ”چپ” توانست پایه ی نیرومندی برای ایستادگی میان مردم بسازد. فرهنگ همبستگی گسترده ای در قزاقستان میان مردم پدیدار شده است که حتا از روسیه نیرومندتر است. اگر چه هنوز آگاهی طبقاتی نیست.

انقلاب مخملی

رییس جمهوری توکایف شامگاه چهارشنبه این شورش را یک کنش تروریستی دانست که برای درست انگاری درخواست پشتیبانی نظامی از روسیه به کار برده شده است. پادرمیانی روسیه در قزاقستان به سود لایه ای از بورژوازی است که  سرکوب خونین افکنی مردم در اکتبر ۱۹۹۳ را به یاد می آورد.

سردمداران قزاقستان و بورژواي فدراسيون روسيه هم صدا ارزيابي شان از جنبش مردمی را به انقلاب مخملی کاهش داده اند. انقلاب مخملی نیاز به جنب و جوش لایه های گوناگون بورژوازی در درون کشور دارد، ولی نیروهای هوادار سرمایه داری بیرون از دستگاه فرمان روایی در قزاقستان، نه تنها کم توان هستند بلکه سازمان یافته هم نیستند. در درون  جنبش بی تردید، آشوبگران و ملی گرایان هم اکنون نقش برجسته دارند. آشوب سازی از سوی اوباشان یک تاکتیک از دیرباز شناخته شده بورژوازی برای از راه بدر بردن رویدادها و تهی کردن آن ها از سرشت طبقاتی است. کمونیست ها پیش از این از رویدادهای اوکراین یاد گرفته اند و هشدار داده اند که حتا اگر انقلاب مخملی نباشد، بی گمان بورژوازی خود آن را می سازد که برایش بسیار سودمند است. 

با این همه، این یک راز سربسته نیست که سال هاست که سازمان های غیردولتی گوناگون از سوی سرمایه با پشتیبانی پولی کشورهای امپریالیستی سازماندهی شده و می شوند، در خاک جمهوری های شوروی پیشین برای آموزش آغازکنندگان انقلاب مخملی میلیون ها دلار هزینه می شود.

به گزارش تاس (tass) ، میخائیل پوگربینسکی تحلیل گر برجسته اوکراینی می گوید که درگیری های کنونی می تواند به سه دلیل به سود آمریکا باشد: ۱) این درگیری نیروی روسیه را در برخورد با ناتو در دونباس کم توان می کند ۲) امید امپریالیسم به بالا بردن تضاد منافع میان مسکو و پکن برای آغاز درگیری بیش تر می شود ؛ زیرا این دو به سختی منافع یکسانی در قزاقستان دارند. در پایان 3) امپریالیسم به این بهانه تحریم های بین المللی بیشتر علیه مسکو را افزایش خواهد داد.

قزاقستان کشوری با سرچشمه های طبیعی بسیار بزرگ است که کشش بسیاری برای آمریکا دارد. به گزارش رسانه ها، سوئیس، هلند و آمریکا بزرگترین سرمایه گذاران هستند (نه روسیه و چین). نگاهی به آمار سال ۲۰۱۸ نشان می دهد که سرمایه گذاری آمریکا در قزاقستان ۹۱ درصد به معدن کاری و چهار درصد به بخش مالی رفته است و تنها ۱.۶ درصد برای پژوهش و  فنی آوری.

دو سوم سرمایه گذاری های سوئیس در تولید مونتاژ، ۱۰ درصد در بازرگانی و تعمیر خودرو، ۹ درصد در ارتباطات بوده است. سرمایه گذاری روسیه ۲۵ درصد در صنعت، ۲۱ درصد در معدن کاری و ۱۶ درصد در بازرگانی است. به سخنی دیگر، سرمایه گذاری آمریکا نشان از  بهره برداری استعماری کلاسیک از مواد اولیه این کشور دارد. فروش کالا آمریکا به قزاقستان ۲۰ برابر خرید کالا از این کشور بوده است.  

در سال های گذشته آمریکا شمار سیاست مداران خود را در بزرگترین شهرهای این کشور افزایش داده است. کارشناسان می گویند که  این افزایش به دلیل دوست داشتن پیوند فرهنگی و گسترش گردش گری در چنین کشور دورافتاده ای نیست. آمریکا برای رودررویی با نزدیکی روسیه و چین در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیا ( (EAEU)) و پروژه بزرگ چینی “جاده ابریشم” (A Belt & a Road) تلاش می کند. به گزارش Pricom.kz امریکا زیر نام  ‘پشتیبانی از دموکراسی و برای رسانه های آزاد’ سالانه  ۴۲۴ میلیون دلار برای پاسبانی از منافع خود به این انجمن های هوادار خود کمک می کند.

آینده جنبش

بورژوازی و نمایندگان ستم گر سیاسی آن ها سربازان را به شهرهای بزرگ آوردند و سپس توده های شورشی را که  خواسته های سیاسی برای برکناری دولت و کناره گیری دسته نظربایف داشته اند را سرکوب کردند. سردمداران آمادگی خود را برای دادن امتياز نشان دادند. با این همه نبرد را نباید پایان یافته دانست. کارگران و مردم از این پس نشینی خرسند نبودند و نیستند. دست اندرکاران از هر رویدادی برای پس گیری امتیاز داده شده بهره خواهند گرفت، سرکوب مردم دوباره با همان خشم طبقاتی باز خواهد گشت.

