چرایی زن‌ستیزی نظام سرمایه‌داری- دینی جمهوری اسلامی و سرکوب جنبش زن، زندگی، آزادی!

image_pdfimage_print

مقاله ۷/۱۴۰۳
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۷ می ۲۰۲۴

پیش‌گفتار

مارکس می گوید که در روند پدیدار شدن جامعه‌ی طبقاتی برده‌داری، «زن [و کودک] به نخستین برده در تاریخ» دگرسان شدند، پس از آن این بردگی آن‌ها با کمک مذهب و روحانیان بخشی از فرهنگ نهادینه شد.

دوباره ستم‌گران خودکامه دستور به گرز و شمشیر به‌دستان شب‌پرست، نادان و بی‌خرد داده اند، تا برای پاسبانی از منافع طبقاتی آن‌ها گُل‌های نشکفته را سَر ببُرند. جمهوری اسلامی از همان آغاز، یک لشگر بی‌نام و نشان از نابخردان داشت که با پنهان شدن زیر نهادهای رسمی، با دست های باز به سرکوب دگراندیشان، دگرپوشان و دگرباشندگان پرداخت.

هم اکنون، این دسته با باور به این که ولی فقیه نیرویی خدایی دارد، برای خشنودی او، جان دختران بی‌روسری می ستایند، تا به پندار واپس‌گرای خود، آن‌ها را از دوزخ برهانند.

دورویی، فریب‌کاری و دروغ‌گویی در آن جا آشکار می شود که این زورگویان برای “حجاب و عفاف” زن، جامعه‌ای برابر نمی سازند، تا زن به دلیل گرسنگی فرزندانش به فروش تن خود نپردازد.

دست‌گاه سرمایه‌داری همیشه برای پایین نگه داشتن دست‌مزدها به یک گردان بی‌کار، (به گفته مارکس ارتش ذخیره کار) نیاز داشته است. زنان همیشه بخش بزرگی از این ارتش ذخیره کار بوده اند. وب‌سایت اکوایران نیز در گزارشی نوشته است که ۳۶.۴ درصد از زنان جوان بی‌کارند. نرخ بی‌کاری زنان جوان در استان لرستان ۸۰ درصد، استان فارس ۶۳.۱ درصد، استان گلستان با  ۶۳ درصد، استان‌های کرمان، خوزستان، کهگیلویه‌وبویراحمد و اردبیل بیش از ۵۰ درصد است.

با این همه، ولی خشم، دشمنی و سرکوب زنان از سوی حاکمیت سرمایه‌داری- دینی جمهوری اسلامی از این فراتر رفته است.

بگذارید نخست گزارشی فهرست‌وار از نمونه‌های دشمنی با زنان و سرکوب آزادپوشان داشته باشیم. سپس دلیل‌های دیگر زن‌ستیزی جمهوری اسلامی را بشکافیم.

نمونه هایی از برنامه رژیم برای سرکوب زنان

نیروی انتظامی، پس از سخن رانی نماز عید فطر ولی فقیه در باره ی حجاب زوری، از ۲۵ فروردین‌ماه به پیاده کردن طرح «نور» پرداخت و خودروهای گشت ارشاد را دوباره به خیابان‌ها فرستاد.

رییس دیوان عالی کشور از قضات قوه قضاییه خواست حکم هایی بدهند که «بازدارنده» باشند و مایه «تنبه» شوند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حسین شریعتمداریِ کیهان  گفت که قانون (لایحه نهایی نشده) حجاب و عفاف  را بگذارید کنار و با همین طرح نور جلو بروید.

احمدرضا رادان، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، گفت که «طرح نور» با پشتیبانی سران نظام مانند رییس قوه قضائیه و رییس دولت پیاده می شود. او سرکوب زنان را «صیانت» از دختران خواند. “مشرق” ویدیویی پخش کرد که در آن احمدرضا رادان در واکنش به شعارهای هواداران حجاب زوری اشک می‌ریزد.

احمدرضا رادان، گفت: «۳۲ دستگاه مسئول راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب هستند که اگر به تکالیف خود عمل می‌کردند، شاهد چنین صحنه‌هایی در خیابان‌ها نبودیم..» «می‌آیند دختران ما را به خارج می‌برند و رایگان آموزش می‌دهند تا در جامعه طوری باشند که قبح بی‌شرمی و بی‌حیایی و بی‌غیرتی را بگیرند.» «دشمن قصد دارد حجاب و عفاف را به یک موضوع امنیتی تبدیل کند»، محمدحسین طاهری آکردی، دبیر ستاد امر به معروف ایران، گفت «طرح نور» «یک کار امنیتی» است!!

با نشست «تکریم سردار» هفته  گذشته در مدرسه عالی فقهی الامام علی بن موسی الرضا علیه السلام قم، حجت الاسلام محی الدین مکارم فرزند آیت الله العظمی مکارم شیرازی، به سردار رادان گفت که مکارم شیرازی پشتیبان طرح نور فراجا  است.

پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی از کنش های رادان و فراجا در باره ی  حجاب و طرح نور:

سلام علیکم

عرض خدا قوت و تشکر از زحماتی که می کشید، خصوصا این طرح نور را که همت کردید. ان شاءالله با قوت همین برنامه را ادامه دهید، حاشیه سازی نشود، احترامات رعایت شود، اینها اصول است، سست نشوید و ان شاءالله محکم ادامه بدهید؛ ما هم دعاگوی شما هستیم.

معاون امنیتی وزارت کشور: «طرح نور» با قوت به کارش ادامه می‌دهد.

هواداران حجاب زوری در چهارباغ اصفهان و شهر قم به پشتیبانی از «طرح حجاب و عفاف» پرداختند. محمدمهدی ماندگاری، از حوزه علمیه قم، در این برنامه گفت که ایستادگی در برابر حجاب زوری «بی‌حیایی» است و حجاب قانون است.

روزهای گذشته گشت ارشاد برخی از دختران دانش آموز را نیز بازداشت کرده و به مرکز پلیس امنیت اخلاقی برد.

محمدحسین پورثانی، معاون وزیر آموزش و پرورش، گفت که ۱۶ طرح عفاف و حجاب و  برنامه‌های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در ۶۰۰ مدرسه  دخترانه در روند پیاده شدن است.

میرسلیم در توییت نوشت: کسانی که موضوع عفاف و حجاب  را تقلیل به “دو تار مو” می‌دهند، می‌خواهند جامعه را از عواقب خسارت‌بار اجتماعی و فرهنگی آن بویژه فروپاشی کانون  خانواده  و تضعیف کیفی و کمی نسل ایرانی، به غفلت بکشانند:« آنها، با سردادن انحرافی شعار آزادی ، خواهان از بین رفتن دوام و استقلال کشورند. این توصیه اکید مقام معظم رهبری است که همه هم باید مراعات کنند. هرکسی در مقابل احکام الهی بایستد آدم فاسقی است.».

جلوگیری از رفتن زنان به ورزش گاه‌‌ها بیش از چهاردهه پیش اغاز شد، در سال‌های گذشته با فشار زنان تماشای فوتبال گزینشی و نمایشی، به ویژه پیش از انتخابات برداشته شد. پس از شکست در انتخابات، بورژوازی تجاری و نظامی برای خوشنودی پای گاه اجتماعی خود دوباره فشار به زنان را افزایش داده اند و از رفتن آنان به ورزش گاه‌ها جلوگیری می کنند.

روزنامه کیهان به سرپرستی واپس گرای پرآوازه شریعتمداری در گزارشی، بودن زنان در ورزشگاه را «مطالبه کاذب جامعه» خواند و نوشت “نظام” نمی بایست در این باره «کرنش» می کرد. «جو ورزشگاه‌های فوتبال کشورمان که متاسفانه به علت شرایط غیرفرهنگی آن بسیاری از مردان نیز از آن‌ گریزان هستند، شرایط مناسب برای حضور همراه با حفظ کرامت و شأن زنان را ندارد.» واپسگرایان کیهان به خود اجازه می دهند که برای “حفظ کرامت و شأن زنان” زنان را در خانه ها زندانی کنند

انسیه خزعلی، دستیار زنان رئیس جمهوری ایران  نگران بی کاری زنان و گرسنگی فرزندان زنان تن فروش نیست، ولی در نامه‌ای به کیومرث هاشمی، وزیر ورزش و جوانان نوشت تا روشن کند که چرا دروازه بان استقلال یک دختر هوادار را در ورزشگاه خمینی شهر اراک چند ثانیه در آغوش کشید.  انسیه خزعلی این کار را «غیرقابل قبول» دانست و خواهان بررسی  وزیر از این رویداد و گزارش به دولت شد.

سرکوب زنان برای به دست آوردن مشروعیت

گرامشی در یک بررسی تاریخی جامعه شناسی دریافت که طبقه های فرمان روا دیگر مانند گذشته نمی توانند تنها به زور سرنیزه و شمشیر فرمان روایی کنند.

آنها باید زمینه های فرمان روایی خود را با “مشروعیت” سازی فراهم کنند. بر کسی پوشیده نیست که نهادهای دینی همواره در درازنای تاریخ برای نادان سازی توده ها و “مشروعیت”آفرینی فرمان روایان در نزد توده ها کمک بزرگی به فرمان روایان کردند. در برابر این خدمت بزرگ، فرمان روایان بخشی از دزدی از سرمایه های مردم را به آن ها واگذار کردند.

همه ی طبقه های فرمان روا در کشورهای گوناگون با بهره جویی از فرهنگ، تاریخ و آیین های مردم کشور خود، نقشه “مشروعیت”سازی خود را در میان توده ها پیاده می کنند.

برای همین هم است که ترامپ با این که برای بهره جویی از کارکنان جنسی زن دادگاهی شده است، سخن از ارزش های مسیحی می کند و حتا ضد بیرون آوردن جنین است. او برای این از اسلام نمی گوید، زیرا بیش تر مردم امریکا مسیحی هستند. به همین گونه فرمان روایان تایلند از بودا و نهادهای دینی بودایی و آیین های تایلندی و فرمان روایان هندوستان از دین هندو و آیین های هندی برای نادان سازی مردم خود سود می جویند.

برنامه ریزان فرهنگی رژیم محمدرضا برای “مشروعیت”سازی، به درهم امیزی تاریخ ایران باستان و دین اسلام پرداخته بودند. رفیق جوانشیر می نویسد: “تئوریسین های فاشیست می کوشند تا آنچه را که با زندگی زنده قابل توجیه نیست، با احضار ارواح توجیه کنند. آنان تئوری نژادی خود را بر تحریف خودسرانه تاریخ بنا میکنند و برتری نژاد آریایی و به ویژه شاخه ژرمن آن را با تعبیر ویژه ای که از تاریخ تمدن بشری به دست می دهند، توجیه می کنند.[..]به آیین زرتشت و اوستا متوسل شدند، تا بر افکار نوی که در قلب ها و مغز ها راه می یافت، چیره شوند.”

خودکامگان روانشناسی جامعه خود را خوب می شناسند. در فرهنگ ما رهبر را چوپان و مردم را گوسفند او دانستن، به ویژه از زمان رژیم محمدرضا شدت گرفت.

رفیق جان داده در راه آزادی و برابری، جوانشیر در این باره می گوید:

»یکی از خصوصیات تبلیغات فاشیستی رجعت به عقب و بازخوانی تحریف آمیز تاریخ است. تئوریسین های فاشیست می کوشند تا آنچه را که با زندگی زنده قابل توجیه نیست، با احضار ارواح توجیه کنند. آنان تئوری نژادی خود را بر تحریف خودسرانه تاریخ بنا میکنند و برتری نژاد آریایی و به ویژه شاخه ژرمن آن را با تعبیر ویژه ای که از تاریخ تمدن بشری به دست می دهند، توجیه می کنند.

هم راه با چاکران فرهنگی محمدرضا که پادشاهی او را به فردوسی و ایران باستان پیوند می دادند [این کار برای پنهان کردن دست نشانده بودن و نوکری محمدرضا برای امپریالیسم انگلیس و امریکا بایسته بود]، یک گردان مذهبی به رهبری ایت الله فلسفی وظیفه پیوند محمدرضا با دین اسلام و امامان را بر گردن گرفته بودند.

نظام سرمایه داری- دینی جمهوری اسلامی که برای “مشروعیت”سازی در آغاز سراسر از نهادهای و گفتارهای دینی سود می جست، پس از دهه دریافت که از تاریخ ایران باستان و فردوسی هم سود جوید. این کار به ویژه در دوران آقای احمدی نژاد به رهبری اسفندیار مشایی گسترش یافت.

احمد علم‌الهدی نماینده ولی فقیه در مشهد روز جمعه ۱۴ اردیبهشت حجاب را بخشی از فرهنگ ایرانی دانست و گفت: «حجاب فرهنگ ایران باستان بوده که انعکاس آن را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید.» پدرزن ابراهیم رئیسی سپس از شاهنامه خواند: «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب.»

سخن از این نیست که در ایران باستان چه گذشت و طبقه های بالا بر زنان ما چه کرده اند. رفیق طبری می گوید “در نزد مغول آن سر کوفتگی زنان [مانند] جامعه ما سنت نداشت. لااقل به آن شدت موجود نبود، حتی در قبایل عرب هم به اندازه ایران نبوده و احتمالا ایرانیان در مسئله حجاب و تعدد زوجات دخالت داشته اند، زیرا چنانکه گفتیم حجاب و تعدد زوجات خاص اشرافیت ایران بود و قضاوت هایی که در شاهنامه و یا ویس ورامین شده نشان میدهد که تحقیر شخصیت زن متاسفانه یک سنت اشرافی ایرانی است. “

سخن از بهره جویی از این روی دادها برای “مشروعیت سازی” حاکمیت است.

خاست گاه طبقاتی و پای گاه طبقاتی

روشن است که جای گاه و خاست گاه طبقاتی فرمان روایان در یک جامعه سرمایه داری از لایه های گوناگون طبقه بورژوازی است. این طبقه باریک ترین طبقه در یک جامعه طبقاتی سرمایه داری است. از آن جا که بورژوازی با دزدی از ارزش آفریده شده از نیروی کار کارگران زندگی می کند، باریک ترین و کوچکترین طبقه در جامعه سرمایه داری است. بورژوازی برای فرمان روایی خود، به ویژه در یک نظام سرمایه داری که با دموکراسی بورژوازی رهبری می شود، نمی تواند تنها به طبقه خود وابسته باشد. برای همین بورژوازی باید میان طبقه های دیگر اجتماعی پای گاه برای خود بیابد

برای همین، ترامپی که خاست گاه طبقاتی بورژوازی دارد و یک بسازوبفروش انگلی است، برای پیدا کردن پای گاه طبقاتی خود از نادان سازی طبقه کارگر، به ویژه سفیدپوستان سود می جوید. او نه تنها چیزی از کارگران نمی داند، بل که در همه ی زندگی خود هیچ گاه کارگری نکرده است و از کارگران و کارکنان خود به ددمنشانه ترین شیوه بهره کشی کرده است.

جمهوری اسلامی در آغاز با رهبری ایت الله خمینی و با گفتمان اسلامی درهم آمیخته با “پوپولیسم چپ” (پرفسور آبراهامیان) پای گاه بزرگی در میان طبقه ها و لایه های گوناگون مردمی برای خود فراهم کرد. ولی جمهوری اسلامی خیلی زود با ریزش پای گاه طبقاتی خود روبرو شد و در سال های میانی شصت، خرده بورژوازی سنتی بزرگترین و مطمئن (آرامنده) ترین پای گاه طبقاتی آن شد.

اندک اندک و با پیچیده شدن روند اقتصادی- اجتماعی، بورژوازی بوروکراتیک جای مانده از رژیم محمدرضا، با سازمان دهی خود و با پویش مذهبی اندام نمایی کرد.

نمایندگان سیاسی این لایه آقای رفسنجانی و دوستانش بودند. پای گاه بورژوازی بوروکراتیک خرده بورژوازی سنتی نبود و نیست. پای گاه آن لایه های مدرن شهری و لایه های بالایی با گرایش کم تر مذهبی بوده و هست.

بورژوازی تجاری خیلی زود به این تضاد در میان بورژوازی انگلی پی برد و دستگاه امنیتی و نظامی موازی خود را در برابر دستگاه دولتی رسمی بورژوازی بوروکراتیک درست کرد. روشن است که بورژوازی تجاری برای پایه گزاری این دستگاه امنیتی و نظامی بزرگ و گسترده، کسانی را از پای گاه طبقاتی خود، خرده بورژوازی سنتی به کار گرفت. با گذشت زمان فرماندهان بالای این نهادهای امنیتی که از خرده بورژوازی سنتی بودند، خود به یک لایه نیرومند بورژوازی نظامی میان بورژوازی انگلی حاکمیت دگرگون شدند. برای همین، بورژوازی نظامی و بورژوازی تجاری برای رقابت (هماوردی) با لایه های دیگر بورژوازی به پای گاه خود نیاز دارند.

این پای گاه اجتماعی با شعارهای ضد آمریکایی و دستورهای دینی واپس گرا آموزش دیده است. برای همین، چالش حجاب برای این دو لایه بورژوازی، چالش بسیار برجسته ای است که باید به سود پای گاه اجتماعی آنها چاره جویی شود

تنها یک آن به این بیندیشید که چه بر سر پای گاه اجتماعی بورژوازی نظامی و بورژوازی تجاری خواهد آمد، اگر آنها سخنان ضدآمریکایی، ضداسراییلی و گفتمان واپس گرایی در باره ی حجاب و دیگر آیین های دینی را فراموش کنند؟

پاسخش روشن است، اگر این دو لایه بورژوازی از شیوه های واپس گرایی خود دست بردارند، بدون تردید بخش بزرگی از پای گاه طبقاتی خود را از دست خواهند داد، و در برابر بورژوازی بوروکراتیک و مالی  کم توان خواهند شد

ترس از سرنگونی دلیل سرکوب زنان

دلیل دیگر سرکوب زنان را باید در نیروی نهفته جنبش زنان برای براندازی جست و جو کرد. سرکوب آزادپوشی زنان با هم اهنگی نهادهای واپس گرا مانند سپاه پاسداران، شورای امنیت کشور، نیروی انتظامی، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، ستاد حجاب و عفاف، حجاب بانان، “سربازان گمنام امام زمان”  زیر نام “طرح نور”  و زیر رهبری آقای خامنه ای، انجام می گیرد.

آغاز کنونی این سرکوبی پیش آمدی و ناگهانی نیست. پس از شکست انتخاباتی سنگین، رژیم به دنبال سرکوب هر جنبشی است که می تواند پردامنه و گسترده شود و اخگری بر خرمن خشم توده ها بیفکند.

خیزش انقلابی و پرشور زنان، تنها برای آزادپوشی نیست، بل که این خیزش با برخورداری از پشتیبانی جنبش صنفی کارگران و دیگر رنج بران می تواند پایه های لرزان نظام سرمایه داری- دینی را ویران کند. حاکمیت بورژوازی انگلی به رهبری بورژوازی نظامی به خوبی می داند که پس نشینی در برابر خیزش انقلابی زنان می تواند جنبش کارگری و دانشجویی را هم برای رسیدن به خواست های خود به میدان نبرد بکشاند. حاکمیت توان سرکوب یک جنبش را با  بهای کم دارد، ولی نمی تواند که هم زمان همه ی جنبش های اجتماعی را بدون پرداخت هزینه های بزرگ سرکوب کند. 

جنبش آزادپوشی زنان در سرشت خود یک جنبشی است که از همه ی چارچوب های جمهوری اسلامی گذر کرده است و به  بزرگ ترین و گسترده ترین نیروی براندازی دگرگون شده است. برای همین، حاکمیت مانند “جن از بسم الله” از این جنبش می ترسد و همه ی توان خود را برای سرکوب و فروپاشی پایه های سازمان دهی آن به کار خواهد برد.

بورژوازی بوروکراتیک در برابر سرکوب زنان

لایه های گوناگون بورژوازی انگلی هم واره در برابر ایستادگی و خیزش توده ها و هنگام حس خطر فروپاشی “نظام”، با هم در سرکوب شورش ها هم اندیشه و هم گام بوده اند. ولی از آن جایی که این لایه های انگلی پای گاه های اجتماعی گوناگونی دارند، در برابر برخی از چالش ها هم پاسخ های گوناگون دارند.

بورژوازی بوروکراتیک که در میان لایه های میانی و بالایی شهری که چندان رنگ و بوی دینی ندارند، پای گاه دارد، نمی خواهد که برخورد با ازادپوشان و ازادپوشی آن چنان آشتی ناپذیر باشد که “حفظ نظام” را به خطر بیاندازد.

حسن روحانی، رئیس‌جمهور پیشین ایران، با انتقاد از بازگشت گشت‌های ارشاد و اجرای طرح موسوم به «نور» توسط نیروی انتظامی گفت: «واقعاً کار پلیس این‌گونه نهی از منکر است و تعلیم این کار را دیده‌اند؟» آقای روحانی در ۱۰ اردیبهشت‌ماه خواستار «حفظ کرامت و حیثیت مردم» شد و افزود که «مگر در انقلاب کسی را به زور باحجاب کردیم؟»

۲۰ کنش گر سیاسی اصلاح‌طلب در بیانیه خود نوشتند: «جامعه زنان از خواسته‌های به حق خود نمی‌گذرد و ارادهٔ خود را برای تأمین حقوق انسانی و اجتماعی خود بارها به نمایش گذاشته است» .

از سوی دیگر ۶۱ وکیل دادگستری روز هشتم اردیبهشت «طرح نور» و «لایحه حجاب و عفاف» را خلاف قانون خواندند و نوشتند: «دولت حقی برای تحمیل عقیده و الگوی پوشش مد نظر خود به زنان و جامعه ندارد.»

جلال محمودزاده، نماینده مهاباد در مجلس شورای اسلامی، این برخوردها را «غیرمتعارف و غیرقانونی» خواند و گفت: «متاسفانه این برخوردها با ادعای اجرای قانون صورت می‌گیرد، اما قانون عفاف و حجاب به‌ دلیل داشتن ایرادهای قانونی، شکلی و شرعی بارها از سوی شورای نگهبان مورد ایراد قرار گرفته و هنوز هم نهایی نشده است. لذا جناب وزیر، سوال اینجا است که به استناد کدام قانون ماموران به خودشان اجازه می‌دهند با این شیوه با بانوان برخورد کنند؟ جنابعالی به‌عنوان متولی امنیت کشور باید مجری قوانین باشید، نه اینکه اجازه دهید برخلاف ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، بانوان را با قهر و تهدید سوار خودروهای گشت کنند. تا کی می‌خواهید به این شیوه نادرست برخورد با مقوله حجاب ادامه دهید؟»

محمد صفری، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مجلس شورای اسلامی، نیز گفت: «انتظار داریم علی‌رغم همه فشارهایی که سر مسئله حجاب وجود دارد، بتوانیم با فشارهای قضایی و انتظامی و بدون کار فرهنگی این کار را پیش ببریم. این روش هیچ‌وقت جواب نخواهد داد، بلکه متاسفانه عکس موضوع را هم نتیجه می‌گیریم. کما اینکه در سال ۱۴۰۱ هزینه‌های بسیار زیادی در این رابطه پرداختیم و انتظار داریم مسئولان مربوطه در این رابطه تدبیر کنند.»

همچنین احمد علیرضا بیگی، نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: «این شیوه‌ها دیگر جواب نمی‌دهد و قبلا نیز جواب نداده بود. گشت ارشاد طرح دولت است و وزارت کشور موضوع گشت ارشاد را اداره می‌کند. من به عنوان نماینده مردم چندین بار وزیر کشور را تحت سوال قرار دادم و به همین واسطه رد صلاحیت شدم. در خصوص حوادث ۱۴۰۱ و غلط بودن کارکرد وزارت کشور و نیروی انتظامی، وزیر کشور را استیضاح کردیم و در جلسه شورای نگهبان به من گفتند که شما به دلیل مواضعتان بابت گشت ارشاد و حوادث ۱۴۰۱ رد صلاحیت شدید. کسی از مجلس بابت بازگشت گشت ارشاد کسب نظر نکرد و دولت و وزارت کشور راسا گشت ارشاد را اداره می‌کنند.»

 پایان سخن

فشار حاکمیت جمهوری اسلامی به زنان و سیاست زن ستیزی آن، اگر چه ارتش بزرگ بی کاران را برای بورژوازی فراهم می کند، ولی بسیار فراتر از این هدف است.

سرکوب آزادپوشان و جنبش زن، زندگی، آزادی نشان می دهد که حاکمیت به ویژه به دو دلیل این گونه ددمنشانه با خیزش زنان برخورد می کند. یک- از نیروی نهفته براندازی در جنبش زنان می ترسد. این جنبش اگر به درستی با جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی پیوند و گره بخورد، می تواند ضربه بسیار کوبنده ای به پایه های لرزان رژیم بزند. دو- بورژوازی نظامی و بورژوازی تجاری برای نگه داشت پای گاه طبقاتی خود، به واپس گرایی های این چنینی نیاز دارند.

“چپ”انقلابی باید با در دست گرفتن جنبش بزرگ و گستاخ زنان، آن را به دیگر جنبش های اجتماعی، به ویژه نبرد طبقاتی طبقه کارگر برای نان، کار و خانه پیوند دهد. و گرنه، این خطر هست که نیروهای راست هوادار امپریالیسم با موج سواری بر جنبش زنان، آن را به سوی منافع بورژوازی کراوات دار و امپریالیسم بکشانند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *