فعاليت نارسا و نازاي تبليغي- ترويجي! انديشه انقلابي جايگزين شايسته انديشه پوزيتويستي!

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ١٣٩٢ / ٤٦ (٦ آبان)

واژه راهنما: ”به غارت شركت‏هاي واسطه‏اي پايان دهيم!“، ”قراردادهاي پيماني نابود بايد گردد!“، ”به اجراي نسخه ضدكارگري و ضدملي نوليبراليسم امپرياليستي پايان دهيم!“، ”شكست دشمن طبقاتي دستاورد مبارزه كارگران است، آن را جشن بگيريم و تكرار تجاوز را اجازه ندهيم!“، ”قانون تعلق سود به دستمزد معوقه تصويب بايد گردد!“ دولت احمدي نژاد و روحاني، هر دو دولت در خدمت نظام استثمارگر سرمايه‏داري و چوبدست استثمار كارگر هستند. انديشه انقلابي و مبارزه‏جويانه نبرد طبقاتي را جايگزين انديشه پوزيتويستي كنيم!

تصميم در باره نگارش و انتشار سطور زير براي نگارنده بسيار سخت و همراه با نگراني هاي متعدد است. نگراني اصلي از آن است كه مبادا طرح نكات مورد نظر، بتواند مورد سواستفاده ي مخالفان و دشمنان حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران قرار گيرد كه نگارنده بيش از شصت سال عضو و همراه آن بوده و تا آنجا كه در توان داشته، براي پيشبرد هدف‏هاي آن در دفاع از منافع دمكراتيك و طبقاتي طبقه كارگر ايران و منافع ملي كشور كوشيده است. كوششي كه بي ترديد خالي از اشتباه نبوده، ولي هميشه از اين آگاهي پيروي كرده است كه متناسب‏ترين و ضروري ترين گام را در جهت حفظ مصالح عاليه حزب توده ايران بر دارد.

تصميم در باره نگارش اين سطور زماني قطعي شد كه هيچ دست ياري ي فكري از سوي رفيق‏هاي حزبي به سوي تمنا براي كمك، دراز نشد. آن‏ها كه مي توانستند، با ابرازنظر انتقادي ي احتمالي خود، روشنگري و همياري كنند، باوجود تائيدهاي اوليه، نهايتاً ابرازنظري ارزاني نداشتند. شايد ناخواسته و ناشي از تصميم‏هاي سازماني اتخاذ شده. آن كس كه خود را «هوادار قديمي و پروپاقرص حزب» نيز ناميد، مورد استثنايي را تشكيل نداد!

در عين حال روشن است كه دشمنانِ حزب توده ايران نمي توانند از طرح نظرهاي نگارنده سواستفاده كنند، زيرا نمي توانند از مواضعِ انتقادي كه بايد طرح شوند، دفاع كنند، زيرا به نظر نگارنده اين نظر و پيشنهادها در جهت بهبود فعاليت انقلابي حزب توده ايران و در خدمت تحكيم خط مشي انقلابي آن قرار دارد. نگارنده خود را قادر مي داند، بتواند سواستفاده مخالفان حزب طبقه كارگر كه خود را مدافعان دورغين آن مي نمايند، افشا و رسوا ساخته و راه را بر آن‏ها ببندد. لذا نگراني‏ هاي اوليه كه به آن اشاره شد، رنگ باختند و تصميم براي نگارش و انتشار رساله ”انقلاب ملي- دمكراتيك بدون سركردگي طبقه كارگر پيروز نمي شود! تاكتيك و استراتژي طبقه كارگر در اين انقلاب! فعاليت تبليغي- ترويجي حزب توده ايران در اين مرحله!“ گرفته شد كه با نوشتار كنوني همزمان به صورت PDF انتشار مي يابد.

آخرين انگيزه براي انتشار نكات انتقادي كنوني، مطالعه مقاله «قراردادهاي ”موقت“، اصلاحيه ”قانون كار“ و خواست زحمتكشان ميهن ما» (نامه مردم ٩٣٢، ٢٩ مهر ٩٢ http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=2083) و همچنين مقاله ”حوادث كار و ادامه بي توجهي مسئولان حكومتي“ است (نامه مردم، همانجا http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=2082). به بررسي مشخص آن دو در زير پرداخته خواهد شد، اما در همين جا بايد اشاره شود كه هر دو مقاله، در سطح بولتن‏هاي خبري و نه نوشتارهايي در سطح موضع‏گيري و ارزيابي مبارزه‏جويانه ارگان حزب طبقه كارگر ايران هستند.

اين در حالي است كه ”سخنراني نماينده كميته مركزي حزب توده ايران در سمينار نيروهاي چپ در پارلمان اروپا“ (نامه مردم، همانجا http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=2086) در اوج يك ارزيابي علمي ماركسيستي- توده‏اي قرار داشته، نشان برافراشته خط مشي انقلابي حزب و مايه سربلندي هر توده‏اي است. ارزيابي اي كه مي توان آن را در باره كليت مقاله ”مبارزه با ديكتاتوري حاكم و بي عدالتي تعطيل بردار نيست“ (همانجا، http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=2087)، يا ”پيام تشكيلات دموكراتيك زنان به فدراسيون جهاني دموكراتيك زنان …“ نيز ابراز داشت (همانجا http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=2085).

همچنين بايد از آغاز انتشار كتاب‏هاي حزبي در صفحه www.tudehpartyiran.org به صورت  PDF ابراز شادماني كرد و از آن پشتيباني نمود. اين اقدامي در جهت بر طرف ساختن نيازِ خودآموزي هواداران و اعضاي حزب توده ايران به دسترسي به كتاب‏ها و مطبوعات توده‏اي در ايران است. از اين رو شايسته است كه در نوشتارهاي كوتاهي مضمون هر كتاب به منظور معرفي آن براي نسل جديد ارايه شود. تنظيم چنين نوشتارهايي توسط اعضا و هواداران مي تواند نقش مثبتي در تازه‏كردن دانسته‏هاي اعضاي حوزه‏هاي حزبي همانقدر باشد، كه تشويقي براي خودآموزي هواداران جوان مراجعه كننده به صفحه الكترونيكي حزب توده ايران.

همانطور كه اشاره رفت، انگيزه نهايي براي نگارش سطور كنوني، فعاليت نارسا و نازاي تبليغي- ترويجي در برخي از مقاله‏ها در نامه مردم، ارگان مركزي حزب توده ايران است. انديشه حاكم بر اين مقالات، خاموش‏تر و منفعل‏تر از آن است كه قادر باشد جرقه ي مبارزه‏جويي را در ذهن خواننده بيافريند. تكرار داده‏ها و ”واقعيت‏امر“ از منبع‏هاي داخلي، بدون استخراج و ارايه رهنمود مبارزاتي از آن‏ها، كمكي موثر به ارتقاي اطلاعات و آگاهي خواننده نمي رساند. مقاله را تكراري، خسته كننده و كم‏ثمر مي سازد. اين شيوه كار تبليغي، كه به قناعتِ انديشه به برشمردن و توصيفِ واقعيت بسنده مي كند، همانطور كه در رساله پيش گفته نشان داده شد، به سطح انديشه ماركسيستي- توده‏اي رشد نمي يابد، قادر به ديدن حركت و جنبش نيست و اگر آگاهانه به مورد اجرا گذاشته مي شود، انديشه‏اي پوزيتويستي و در خدمت حفظ شرايط حاكم از كار در مي آيد، و چنانچه ناآگاهانه طرح شود، عملاً ارگان مركزي حزب توده ايران را از محتواي انقلابي و مبارزه‏جويانه آن تهي مي سازد!

هدف در اين سطور، بررسي انديشه حاكم از ديدگاه فلسفه ي ماركسيستي- توده‏اي نيست كه در رساله ضميمه وسيع‏تر به آن پرداخته شده است. هدف استخراج رهنمودهايي از داده‏ها در اين دو مقاله است، تا به كمك آن‏، از يك سو نازايي و كم‏اثري انديشه حاكمِ قانع به توصيفِ واقعيت در اين مقاله‏ها به نمايش گذاشته شود، و از سوي ديگر نشان داده شود كه با ترك موضع توصيفي، عملاً راه نبرد آينده گشوده مي شود و شعارهاي مبارزاتي پا به عرصه وجودمي گذارند!

در مقاله «قراردادهاي ”موقت“، اصلاحيه ”قانون كار“ و خواست زحمتكشان ميهن ما»، نكات بسيار پراهميت براي نشان دادن ضرورت مبارزه پرشور صنفي و سياسي طبقه كارگر عنوان مي شود. براي نمونه، نقش «شركت‏هاي واسطه‏اي، از نوع وطني و خارجي آن [كه] نيروي انساني براي دستگاه‏هاي دولتي و بخش خصوصي استخدام مي كنند»، افشا مي شود؛ يا به نقل از منابع داخلي تفاوت ناهنجار تعداد ساعات كار و مقدار دستمزد ميان مزدبگيران خارجي و ايراني برملا مي گردد، و نكاتي ديگر، اما براي نمونه حتي يك شعار مبارزاتي عليه شركت‏هاي واسطه‏اي طرح نمي شود.