برای همین آرام گرفتن و جشن گرفتن پیروزی هنوز زود است. دستگاه فرمان دهی کشور هنوز در دست سرمایه های بزرگ است. سربازان به پادگان های خود بازگردانده نشده اند. نهادهای برجسته سیاسی، قضایی و اقتصادی هنوز در دست بورژوازی هستند. سرمایه بی بهره کشی نمی تواند زنده بماند. بنابراین کارگران نباید برای بیرون راندن یک دسته دزد خشنود باشند و برزمند بل که آن ها باید خود را در سازمان های طبقاتی سازماندهی کنند و برای سرکردگی طبقه کارگربجنگند.  

کمونیست ها می دانند که این خیزش نیاز به همکاری با دسته ها و لایه های دیگر سرمایه داری ضد خانواده نظربایف دارد. لایه بورژوازی رقیب می خواهد که خود را جای گزین دسته فرمان روا کنونی کند و کارگران را پس از آن به خانه ها برگرداند. بورژوازی رقیب با هم کاران امپریالیستی خود می خواهد خود را بر سر کار بیاورد و به نیروهای برون مرزی ضدروسی نیز کمک کند.    

نمو خودآگاهی طبقه کارگر، اندوخته های ارزشمند پیکار پیروزمندانه بسیار شایسته است، ولی جنبش با سازماندهی طبقه کارگر با آگاهی از هم بستگی طبقاتی با دیگر لایه های رنج بر، باید با گذار از خواست اقتصادی و سیاسی به دنبال خواست طبقاتی برای سرنگونی بورژوازی و سراسر نظام سرمایه داری باشد. می بینیم که شرایط عینی انقلاب آماده شده است، ولی شرایط ذهنی انقلاب هنوز آماده نیست؛ هم اکنون کارگران قزاقستان نه سازمانی دارند و نه به آگاهی ویژه کمونیستی دست یافته اند و نه دست رسی آسان به حزب پیش آهنگ خود دارند. اما آنها در نبرد خود گامی به جلو برداشته اند و این گام باید برای آزادی حزب پیش آهنگ آغاز شود. ما می دانیم که هر گام در نبرد طبقاتی یک گام به جلو است. امروز کارگران یاد خواهند گرفت که خواست های کوچک را در میان بگذارند، توانایی نیروی خود را دریابند، به کاهش بهای گاز و دیگر کالاها و برکناری دولت دست یابند، فردا، آن ها باید هم راه با حزب خود شرایط ذهنی انقلابی را آماده می کنند و به دنبال سوسیالیسم روند.

جنبش سوسیالیستی قزاقستان که با حزب کمونیست هم کاری و هم اندیشی نزدیکی دارد خواهان

برون رفتن سربازان از شهرها! کوتاه کردن دست خانواده از دستگاه اقتصادی- اجتماعی و سیاسی قضایی کشور و برکناری  رییس جمهور توکایف!آزادی همه زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان! قانونی شدن حزب کمونیست قزاقستان و جنبش سوسیالیستی قزاقستان! ملی کردن صنعت معدن و صنعت بزرگ کشور! است. پشتیبانی از این خواست ها، بزرگ ترین کمک جنبش کمونیستی جهانی به رفیقان رزمنده کارگر و کمونیست ما در قزاقستان است.

پایان سخن

جنبش کنونی قزاقستان هم سانی ها فراوانی با جنبش میهن ما دارد. سیاست های اقتصادی نئولیبرالیستی رنج بران را در هر دو کشور بدبخت کرده است و به مرز نداری رانده است. در هر دو کشور طبقه کارگر در خیابان ها رهبری جنبش را به دست گرفته است و هم اکنون تکانه جنبش است. در هر دو کشور شرایط عینی انقلاب پا برجاست، ولی پای شرایط ذهنی هنوز می لنگد. در هر دو کشور ستم طبقاتی با ستم سیاسی در آمیخته شده است و نبرد علیه زیربنای سرمایه داری با نبرد علیه فرمان روایان ستم گر در روبنای رژیم به هم گره خورده است.    

برای چوب انداختن به لای چرخ انقلاب و کند کردن شرایط ذهنی، رژیم ولایت فقیه هم مانند رژیم قزاقستان در تلاش است که با ساختن یک حزب کمونیست (حزب توده ی ایران) رام و آرام، آن را در باغ وحش سیاست خود، مانند شیر بی یال و کوپال  برای شادی تماشاگران بازی دهد.        

اگرچه که راست گرایان در میهن ما سازمان یافته تر هستند، ولی ”چپ” ها در هر دو کشور باید در دو پیشان (جبهه) بجنگند؛ هم علیه رژیم ستم گر و نظام طبقاتی سرمایه داری و هم علیه نیرنگ امپریالیسم برای به انجام رساندن یک انقلاب مخملی و سوار شدن بر خیزاب جنبش به رهبری هواداران سرمایه داری. 

سر چشمه های کمکی

http://skpkpss.ru

https://tass.com

http://rabkor.ru

http://www.cpsu.by

https://inter.kke.gr

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *