مقاله ۷/۱۴۰۱
۲۳ اردی بهشت ۱۴۰۱، ۱۳ مه ۲۰۲۲
غم نشسته باغ جان من
جنگلی است بی شکوفه لیک
بنگر ای بهار دیررس
شاخه ها جوانه دارد
“دانه های باران”؛ شاعر توده ای توده ها سیاوش کسرایی
پیش گفتار
در آغاز رییس جمهوری رئیسی، کسی که نقش برجسته و کلیدی در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ داشته است، پندارگرایان این امید بی پشتوانه را داشتند که او از پیاده کردن سیاست اقتصادی نئولیبرالی دوری گزیند و یک گونه سیاست اقتصادی به سود مردم پیاده کند.
در این نوشته به این خواهیم پرداخت که این گونه امیدها که بر پایه واکاوی طبقاتی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی استوار نیست، تا چه اندازه از داده های روشن جامعه امروز به دور است. مانند همیشه، ما برای نشان دادن نادرستی دیدگاه امیدواران پندارگرا به بررسی فراسنج های (پارامترهای) گوناگون و برجسته یک جامعه می پردازیم. همین جا افزوده شود که بررسی ما بر پایه گزارش های روزنامه های گوناگون در درون کشور در هفته های گذشته است.
گرانی و تورم
گرانی و کم توان شدن نیروی خرید پول مردم (تورم) پشت مردم را خرد کرده است و تنگ دستان و تهی دستان را به گرسنگی و یا به گدایی کشانده است.
قاسمعلی حسنی، دبیرکل اتحادیه بنکداران مواد غذایی کشور، می گوید که روغن ۱۶ کیلوگرمی با بهای ۲۵۸ هزار تومان است، در بازار بالاتر از ۳۷۰ هزار تومان به فروش میرسد. بر پایه گزارشها، روغن خوراکی نیز تنها در فروشگاههای زنجیرهای و تنها با خرید کالاهایی که خریدار نیازی به آن ها ندارند (مانند کیک، باتری، رُب، تن ماهی) به فروش میرسد. سایت خبری «تجارت نیوز» در روز ۱۲ اردیبهشت گزارش داده بود که برخی فروشگاههای خردهفروشی تنها هنگامی روغن به خریدار می فروشند که او به خرید ۳۰ هزار تومانی از کالاهای دیگر بپردازد.
روزهای گذشته بهای نان، ماکارونی، شیرینی و دیگر کالاهایی که با آرد تولید می شوند افزایش یافته است و بهای برنج و دانگی ها (حبوبات) نیز ۱۲۰ تا ۱۳۰ درصد افزایش داشته است. اصغر پابرجا، رئیس اتحادیه نانوایان سنگک تهران در ۱۶ اردیبهشت گفت که برای هر کس سرانه مصرف روزانه ۳۳۰ گرم آرد به نرخ دولتی برنامه ریزی شده است و مصرف بیش از این به نرخ آزاد فروخته خواهد شد. به گفته او با پیاده شدن این برنامه، نانوایان هر کیسه آرد را ۶۵۰ هزار تومان خریداری میکنند که پیش از این ۴۷ هزار تومان برای آن پول می دادند. وی همچنین گفت که این کار دولت میتواند تا ۳۰ درصد مصرف نان را کاهش دهد. یادآوری شود که دولت گفت که برای جلوگیری از قاچاق آرد دست به این کار زده است، ولی آقای پابرجا از کاهش مصرف آرد سخن می گوید.
گران کردن آنان بسیار شگفت انگیز است، چرا که بیش تر کشورهای تهی دست تلاش می کنند که بهای نان بالا نرود. نان خوراک پایه ای تنگ دستان و فرودستان است، جمهوری اسلامی با گران کردن آن مردم را با شکم تهی به رخت خواب می فرستد. باید یادآوری شود که جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته بسیاری از زمین های کشاورزی را نابود کرده است و هیچ برنامه و یا خواست و توانی برای افزایش تولید گندم ندارد. محمدرضا مرتضوی رئیس انجمن آردسازان ایران ۱۲ اردیبهشت گفت که خرید گندم از برون از کشور امسال یک افزایش ۴ میلیون تنی خواهد داشت.
افزایش سه برابری بهای ماکارونی و چهار برابر شدن بهای نان از سوی دولت تنها کالاهای گران شده نیستند. در همین چند ماه فرمانروایی دولت رئیسی، گوجه فرنگی، هویج، سیبزمینی، گوشت گوسفندی، گاوی و مرغ و تخم مرغ، فرآوردههای شیری و برنج بسیار گران شده اند. یک کیلوگرم ماست پر چرب در بازار تهران بالاتر از بیست و پنج هزار تومان است.
آش به آن اندازه شور شده است که داد برخی از خودی های جمهوری اسلامی نیز بر آمده است. اگر چه که این سخنان می توانند جنگ زرگری باشد، با این همه این سخنان نشان از ترس رژیم از پیوستن مردم به اپوزیسیون برون از نظام است. آقای محمد حسن آصفری، عضو کمیسیون شوراها کشور در مجلس شورای اسلامی میگوید که ۹ میلیون خانوار زیر خط نداری هستند. او می افزاید که، «وقتی میخواهیم مشکلات اقتصادی کشور را از جیب مردم حل کنیم، نه تنها فقر را نمیتوانیم ریشهکن کنیم، بلکه فقر روز به روز شدیدتر هم میشود». آقای آصفری گفته است که بسیاری از خانوادههای ندار و تنگ دست برای کمک گرفتن از “کمیته امداد و بهزیستی” نام گزاری کرده اند. آقای آصفری یاوه نمی گوید. گزارش وزارت کار ایران که ۳۰ مهر پارسال پخش شد نشان میدهد که در سال ۹۹ بیش از یک سوم مردم ایران در «فقر مطلق» بودهاند. یعنی در سال ۱۳۹۹ یک خانواده سهنفره کم تر از ۲ میلیون و ۷۵۸ هزار تومان در ماه درآمد داشت. گزارشها همچنین نشان میدهد که در سال ۹۹، ۵۵ درصد مردم «زیر خط فقر معمولی» (درآمد ماهانه ۵.۷ میلیون تومان برای خانوادههای سه نفره) بودهاند. همچنین روحالله ایزدخواه، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در دی ماه ١۴٠٠ گفت: «ما الان ۱۰ میلیون خانوار زیر خط فقر داریم.» جمهوری اسلامی بیش تر دوست دارد که مردم برای تهیه تکه نانی از نهادهای او گدایی کنند، تا این که به توانند با سرفرازی با دست مزدی که از فروش نیروی کار می گیرند کالاهای خوراکی ارزان بخرند.
خود دولت می گوید که با آزاد کردن بهای کالاها فشار بر مردم بیش تر می شود، ولی برنامه دولت این است که بار گرانی را با دادن یارانه ها از دوش مردم کم تر کند!! رسانههای خود جمهوری اسلامی می نویسند که ارزش یارانه پرداختی دولت به مردم ایران از یک “سطل ماست دو کیلویی” کم تر است. یک خانواده ۴ نفره، ماهانه ۱۸۲ هزار تومان یارانه دریافت میکند. باید یادآوری کرد که رئیس شورای تامینکنندگان دام می گوید که هر کیلو گوشت گوسفند ١٣٠ هزار تومان است.
خود رئیسی می گوید که پایین آمدن ارزش پول ملی، ارزش ۴۵ هزار تومان یارانه را به ٧ هزار تومان کاهش داده است. چاره جویی ابراهیم رئیسی برای این چالش، بالا بردن ارزش پول ملی است. ولی هنگامی ارزش پول ملی بالا می رود که ارزش فروش کالاها به دیگر کشورها بالاتر از خرید کالاها از دیگر کشورها باشد. ما می دانیم که با سیاست درهای باز جمهوری اسلامی این کار شدنی نیست. از سویی جمهوری اسلامی صنعت های تولیدی را کم توان کرده است و از سوی دیگر خرید کالاهای بی ارزش را افزوده است. با این کار هم سنگی میان صادرات و واردات به سود واردات بر هم می خورد که برایند آن کاهش ارزش پول ملی است. کار به جایی رسیده است که حتا رسانه های جمهوری اسلامی نیز به رئیسی می خندند. آقای مهاجری از آقای رئیسی پرسیده بود: “یک لشکر اقتصاددان و یک برنامه ۷ هزار صفحهای” کجاست؟ مهاجری نوشت: “شما و دولتتان این کاره نیستید”.
بسیاری از دست اندرکاران در جمهوری اسلامی فریب کارانه تلاش می کنند که به مردم بگویند که همه ی بدبختی های آن ها ریشه در تحریم دارد. یادآوری کنیم که ابراهیم رئیسی بارها گفته بود که به بودی زندگی مردم را با پیمان “برجام” پیوند نمیزند و بارها گفت: “اولویت اصلی دولت من سفره مردم است”. این گفتەهای رئیسی هم اکنون رنگ می بازد و به شوخی می ماند، چرا که به گفته مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه در اسفند ۱۴۰۰ به بیشتر از ۴۰ درصد رسید که حتا در جمهوری اسلامی رکود شکن است. در تاریخ جمهوری اسلامی تنها سه بار نرخ تورم سالانه، بالای ۴۰ درصد رسیده است.
باید به آن هایی که آیتالله علی خامنهای را هوادار اقتصاد مردمی می دانند یادآوری کرد که او تاکنون نه تنها کارکرد اقتصادی دولت رئیسی و گرانیها را سرزنش نکرد، بل که بر پایه آن چه که حسامالدین آشنا، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در دولت روحانی امروز در توئیتر نوشت: آقای رئیسی و دولتش از “حمایت بیدریغ رهبری و نهادهای منتسب به ایشان، حمایت کامل مجلس خبرگان، حمایت مطلق نیروهای دفاعی و امنیتی، حمایت بیمثال رؤسای قوا” برخوردار است و “این دولت فراگیرترین و پیشرفتهترین سامانه تبلیغاتی تاریخ ایران را در اختیار دارد”.
کشتن آزادی و آزادی خواهان
در برخی از کشورهای تهی دست، اگر چه که توده ها نان برای خوردن ندارند، دست کم از آزادی های پایه ایی برخوردار هستند که دولت هایشان تا اندازه ای به آن ها ارج می گذارند. ولی شوربختانه در جمهوری اسلامی این چنین نیست.
شگفت آور است که در سال ۲۰۲۲ میلادی، هنوز در جهان کشوری یافت می شود که شهروندان آن نمی توانند در گزینش دین خود آزاد باشند. سه شهروند مسیحی در ایران برای «تشکیل کلیسای خانگی» از سوی دادگاه انقلاب تهران به زندان های سنگینی دادباخته (محکوم) شدند.
آقای انوشاوان آودیان گفت که دادگاه او را برای «تشکیل و اداره گروه غیرقانونی برای اقدام علیه امنیت ملی» به ده سال زندان و ده سال بی بهرگی (محرومیت) از حقوق اجتماعی دادباخته کرده است. دو شهروند دیگر، آقای عباس سوری و خانم مریم محمدی، نوکیشان مسیحی نیز برای «عضویت در گروه غیرقانونی» به ده سال بی بهرگی از حقوق اجتماعی، ۵۰ میلیون تومان تاوان دادباخته شدهاند. آقای سوری و خانم محمدی هم چنین نمی توانند از کشور به برون روند و برای دو سال باید برون از استان تهران زندگی خود را بگذرانند. جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، در بهمن ۱۴۰۰ گفت که دستکم ۵۳ مسیحی در سال گذشته میلادی بازداشت شدند.
به گزارش عفو بینالملل خانم سعدا خدیرزاده که باردار نیز هست «به شکل خودسرانه» در زندان ارومیه نگه داری میشود. این خانم زندانی از بیماری های فراوانی هم چون قلبی و کلیوی نیز رنج میبرد. با این همه، دست اندرکاران قضایی و زندان نمی گذارند که پزشکی به بررسی بیماری و درمان او بپردازد. نیروهای امنیتی اداره اطلاعات پیرانشهر در ۲۲ مهرماه ۱۴۰۰ «بدون ارائه برگه قضایی» سعدا خدیرزاده را بازداشت کردند . این شهروند ۳۲ ساله پیرانشهری میگوید که در نخستین روزهای بازجویی در بازداشتگاه اطلاعات، ماموران امنیتی به او «پیشنهادهای غیراخلاقی» دادهاند.
جمهوری اسلامی با جان ایرانیان دو شهروندی (تابعیتی) همیشه بازی می کند و آن ها را به بهانه های گوناگون بازداشت و زندانی می کند. یکی از این ایرانیان احمدرضا جلالی، پژوهشگر ایرانی – سوئدی است که برای “جاسوسی برای اسرائیل” در زندان است. او هیچ گاه این چفته (اتهام) را نپذیرفته است. باید یادآوری کرد که اسرائیل چنان جاسوسان بلند پایه ای در میهن ما دارد که می تواند یک دانشمند هسته ای را به آسانی بکشد و نوشته ها و برنامه های پنهانی جمهوری اسلامی را با چند تن سنگینی به سادگی از نهان خانه های نگه بانی شده بدزد. فرهاد میثمی، کنش گر مدنی زندانی برای نشان دادن هم بستگی با آقای احمدرضا جلالی از خوردن خوراکی سر باز می زند.
علی حیدری توللی، هنرمند جوان ترک قشقایی شهرستان فیروز آباد شیراز، در یورش گروهی اوباش در شیراز کشته شد. ترکهای قشقایی که بیش از یک میلیون در استانهای کهگیلویه وبویراحمد، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، فارس و بوشهر ایران زندگی میکنند، در سالهای گذشته «پروانه چرا» برای دامهایشان نمی توانند بگیرند، و حق بهره برداری از زمینهای نیاکان خود از آن ها گرفته شده است.
اردشیر ارجمند، مشاور پیشین میرحسین موسوی، می گوید که رهبر جنبش سبز و همسر او هم چنان در “زندان کوچه اختر” زندانی هستند. حتا آقای مطهری هم زندانی این دو تن بی گناه را غیرقانونی خوانده است.
راهپیمایی در برخی شهرهای استان خوزستان علیه گرانی برگزار شده است. دست اندرکاران به جای پاسخ گویی دست رسی مردم به شبکه های اجتماعی را سخت کردند. کاربران شبکههای اجتماعی از کندی یا بسته شدن اینترنت در برخی شهرهای استان خوزستان مانند اهواز، سوسنگرد، شادگان و بهبهان سخن گفتند.
کارگر ستیزی نظام جمهوری اسلامی
کارگران نیشکر هفتتپه در برابر سیاست اقتصادی نئولیبرالی خصوصی سازی ایستادگی دلیرانه کردند و می کنند. آن ها نماد نیرومندی جنبش کارگری در رهبری جنبش آزادی خواهی شدند. پیکار کارگران صنعت نفت به تندی به شهرهای دیگر گسترش یافت . کارگران معدن ها که جمهوری اسلامی نزدیک به ۹۵ درصد از آن ها را به بخش خصوصی سپرده است، نیز اعتصاب های سراسری پرشکوهی علیه سیاست های نئولیبرالی، هم چون نبود سازمان دهی، بهره کشی برده وارنه و نداشت امنیت کاری داشته اند.
بازنشستگان پیشه های گوناگون، هم چون مخابرات، تأمین اجتماعی، صنعت نفت نشست های پی گیری علیه سیاست های خانمان برانداز نئولیبرالیستی جمهوری اسلامی داشته اند. سازمان های این بازنشستگان دریافتند که همبستگی در نبرد طبقاتی به چه اندازه در پیروزی برجسته است، برای همین چهار سازمان مستقل بازنشستگی (شورای بازنشستگان ایران، اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، گروه بازنشستگان مستقل تهران و گروه اتحاد بازنشستگان) جشن روز جهانی کارگر را با هم برگزار کردند.
چند روز پیش از برگزاری نشست سراسری روز ۱۱ اردیبهشت، بازداشت های گسترده آموزگاران آغاز شد. آموزگاران در نمایش های با شکوه خود هم چنان برای به بود شرایط زندگی خود نبرد می کنند. ایستادگی سراسری آموزگاران در برخی شهرهای ایران با تندخویی پلیس روبرو شد. آموزگاران فریاد می زدند «رئیسی، قالیباف، این آخرین پیام است؛ جنبش فرهنگیان آماده قیام است». برجسته ترین خواست های آموزگاران و آموزگاران بازنشسته پیاده کردن رتبهبندی به میزان ۸۰ درصدِ هیئت علمی دانشگاهها و هم سانسازی دست مزد برای آموزگاران بازنشسته است. در این نمایش باشکوه ایستادگی ۷۰ آموزگار بازداشتشده اند و هم اکنون دستکم سه آموزگار زندانی به نامهای اسماعیل عبدی، اسکندر لطفی و مسعود نیکخواه نیز در روزهای گذشته از خوراک خوردن خودداری می کنند. پاسخ دست اندرکاران مانند همیشه تازیانه و زندان است. وزیر آموزش و پرورش ایران روز پنجشنبه، ۱۵ اردیبهشت، نشست ها و ایستادگی آموزگاران دلیر را «غیرقانونی» خواند و شرکتکنندگان در این نشست ها را به «اخراج» ترسانده است (تهدید کرده است). وزیر آموزش و پرورش می گوید که «۳۸ هزار میلیارد تومان در ۱۸ ماه گذشته برای اجرای قانون رتبهبندی اختصاص یافته و این مقدار مشخص است و نمیتوان چیزی به آن افزود یا از آن کاست.»
آموزگاران دلیری هم چون علی اکبرباغانی، جعفر ابراهیمی از اعضای کانون صنفی معلمان تهران؛ رسول بداقی، عضو برجسته کانون صنفی معلمان، محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران؛ لطیف روزیخواه، عضو هیئت مدیره کانون صنفی در استان آذربایجان شرقی و جعفر ابراهیمی از بازرسان کانون صنفی محمود بهشتی لنگرودی، نایب رئیس کانون، و رسول کارگر، عضوی از استان فارس؛ اسکندر لطفی، شعبان محمدی و مسعود نیکخواه از اعضای هیات مدیره انجمن صنفی معلمان کردستان در شهر مریوان در این همایش ها بازداشت دستگیر بازجویی و آزار شده اند.
اسماعیل عبدی دبیر کانون صنفی معلمان تهران در ششمین روز اعتصاب غذای که در پی “احکام امنیتی برای فعالان صنفی” آغاز شده است نوشته بود: «در حالی به اولین روز جهانی کارگر و روز ملی معلم در قرن پانزدهم شمسی نزدیک میشویم که در ایران فقر، گرسنگی و نابرابری آرامش زحمتکشترین اقشار جامعه را سلب کرده و آنها را در دشوارترین وضعیت معیشتی و منزلتی قرار داده است.» او می افزاید: «در ایران استانداردهایی مانند مزد و بیمه متناسب با کار، مدارس هوشمند و آموزش و پرورش رایگان و برابر جدا از قومیت، جنسیت و مذهب که در بیشتر نقاط جهان جز خدمات عادی محسوب میشوند، به رویاهایی غیر قابل تحقق تبدیل شدهاند.» سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه هم همبستگی خود با نبرد معلمان را بازنمود (اعلام) کرد.
گشت آور نبرد طبقاتی کارگران هم چنان ساختن سندیکاها و اتحادیه های آزاد کارگری؛ دریافت دست مزدهای پرداخت نشده؛ افزایش دست مزد هم آهنگ با تورم؛ نبرد علیه پیمان کاری، نبرد علیه برون کردن کارگران؛ نبرد علیه خصوصی سازی؛ نبرد برای آزادی زندانیان سیاسی کارگر است.
بی برنامگی نظام جمهوری اسلامی
هیچ تردیدی نیست که بیش تر دست اندرکاران جمهوری اسلامی میهن ما را نه برای ماندن، بل که برای چپاول تند و گریز پس از آن می خواهند. در هیچ جایی، ما نشانی از برنامه های زمان بلند، برای پیش رفت کشور نمی بینیم. به راستی هم کشور را “امام زمان” می راند، چون که دولت و وزیران آن و دیگران در اندیشه به بودی زندگی مردم که هیچ حتا نگران زندگی روزمره آن ها هم نیستند.
به گفته رییس سازمان زمینشناسی، ایران از دو دهه پیش گام به یک دوره خشکسالی گذاشته است. محمد میرزاوند، استاد دانشگاه تهران و دست یار شاخه ایرانی انجمن بینالمللی هیدروژئولوژی به تازگی در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی گفت که دلیل “ورشکستگی آبی” بهره برداری بیرویه از سرچشمه های آبی زیرزمینی است. او میگوید: «ما هنوز با مدیریت درست منابع آبی – چه سطحی و چه زیرزمینی- میتوانیم این دوره خشک را پشت سربگذاریم». به گزارش ایرنا، علیرضا شهیدی گفت که ریشه گرد و غبارها در برون از مرزها نیست بلکه ۷۰ درصد این پدیده ریشه در درون مرز دارد. آبهای زیرزمینی سرچشمه بیش از نیمی از آب آشامیدنی شهروندان است.
مهدی ولیپور، رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر ایران گفت که در هفته های گذشته ۱۷ استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، اصفهان، ایلام، تهران، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، زنجان، سمنان، کرمان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و یزد دچار سیل و آب گرفتگی شدند.
سازمان زمینشناسی ایران می گوید که از ۶۰۹ دشت کشور ۵۰۰ دشت با پدیده فرونشست زمین روبرو هستند و در برخی جاها این فرونشست زمین به درون شهرها نیز کشیده شده است. وبسایت تجارتنیوز بر پایه گزارش سازمان مسکن و شهرسازی نوشته بود که فرونشست زمین در مهین ما رسته چهارم را در میان کشورهای جهان دارد. شگفتی ولی در این است که با داشتن این آگاهی و دانش هیچ برنامه ای برای روبرو شدن با این چالش در جایی دیده نمی شود.
بانک جهانی در تازهترین گزارش خود از افزایش ۳۲ درصدی سوزاندن گاز در پالایشگاه های کشور می گوید. در سال گذشته ۱۷٫۴ میلیارد متر مکعب گاز به آتش زده شد، سوزاندن گاز در سال ۲۰۲۰ به اندازه کم تری برابر با ۱۳٫۲ میلیارد متر مکعب بود. اندازه گاز به آتش زده شده، از همه ی فروش گاز کشور بیش تر است و ارزش آن به سالی بیش از ۵ میلیارد دلار میرسد. بیژن نامدار زنگنه وزیر پیشین نفت ایران در سال ۹۸ گفت که با ۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری می توان جلوی آتش زدن گازها را گرفت. جمهوری اسلامی با این که می داند که هزینه این سرمایه گزاری از همان سال نخست به خزانه کشور برمی گردد و پس از آن می توان سالانه ۵ میلیارد دلار به درآمد دولت افزود، ولی چون که در اندیشه ی آینده میهن ما نیست، برنامه ای برای انجام این سرمایه گزاری ندارد. پارسال ایران با کم بود روزانه ۲۵۰ میلیون متر مکعبی گاز روبرو بود و می توان این گاز را در درون کشور هم به کار برد و تولید گاز برای کاربرد خانگی را ۴۸ میلیون متر مکعب در روز افزایش داد. بانک جهانی میگوید ۱۲ درصد از آتش گاز در جهان پارسال در جمهوری اسلامی انجام شده است. بدین گونه جمهوری اسلامی در آلودگی هوا نقش بسیار ویران گری دارد.
در سال ۲۰۲۱، اتحادیه اروپا ۱۵۵ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی (روزانه ۳۸۰ میلیون متر مکعب) از روسیه خرید. با آغاز درگیری در اوکرایین، اروپا امیدوار به کاهش خرید گاز از روسیه است. ایران ۳۳.۴ تریلیون متر مکعب ذخیره گاز طبیعی دارد و ذخیره گاز طبیعی روسیه ۳۴.۷ تریلیون متر مکعب برآورد شده است. ولی پیامد بی برنامگی جمهوری اسلامی این است که گنجایش تولید روزانه کنونی گاز ایران ۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز، یعنی برابر با کاربرد روزانه گاز در ایران است. با فراهم کردن فن اوری و سرمایه نیازمند، ایران می تواند گنجایش تولید گاز طبیعی خود را روزانه تا ۱۵۰۰ میلیون متر مکعب افزایش دهد و در کنار قطر به صنعت تولید گاز مایع (الانجی) هم بپردازد. به سخنی دیگر، دومین دارنده ذخیره بزرگ گاز دنیا توان فروش گاز میهن ما در بازار جهانی را ندارد.
دستگاه های نادان سازی رسانه ای جمهوری اسلامی تلاش می کنند که تا گناه این ویران گری را سراسر به گردن تحریم ها بگذارند. ولی جواد اوجی، وزیر نفت دولت سیزدهم چندی پیش گفته بود صنایع نفت و گاز ایران برای افزایش تولید، به بازسازی زیرساختها، نوسازی پالایشگاهها و پایان رساندن برنامه های پتروشیمی دارد که به ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارند. وزیر نفت دولت سیزدهم، آبان ماه سال پیش در نشستی در سازمان برنامه و بودجه گفت: «متأسفانه در سالهای گذشته سرمایهگذاری لازم در صنعت نفت و گاز انجام نشده است و حال آنکه برای پاسخ به نیاز کشور به ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در این حوزه نیاز داریم.» رییس اتحادیه صادرکنندگان نفت و گاز میگوید، ایران به دلیل کم بود فروش نفت روزانه تا ۱۷۰ میلیون دلار زیان می برد.
پوسیدگی و تباهی نظام جمهوری اسلامی
در هفته های گذشته در روزنامه های کشور می خوانیم که هنگام جلوگیری از «ساخت و سازهای غیرمجاز» به سوی آقای هاشمی یکی از شهرداران منطقه ۱۹ تهران تیراندازی شد. خانوادههای بلندپایگان جمهوری اسلامی به ساختن چنین ساختمان ها می پردازند که گاهی حتا دادگاه خود جمهوری اسلامی دستور خاک سازی آن ها را می دهد. در سال ۱۳۹۷ دادگاه دستور ویران کردن هزار متر ساختمان غیرقانونی که از سوی یکی از دختران وزیر پیشین در لواسان ساخته شده بود را داد.
بر پایه گزارش های روزنامه های درون کشور، خانواده رییس مجلس برای خرید کالا و خانه به ترکیه سفر کردند. همسر، دختر و داماد آقای قالیباف در فرودگاه بینالمللی تهران، هم راه با «بار زیاد» دیده شدند. باید یادآوری کرد که همین آقای رییس مجلس سخن از “اقتصاد مقاومتی” و بردباری مردم برای پذیرفتن دشواری های زندگی می راند. در زمان شهردار بودن خود نیز، قالیباف پرونده های فراوان دزدی داشته است که به کمک دوستان نیروی قدس سپاه و بنیاد تعاون سپاه هیچ گاه این بزه کاری ها پیامدی برای ایشان نداشته است.
اقتصاد نئولیبرالیستی ایران
رئیسی دل بستگی خود به اقتصاد نئولیبرالیستی را تا به ان جا کشاند که از دولت پیشین برا ی پیاده نکردن برنامه های نئولیبرالیستی خرده گرفت و گفت که دولت روحانی از ترس مردم بهای آب و برق را افزایش نداد.
سال ها است که پیاده کردن برنامه های نئولیبرالیستی شکاف طبقاتی را ژرف تر کرده است و این روند مرگ بار با رهبری دولت ابراهیم رئیسی و پذیرش “رهبر” هم چنان دنبال می شود. نه تنها چشمانداز روشنی برای به بود شرایط زندگی رنج بران دیده نمی شود، بل که بیش تر فرودستان جامعه ما هر روز با خون فروشی، کلیه فروشی و تنفروشی زندگی می کنند. نظام سراسر چرکین جمهوری اسلامی بیکاری را افزایش و بهای کالاها را به خواست دوستان بانک جهانی شناور کرده است و گرانی کمرشکن و بینوایی را به مردم پیش کش می کند. سیاست اقتصادی رژیم را وامی دارد که برای پاسبانی از منافع طبقاتی خود، سیاست سرکوب را در برابر ایستادگی توده ها در پیش بگیرد؛ با سرکوب اعتصاب های کارگری و بازداشتهای خودسرانه دانشجویان و زنان همین دولت هم نشان می دهد که رژیم نه امریکا را که مردم میهن ما را بزرگ ترین دشمن خود می داند. دزدان کلان از پشیز توده ها می دزدند، تا آقازاده ها پول به جیب زنند و در کشورهای هم سایه خوشگذرانی کنند.
پایان سخن
آن چه که گفته شد به روشنی نشان می دهد که شرایط عینی انقلاب برپا است؛ رژیم توان رهبری کشور را مانند گذشته ندارد و توده ها هم دیگر نمی خواهند مانند گذشته تن به بردگی دهند.
جنبش کارگری در راه نبرد طبقاتی گام های بلندی برداشته است. با این که این جنبش از کژروی های چپ و راست به دور نیست، ولی نمی توان رهبری آن را در جنبش آزادی خواهی مردم و عدالت اجتماعی نادیده گرفت. نداشتن سازمان های مستقل رنج بران، سیاستهای ضد مردمی نئولیبرالی، فریب، دست گیری سرکوب، شکنجه جنبش کارگری را ناچار برای یافتن راه درست به آزمایش درستی ها و نادرستی ها وادار کرد. با این همه توده ها دریافتند که کارگران با همه ی این دشواری ها توانستند که چوب های بسیاری در لای چرخ ماشین نئولیبرالیستی جمهوری اسلامی بگذارند.
نبرد طبقاتی کارگران و دیگر رنج بران آغاز خوبی داشته است، ولی دنباله و پایان آن ناروشن است. این آینده ناروشن ریشه در فراسنج های (پارامترهای) بی شماری دارد که از میان آن ها می توان از نداشتن سازمان های صنفی کارگری و دست رسی نداشتن طبقه کارگر به پیش آهنگان خود برای رهبری و گفت و گو نام برد. این نداشتن پیوند تنگاتنگ و روزانه با پیش آهنگ خود مایه سردرگمی بسیاری از کارگران شده است. جنبش کارگری در همین روند آغاز خود از چپ روی و راست روی به دور نبوده است. از سویی کسانی بی آن که وظیفه یک سازمان کارگری را به یاد داشته باشند شعارهایی هم چون «اداره شورایی» کارخانه ها داده اند. گویا وظیفه سازمان های صنفی کارگران سرنگونی نظام سرمایه داری است و نبرد برای دست مزد بیش تر و شرایط کاری به تر در چهارچوب نظام سرمایه داری راست روی است. با این شعار جنبش کارگری گردش به راست کرد به این معنا که نیاز به رهبری حزب طبقه کارگر و سازماندهی سیاسی در حزب طبقه کارگر را درنیافت.
هنگامی که نیروهای راست از شاه خواهان اصلاح خواهان با هم کاری و هم یاری آشکار و پنهانی بورژوازی انگلی کشور به هم آهنگی گام های ضدمردمی و ضدملی خود می پردازند نیروهای چپ انقلابی شوربختانه هنوز بر سر هم می کوبند. هیچ تردیدی نیست که گردان چپ انقلابی برای فراهم کردن شرایط ذهنی انقلاب و به دست گرفتن رهبری جنبش مردم نیاز به هم اندیشی و هم کاری دارد. هیچ نیروی از گردان چپ انقلابی به تنهایی نمی تواند از انجام چنین کار بزرگی بر آید.
شکوفه امیدم و غمم سیاه می کند
مرا خزان نمی برد مرا تبر نمی زند
سیاووش کسرایی