انديشه حاكم بر مقاله، وظيفه شركت‏هاي واسطه‏اي را استخدام «نيروي انساني» مي نامد. «نيروي انساني» يا «سرمايه انساني» Human-Capital اصطلاحي است كه اين شركت‏هاي سودجوي واسطه‏اي، «برده‏هاي روزمزد» خود را با آن مي نامند، تا شرايط غيرانساني استثمار آنان را تلطيف كرده و پوشش دهند. روزنامه گاردين چاپ انگلستان در چند روز پيش افشا كرد كه قريب به ٥٠ تن از اين «برده‏هاي روزمزدِ» نپالي كه در ساختمان سازي براي بازهاي فوتبال جهاني در قطر در اردوگاه‏هاي كار مشغول به كار هستند، در اثر سختي شرايط كار و در اختيار نداشتن آب آشاميدني، جان سپرده‏اند. نبايد فيلم هوليودي ”ده فرمان“ را در خاطر زنده كردن كه در آن صدها برده، زير مهميز برده‏داران، سنگ‏هاي هرم سازي فرعون را مي كشيدند و به خاطره جرعه‏اي آب زير شلاق جان مي سپردند، تا درك كرد كه ما واقعاً با «بردگان روزمزد» امروزي سروكار داريم كه به گفته انگلس بايد «خود به جستجوي برده‏دار بگردند تا بتوانند نيروي كارشان را به فروش برسانند»! بايد از به كار بردن اين واژه‏ها و زبان غارتگران در ارگان مركزي حزب طبقه كارگر ايران براي روزمزداني كه روزانه شانزده ساعت كار مي كنند و به بيان فعال كارگري در شرايط «اردوگاه كار» استثمار مي شوند (نگاه شود به ”حقوق متساوي كارگران رسمي و پيماني، … سنديكاهاي مستقل و واحد طبقه كارگر استوارترين مدافع منافع زحمتكشان، تير ٩٢ http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2131  و ”به هشياري طبقه كارگر ايران باد درود!“، فروردين ٩٢ http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2011) به قول مذهبيون ”توبه كرد“!

شركت‏هاي واسطه‏اي يكي از ابزارهاي ”خصوصي سازي و آزادي سازي اقتصادي“ در نسخه نوليبراليسم امپرياليستي هستند كه به ابزار ايجاد قشربندي ميان كارگران و در كليت آن در طبقه كارگر بدل شده‏اند. آن‏ها با ايجاد قشربندي، اصل همياري و همبستگي ميان كارگران در يك واحد توليدي يا خدماتي و همچنين در مقياس كل طبقه كارگر را نابود مي سازند. يكي از علت‏هاي ضعف نسبي مبارزه سنديكايي در كشورهاي متروپل سرمايه‏داري در ايجاد شدن اين قشربندي در طبقه كارگر اين كشورها نهفته است. در اثر اين قشربندي، منافع گروه كوچكي از كارگران و گروه‏هاي ”كرايه“ شده كارگري از شركت‏هاي واسطه‏اي، در تضاد قرار مي گيرند و همبستگي ميان آن‏ها نابود مي شود. موفقيت طبقه كارگر زامبيا كه قانون تساوي كامل حقوق كارگران رسمي و پيماني را به سرمايه‏داران تحميل كرد كه در مقاله پيش گفته ”حقوق متساوي كارگران رسمي و پيماني“ به آن پرداخته شده است، از اهميتي در سطح منافع طبقه كارگر به طور عام برخوردار است.

شركت‏هاي واسطه‏اي اهرم تشديد استثمار از طريق دو مرحله‏اي شدن سلطه سرمايه‏دار هستند. بخشي عمده از دستمزد كارگر كه توسط مثلاً «شركت دولتي» پرداخت مي شود، به كارگر مشغول به كار پرداخت نمي گردد، بلكه غارتگر واسطه‏خوار اين دستمزد را تصاحب مي كند. همانطور كه در مقاله ذكر شده است، شركت واسطه‏اي از دولت ايران ده هزار دلار براي يك كارگر فيليپيني دريافت مي كند، به او اما تنها ٨٠٠ دلار مزد مي پردازد.

از اين روست كه شعار: ”به غارت شركت‏هاي واسطه‏اي پايان دهيم!“، مي تواند شعاري قابل درك براي انسان زحمتكش باشد و روحيه مبارزه‏جويانه را نزد او تقويت كند. بديهي است كه تقويت روحيه مبارزه‏جويانه در رابطه و نسبت مستقيم قرار دارد با سطح آگاهي كارگران از زوايا و جنبه‏هاي مختلف اين ترفند در نسخه نوليبرال امپرياليستي.

هنگامي كه در مقاله در ارگان مركزي حزب توده ايران همچنين نشان داده شود كه ابزار ”شركت‏هاي واسطه‏اي“ تنها زماني به كار مي آيد كه نابودي قراردادهاي رسمي و جايگزين ساختن آن با قراردادهاي موقت و سفيد امضا عملي شده باشد، طبقه كارگر درك مي كند كه نقش دولت ”پوپوليستي“ احمدي‏نژاد براي تغيير در قانون كار، پيشگام منطقي نقش دولت روحاني بوده است. آنوقت براي طبقه كارگر روشن مي شود كه سياست كنوني ضدكارگري دولت ”اعتدال‏گرا“ كه به ملاقات رئيس صندوق بين المللي پول در نيويورك مي رود، تـداوم همان سياست دولت گذشته است. هر دو دولت در خدمت نظام استثمارگر سرمايه‏داري و چوبدست استثمار كارگر هستند.

از درون چنين شناختي آنوقت شعار: ”قراردادهاي پيماني نابود بايد گردد!“، ”به اجراي نسخه ضدكارگري و ضدملي نوليبراليسم امپرياليستي پايان دهيم!“، براي طبقه كارگر شناخته‏تر و همه‏جانبه‏تر قابل درك مي شود و ضرورت نبرد مبارزه‏جويانه عليه فشار طبقاتي نظام سرمايه‏داري كه براي دستيابي به سود و انباشت سرمايه، نسخه نوليبراليسم امپرياليستي را اعمال مي كند، قابل لمس‏تر مي گردد. تضاد ميان كار و سرمايه توسط كارگران شناخته و درك مي شود. در چنين لحظه‏اي ديگر نبايد اين پرسش خنثي در مقاله تبليغي- ترويجي مطرح شود كه «آيا دولتِ روحاني نيت تغيير در نگرش اقتصادي دارد، …؟» بلكه مي توان در ارگان مركزي حزب طبقه كارگر با جسارت مستدل اعلام داشت كه ”سگ زرد برادر شغال است“! و لذا در بر همان پاشنه مي چرخد و ”مبارزه با ديكتاتوري حاكم و بي عدالتي [نظام سرمايه‏داري ت سرنگوني اين نظام] تعطيل بردار نيست“!

با ايجاد شدن چنين روحيه و آمادگي مبارزاتي است كه آن وقت مي توان خبر شكست خوردن تحميل اصلاحيه قانون كار را كه مقاله نقل كرده است، با شعار ”شكست دشمن طبقاتي دستاورد مبارزاتي ماست، آن را جشن بگيريم و تكرار تجاوز را اجازه ندهيم!“ پاسخ داد. و يا خواست ”قانون تعلق سود به دستمزد معوقه تصويب بايد گردد!“ را فرياد كشيد و انواع ديگر از ”خواست‏هاي بينابيني يا انتقالي“ را كه سطح نبرد طبقاتي را ارتقا مي دهد و جنبش كارگري را در جهت سرنگوني نظام سرمايه‏داري هدايت مي كند، مطرح ساخت! (در باره ”پيشنهادهاي بينابيني“ نگاه شود به  ”سرنگونی دیکتاتوری، پیش شرط بازگشت آزادی و عدالت اجتماعی! مماشات در برابر مبارزه جویی، اقتصاد ملی ی مستقل از برنامه استعمارگرانه امپریالیسم“، مرداد ٩٢ http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2144  و ”پيوند ميان وظيفه دمكراتيك و سوسياليستي حزب توده ايران … نمونه‏هايي از مطالبات بينابيني در شرايط مشخص كنوني، تير ٩٢  و همچنين ”از برنامه حداقل كارگري حزب توده ايران دفاع كنيم، مطالبات بينابيني … عقاب را بال از پرواز است“، تير ٩٢ http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2135).

در چنين لحظه‏اي است كه نامه مردم، در اين مقاله نيز از بولتن خبري براي نقل خبرها از رسانه‏هاي داخلي، به ارگان واقعي و مبارزه‏جويانه حزب طبقه كارگر ايران ارتقا مي يابد. انديشه حاكم بر اين نوع مقاله‏ها با انديشه انقلابي پرولتري جايگزين مي گردد كه مبتني بر برداشت ماركسيستي- توده‏اي از نبرد طبقاتي است. در اين لحظه است كه فعاليتِ سازنده و خلاق تبليغي و ترويجي حزب طبقه كارگر پاقرص مي كند!

در چنين لحظه‏اي ديگر اين توهم غيرمستدل در مقاله جايي نمي يابد، آنطور كه در مقاله ”حوادث كار و ادامه بي توجهي مسئولان حكومتي“ راه يافته است كه «خوشبختانه همين امر [حوادث بنگالدش كه در آن هزاران كارگر سوختند و زير آوار دفن شدند و هزاران معلولِ بر زمين ماندند] موجب گرديده است تا قدم‏هايي، هر چند كوچك، براي جلوگيري از اين حوادث برداشته شود …»!؟

آنوقت براي انديشه پوزيتويستي حاكم جايي در ارگان مركزي حزب توده ايران باقي نخواهد ماند، زيرا انديشه انقلابي و مبارزه‏جويانه ي نبرد طبقاتي در آن جاي خود را باز مي كند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *