امیر علیخانی کارگر تودهای و مبارز خستگی ناپذیرِ جنبش سندیکایی زحمتکشان
۱۳۹۶/۰۵/۱۳:از اتحاد کارگر:
جنبش کارگری و سندیکایی ایران همواره در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، یار و پشتیبان و به عبارت دقیقتر ستون فقرات جنبش همگانی ضدامپریالیستی و ضددیکتاتوری بوده و هست. طی بیش از یکصد سال که از پیدایش، رشد و گسترش جنبش کارگری و سندیکایی در کشور ما میگذرد، این جنبش علاوه بر مبارزه بهسود منافع صنفی و رفاهی و نیز حقوق سندیکایی زحمتکشان، سنگر استوار دفاع از منافع ملی، حاکمیت متکی به اراده مردم و استقلال ملی بهشمار میآمده و میآید.
ازاینرو حیات، تاریخ و سرنوشت جنبش کارگری از پیکارِ ملی و دمکراتیک در تاریخ معاصر ایران جداییناپذیر است. در تمامی مراحل تعیینکننده تاریخی چند دهه اخیر جنبش کارگری پرچمدار و پیشتاز مبارزه بهسود عدالت اجتماعی، حقوق و آزادیهای دمکراتیک و حق استقلال و حاکمیت ملی بودهاست.
در جریان تدارک و پیروزی انقلاب بهمن، انقلابی که به دلیل رهبری واپسگرایانی مانند خمینی سرانجام به شکست انجامید، جنبش کارگری نقش بیبدیل و کتمانناپذیر ایفا کرد. اعتصابهای سراسری و متحد طبقه کارگر کمر رژیم وابسته به امپریالیسم را درهم شکست و امکان پیروزی بر حکومت ضدملی شاه را فراهم ساخت. درجریان این مبارزات و سپس دوران کوتاه آزادی پس از انقلاب، نقش مبارزان جنبش کارگری و سندیکایی بهویژه رفقای کارگر تودهای فراموش نشدنی است.
در ادامهٌ رشته مطالب نامهای نازدودنی – جنبش سندیکایی و چهرههای آن، دراین شماره به معرفی یکی از مبارزان گمنام جنبش کارگری رفیق تودهای امیر علیخانی میپردازیم. رفیق شهید امیر علیخانی از کارگران شهر صنعتی قزوین و یکی از فعالان خستگیناپذیرِ جنبش سندیکایی در انقلاب و سالهای اول پیروزی انقلاب بود. او مدت بسیار کوتاهی در اوایل انقلاب تا زمان شهادتش در جبهه طی مرحله نخست جنگ، نقش بسیار جدی در مبارزه برای حق تشکلیابی و ایجاد و احیای سندیکاهای کارگری در شهر صنعتی قزوین و مناطق همجوار آن برعهده داشت.
امیر علیخانی کارگر تودهای و مبارز خستگی ناپذیرِ جنبش سندیکایی زحمتکشان
با اینکه زمان درازی از دوران کار و پیکار رفیق تودهای امیر علیخانی نمیگذرد و فاصلهٌ چهل ساله در مقیاس تاریخی، چون لحظهای از زمان محسوب میگردد بهدلیل سلطهٌ شوم استبداد و تحمیل کهنهپرستی و اختناق به جامعه توسط رژیم ولایتفقیه، اطلاع و آگاهی از زندگی این رزمندهٌ دلیر تودهای در دسترس نیست. به مانند بسیاری از فرزندان ارجمند طبقهٌ کارگر، از تاریخ دقیق تولد و سالهای زندگی رفیق شهید امیر علیخانی کمترین اطلاعات وجوددارد.
او زادهٌ طالقان و روستاهای این سرزمین است. قزوین و اطراف آن شامل نواحی طالقان در مجاورت استان گیلان ازجمله مناطقی هستند که سنتهای انقلابی اجتماعیون – عامیون، حزب کمونیست ایران و حزب توده ایران در آن ریشه داشته و اندیشهٌ انقلابی توسط مبارزان جنبش کارگری دراین مناطق در میان زحمتکشان تبلیغ و ترویج شدهاست. دانشمند شهید تودهای رفیق عبدالحسین آگاهی که درسال ۱۳۶۱ در زندان بهدست گزمگان و شکنجهگرانِ رژیم ولایتفقیه به شهادت رسید، در پژوهشهای پرارزش خود بهاین موضوع اشاره کرده و مینویسد: “در دوران پیش از کنگرهٌ دوم، حزب کمونیست ایران همکاری نزدیک با جمعیتها و سازمانهای اجتماعیِ مترقی و دمکراتیک نظیر جمعیت فرهنگ رشت، انجمن پرورش قزوین، جمعیت فرهخت انزلی و غیره داشت. در اینگونه جمعیتها و انجمنها کوشندگان کمونیست فعالیت موثری داشتند. عبدالصمد کامبخش در کتاب خود، روزنامهٌ نصیحت قزوین به مدیریت میرزا یحیی واعض کیوانی را از روزنامههای منتسب به حزب دراین دوره نام میبرد و مینویسد، این روزنامه به مناسبت مقالات پرشور انقلابی خود در کادری وسیعتر از محل انتشار معروفیت داشت . . . ” (مجله دنیا، شماره ۳، سال دوم، دوره چهارم – ۱۳۵۹، صفحه ۵۸)
ریشهها و دستاوردهای این فعالیتِّ ماندگار برفضای روحی و فکری بسیاری از خانوادههای قزوین، طالقان، گیلان و اطراف آن اثر خودرا باقی گذاردهبود. تودههای کار و زحمت در چنین مناطقی اثر اندیشههای نو را بهاین یا آن شکل در زندگی تجربه کردهبودند. رفیق امیر علیخانی در محیطی متاثر از این فضای اجتماعی زاده شد و پرورش یافت. “رفیق شهید امیر علیخانی، دریک خانواده دهقانی بهدنیا آمد. او که فرزند رنج بود، با کار شبانهروزی توانست دیپلم بگیرد. سپس در جستجوی نان به طبقه کارگر ایران پیوست و در شهر صنعتی قزوین مشغول بهکار شد. رفیق امیر در آستانه انقلاب به حزب توده ایران پیوست.” در سال ۵۶ در دوران تدارک انقلاب بهمن او از طریق کارگران آگاه و پیشکسوتان تودهای بهتر و بیشتر با اندیشههای دورانساز حزب آشنایی پیداکرد و خیلی زود همچون یک کارگر پیشرو خودرا در سنگر پرافتخار حزب حیدرخانها، ارانیها، روزبهها، وارطانها و کیوانها یافت.
درهمین دوران در افشاندن بذر آگاهی در میان کارگران با توجه به امکانات و تجربهٌ خود بهشکل پیگیرانه کوشش میکرد. با آغاز اعتصابهای سراسری در سال ۱۳۵۷، رفیق امیر علیخانی بنا به رهمنودهای حزب در سازماندهی اعتصاب در کارگاهها و کارخانههای شهر صنعتی قزوین فعال بود. او بههمراه گروهی از کارگران شهر صنعتی قزوین در تظاهرات پرشکوه کارگران به تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۵۷ در جاده مخصوص کرج حضور داشت و از زمره مسئولان این تظاهرات کارگری در بخش مربوط به کارخانههای قزوین بهشمار میآمد.
همچنین در تاریخ اول بهمن ماه ۱۳۵۷ در گرماگرم اعتصابات سراسری رفیق امیر علیخانی بههمراه کارگران چند شرکت و کارخانه شهر صنعتی قزوین در تظاهرات جلوی دانشگاه مشارکت داشت. درهمین دوره نسبت به انحصارطلبی گروههای مذهبی بهمانند بسیاری از فعالان جنبش کارگری بهویژه پیشکسوتانی مانند رفقا عزتالله زارع و نیز حسن جلالی، هشدار میداد. بهجاست که تاکید کنیم حزب ما پیش از پیروزی انقلاب به مساله انحصارطلبیِ نیروهای مرتجع خصوصاً هواداران خمینی در جریان مبارزات اعتصابی و تظاهرات خیابانی واکنش نشان دادهبود. بهطور مثال حزب ما ازطریق نشریهٌ نوید شماره ۶۵، ۲۳ دی ماه ۱۳۵۷ دراینباره در مطلبی تحت عنوان، ماهیت انقلاب ما و مسئلهٌ انحصارطلبی ازجمله نوشت: “درست بهدلیلِ خلقی بودن انقلاب ماست که هرگونه انحصارطلبی درآن، هرگونه کوشش عمدی و مکانیکی دراین زمینه که شعارهای واحد و مشخصی که ترجمان خواست، اراده و آرزوی گروه، قشر، یا طبقهٌ معینی است بهکل آن تحمیل شود، برخلاف انتظارِ سادهلوحان، آنرا تضعیف میکند . . . رهبران جنبش باید چنان شرایطی را فراهم آوردند که شعارهای بهویژه کارگران در تظاهرات و راهپیماییها و نمایشات رزمی با بیمهری کنار زده نشود . . . اگر به تصریح رهبران مذهبی گلوی استبداد در دست کارگران نفت است، اگر حضور نزدیک به دو میلیون کارگر اعتصابی در کانون مبارزهٌ انقلابی مردم ایران به انقلاب آن توانایی را دادهاست تا سدهای ارتجاع و امپریالیسم را یکی پس از دیگری درهم بشکند و تومار رژیم را درهم بپیچد و آنرا عملاً فلج نماید، چگونه میتوان با تظاهر به تمایلات و هدفها و آرزوهای کارگری، با اقدامات مستبددانهایی نظیر پارهکردن اعلامیههای چپی و کارگری، پایین کشیدن شعارهای ویژهٌ این طبقه و سازمانها و حزب سیاسی آن در نمایشات خیابانی، تحمیل شعارهای خاص بهمجموع جنبش که کارگران مهمترین اندامهای آن هستند، مقابله کرد و درعمل وجود این طبقه را در انقلاب انکار نمود؟”
در جریان بسیاری از تظاهرات بهویژه در هفتههای پایانی عمر رژیم سلطنتی جریانات واپسگرا، تشکلهای وابسته به روحانیت و هواداران خمینی اعلامیههای کارگری، شعارها و نشریات حزبی ما و دیگر سازمانهای چپ و کمونیست را پاره کرده و مانع از شعارهای کارگران میشدند. بههرروی رفیق امیر علیخانی به مثابه یک کارگر آگاه تودهای نسبت بهاین پدیدهٌ شوم هشدار میداد. از دیگر اقدامهای مهم رفیق امیر علیخانی در آخرین روزها ییش از پیروزی انقلاب، شرکت در کمیتهٌ اعتصاب و تظاهرات کارگران شهر صنعتی قزوین در ۱۵ بهمن ماه ۱۳۵۷ بود. با برنامهریزی و سازماندهی این کمیته که رفیق امیر علیخانی از اعضای موثر آن محسوب میشد، تظاهرات ۲۵ هزار نفری کارگران در شهر صنعتی قزوین برپاشد. پیروزی انقلاب فصل نوینی را در زندگی و پیکار این کارگر تودهای گشود. با پرکردن آنکت به عضویت حزب درآمد و در بخش کارگری در شهر صنعتی قزوین و اطراف آن به فعالیت مشغول شد.
پس از پیروزی انقلاب او در نخستین راهپیمایی اول ماه مه در ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ نقش فعالی برعهده داشت و علاوه برآن همراه دیگر مبارزان جنبش سندیکایی در چارچوب مبارزه برای تشکیل مرکز واحد سندیکایی با حضور سندیکاها و شوراهای کارگری فعالیت مینمود. مبارزه برای تدوین قانون کار مترقی با مشارکت نمایندگان واقعی کارگران و سندیکاهای مستقل، لغو ماده ۳۳ قانون کار سلطنتی که مهر و نشان کودتای ۲۸ مرداد را برپیشانی داشت و اخراج کارگر بهدست کارفرما را “قانونی” میشمرد، احیای سندیکاهای واقعی و تشکیل انجمن همبستگی سندیکاها و شوراهای کارگری از زمره عرصههای فعالیت این کارگر تودهایی شجاع، فروتن و بیادعا بود.
به ابتکار سندیکاهای کارگری آن زمان و با روشنگریهای حزب ما، کارگران خواستار تدوین لایحهای در زمینه تجدیدنظر در آرا هیاتهای حل اختلاف موضوع ماده ۴۳ قانون کار وقت بودند. تجدیدنظر در آرا ازطرف هیاتهای حل اختلاف به سود تامین امنیت شغلی کارگران بود. دراین زمینه طی آن سالها مبارزه بهشکلهای گوناگون ازجمله ارسال نامه سرگشاده، امضا تومار و برپایی اعتراضات سازماندهی میشد. در ۲۱ آذرماه ۱۳۵۸ شورای انقلاب زیر فشار مبارزه جنبش کارگری تدوین لایحه دراین زمینه را در دستور کار قرارداد. در شهر صنعتی قزوین و کارخانهٌ سیمان آبیک رفیق امیر علیخانی از فعالان این مبارزه بود که بهرهبری حزب و در چارچوب سندیکاها و شوراهای کارگری صورت میپذیرفت. در ۱۵ مرداد ماه ۱۳۵۹ سخنگوی دولت موقت ساعت کار را ۴۸ ساعت در هفته اعلام کرد. سندیکاهای کارگری با رهمنود حزب طبقه کارگر حزب توده ایران، کارزار ۴۴ ساعت کار در هفته را سازمان دادند. در شهر صنعتی قزوین رفیق امیر علیخانی از سازمانگران تهیهٌ تومار، ارسال نامه سرگشاده و برپایی تجمعهای کارگری برای ۴۴ ساعت کار در هفته بود.
با آغاز جنگ و حمله رژیم صدام به میهن ما مطابق نقشهٌ امپریالیسم آمریکا و پس از انتشار فراخوان حزب، رفیق امیر علیخانی رهسپار جبهه شد. “با آغاز تهاجم . . . به خاک میهن انقلابی، با آنکه خانوادهٌ پرجمعیت اش نانآوری جز او نداشتند، رفیق بدون لحظهای درنگ به صف مقدم جبهه رفت. روز دوم آذرماه ۱۳۵۹، در جبهه دزفول گلولهای رفیق را در صف اول جبهه ازپای انداخت و اورا بهشدت زخمی کرد. پیکر درهم شکستهٌ رفیق را به تهران آوردند و در بیمارستان بستری کردند. او در لحظات پایان حیات قهرمانانهاش به مجروح دیگری که در تخت کناری او خوابیدهبود، گفت: من نمیمیرم. همانطور که ارانی گفت، من به دریای تاریخ میپیوندم. من همراه شهدای حزب توده ایران همیشه زنده خواهمبود و به تاریخ پیوست.”
راه، نام و یاد این رزمندهٌ بیباک تودهای و فرزند فداکار طبقهٌ کارگر جاودانه است.
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این
خوبی سپاسگزارم