آيا “راه توده” مي تواند مواضع سياسي خود را مستدل سازد؟

image_pdfimage_print

دوره جدید: مقاله شماره: ۶۰ (۱۴ مهر ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

 

اين روزها دو هوادار “راه توده” ابرازنظرهايي ارسال كرده اند كه بررسي آن براي مبارزه ي توده اي ها مفيد است. (1)

١- ابرازنظر كننده “بينام” پرسش از «يك كاربر در شماره»ي اخير “راه توده” و پاسخ ٢٠ سطري آن را ارسال كرده كه مضمون آن توجيه انتشار مصاحبه “پرتوي” در اين نشريه است.

“راه توده” بازانتشار مصاحبه “پرتوي” را از اين رو موجه مي داند، زيرا «ما در بازتاب اين مصاحبه، عمدتاً سعي كرديم اطلاعات حزبي و سازماني پرتوي را منتشر كنيم و برخي اشاراتي كه به رويدادهاي داخل زندان مي كند»!

به سخني ديگر، “راه توده” بدون ارزيابي از شخصيت “پرتوي” و جايگاه او در دستگاه ها مختلف نظام حاكم، بدون ارزيابي از هدف ديكتاتوري حاكم براي انجام مصاحبه، و بدون اعلام موضع خود نسبت با اين نكته و نكته هاي بسيار ديگر، مي پذيرد و مي خواهد به خواننده به باوراند كه گويا در مصاحبه ي از طرف نظام سازمان داده شده ي “پرتوي”‌ مي توان «اطلاعات حزبي و سازماني» قابل اعتمادي براي توده اي ها و جنبش توده اي يافت!

انگار دستگاه امنيتي- قضايي خادم ديكتاتوري لابد ناخواسته، با انتشار اين مصاحبه طولاني و با سناريوي استه تيك سر و وضع “پرتوي” در عكس هاي منتشر شده، گويا “گاف” كرده است!

هدف سطور پيش، نفي ضرورت جمع آوري اطلاعات موثق نيست كه بايد حزب توده ايران هشيارانه به آن بپردازد. مساله «بازتاب مصاحبه» بدون هر توضيح درباره ي “پرتوي” است كه نشان در پرده نگه داشتن انديشه ي “راه توده” است!

سخن، شكل تظاهر انديشه است! بدون سخن مستدل در اين باره كه بايد چه ارزيابي اي از «خائن به حزب» داشت تا بتوان به سود نبرد طبقاتي در ايران از «اطلاعات حزبي و سازماني» احتمالي در مصاحبه ي او بهره گرفت، «بازتاب مصاحبه» را به انجام وظيفه ي كمكي به سازمان دهندگان «مصاحبه» بدل مي سازد كه با برنامه و هدف خاص به آن پرداختند.

“راه توده” نمي تواند نداند كه زنده ياد نورالدين كيانوري “پرتوي” را در دادگاه خائني «دروغگو» ناميد!

انتشار اين “مصاحبه” با آب و تاب و عكس و تفصيلات، انسان را به ياد انتشار بخش هايي از مصاحبه ي شاعر بزرگ ميهن ما ه ا سايه (هوشنگ ابتهاج) در “راه توده” مي اندازد كه آن هم بدون هر ابرازنظر و موضع گيري انجام شد. «در صحبت سايه»، كه مخاطبان آن ماموران امنيتي اند، سايه در دو كتاب ضخيم، هجده مرتبه به توضيح سويه هايي از زندگي «حزب توده» و «رفقا» مي پردازد (2). در هيچ صفحه اي دفاع از حزب و مواضع او مطرح نمي شود. آيا مي تواند يك نشريه كه مدعي جانبدار حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران است و خود را گويا مبشر «مشي توده ي» مي داند، بدون هر توضيح و موضع گيري انتقادي از اين «صحبت» مطالبي در شماره هاي متعدد خود نقل كند و از كار خود راضي باشد و دفاع كند؟

از اين دو كتاب، تنها عنوان آن با واقعيت هم خوان است: «پرنيان انديش» شايسته ي انديشه سايه است، اما براي آن دوران كه او انقلابي انديشيد و سرود! قريب به سي سالي كه از زندان “آزاد” شده است، در زندان و بند وابستگي به رژيم باقي مانده است. در ديدارهاي متفاوت از سروده هاي انقلابي، شورانگيز و آسماني خود نقل مي كند، اما همه از اين مواضع انقلابي، گوشه هاي از زندگي گذشته ي اوست. اين گذشته را بايد توده اي ها به خاطر شخصيت تاريخي سايه كه “كوپل” زنده يا  مريم فيروز در دوران بي خانماني و سرگرداني او در تهران پس از “غيرقانوني” شدن حزب توده ايران است، زنده و پايدار نگاه دارند:

روزي كه بازوان بلورين صبحدم، برداشت تيغ و پردهء تاريك شب شكافت

روزي كه آفتاب از هر دريچه تافت

روزي كه گونه و لب ياران هم نبرد، رنگ نشاط و خندهء گم گشته باز يافت،

من نيز باز خواهم گرديد

آن زمان

سوي ترانه ها و غزل ها و بوسه ها، سوي بهارهاي دل انگيز گل فشان، سوي تو … عشق من!

 در سال هاي اخير سايه تنها شعر “مناجات” را سروده است كه تائيد تبليغات رژيم ديكتاتوري است، تكرار ادعا و پذيرش گويا تسليم و «تواب» شدن طبري است! در جمع خانواده، او خود بلافاصله تعلق اشعار زندان طبري را به او مطرح ساخت و گفت: «اشعار متعلق به طبري است و يا همزاد او!» و اضافه كرد كه «ما مي دانيم كه طبري همزاد نداشته است!»

سايه در همان ديدار خواست شعر مناجات را ضربه ي انتقامي خود به حاكميت بنمايد. او اطلاق نام “گاليله” به طبري را در اين شعر، نشان اين امر اعلام نمود. اما نگفت چرا اتهام دروغين ارتجاع را عليه شخصيت شكوهمند سياسي- علمي- فرهنگي و حزبي زنده ياد احسان طبري، فيلسوف و آموزگار توده اي پذيرا شده است؟!

“راه توده” بارها اين ابزار ضد توده اي را از سايه ي سال هاي اخير به عاريه گرفته است و در همان صفحه كه عكس استه تيك “پرتوي” را با صورت تراشيده و صيقل داده شده و لباس تميز و اطو شده انتشار مي دهد، عكس طبريِ در بند را با “ته ريش با ماشين زده” و لباس چروكيده و مستعمل چاپ مي كند!

سايه حتي پس از شهادت دكتر سروش درباره ي موضع قاطع و انقلابي زنده ياد رفيق احسان طبري، آموزگار چند نسل از توده اي ها و دبير كميته مركزي حزب توده ايران، كه در توده اي ها نيز بازانتشار يافت، مضمون نادرست و غيرواقعي شعر خود را بازپس نگرفته است، كلمه و سطري درباره ي شخصيت يكتاي تاريخي رفيق عزيز طبري بر زبان جاري نساخته است! شعري در اين زمينه نه سروده است!

بايد باري ديگر بازگشت دل انگيز رفيق سايه را كه در پيش تر از آن صحبت مي كند، امروز خواستار شد. فردا وظايف ديگري در برابرمان قرار دارد!

در شرايطي كه از بازگشت «دل انگيزِ گل فشان» هنوز نشاني نيست، “راه توده” مصاحبه سايه را در شماره هاي متعددي منتشر مي سازد، گويا تا مانند انتشار مصاحبه “پرتوي”، «اطلاعات حزبي و سازماني … و برخي اشارات به رويدادها …» را به اطلاع توده اي ها رسانده و به ثبت در تاريخ بسپارد!

٢- در ابرازنظر ديگر، سايه اي از برخورد سياسي به اوضاع ايران وجود دارد و لذا شايسته موشكافي انتقادي است.

اول- ابرازنظر كننده «كيم:مير» پس از مقدمه اي كه در آن مساله هاي حقوقي و … مطرح مي شود، اين پرسش عام را مطرح مي سازد: «چرا … مشي انتخابي راه توده … مورد پذيرش قرار گرفته و حاضر نيستند آن را با ادبيات ثقيل و من درآوردي “نامه مردم” و همين “توده اي ها” كه با واقعيات روز جامعه مطابقت نداشته و تحليل درستي از صف بندي ها و اتحاد ها و اتفاق ها به صورت علمي و ملموس و كاربردي به دست نمي دهد، عوض كنند»؟

«كيم:مير» مخالفت “نامه مردم” و “توده اي ها” را با “راه توده” ناشي از “حسادت” آن ها ارزيابي مي كند. اما روشن نمي سازد كه “حسادت” نسبت به «تحليل درست» و يا با «ادبيات» غيرثقيل”راه توده” منظور است؟ او مي نويسد: «اين حاسدان به جاي خود شكستن، آينه را بر زمين مي كوبند.»

بي ترديد «كيم:مير» نكته ي پراهميتي را با طرح مساله ي زبان و سخن و نوشتار در فعاليت روشنگرانه و تبليغي حزب توده ايران مطرح مي سازد. متاسفانه نگارنده، به گفته ي در ابرازنظر، «عاصمي»، از «زبان خاكي» كه علي خدائي از آن صحبت مي كند، بسيار كم بهره دارد و درواقع هم نوشتارهايش ثقيل هستند. اين انتقاد از سوهاي مختلف بارها مطرح شده است. به گفته ي طبري، «پانصد واژه» براي بيان نظر كافي نيست. مطالعه ادبيان غنيِ فارسي و رومان وغيره مي تواند كمك باشد. از اين رو يكي از سه تا چهار كتابي كه به طور مداوم در دست مطالعه دارم، لااقل يكي از نوع كتاب هاي اخير به فارسي است. اين نكته به عنوان اسلوب كار مطالعاتي يك توده اي بيان شد و نه براي انداختن باد به بادبان خود. اما بايد يك نكته ي پراهميت ديگر را نيز در اين زمينه مورد توجه قرار داد.

توضيح نظري- تئوريك پديده ها تنها با زبان “ثقيل” علمي ممكن است. بيان مقوله هاي فلسفي، تئوري شناخت و امثال آن، تنها با زبان “خاكي” ممكن نيست. در اين زمينه رفيق طبري نكته هاي متعددي را در آثارش ذكر كرده است. همچنين فيلسوف آلماني هانس هينس هلس كتابي درباره ي استه تيك زبان علمي نگاشته است و در آن اهميت مفهوم واژه ها را براي درك دقيق موضع، برجسته مي سازد. او سخن را آن هنگام منطقي مي داند كه بتواند “خط سرخ روند هستي پديده را با زبان مشخص توضيح دهد”!

از اين رو بيان نكته هاي نظري – تئوريك در مقاله ها در شرايط كنوني، به ويژه آن هنگام كه “دنيا”يي در اختيار توده اي ها نيست، از مبرميت خاص برخوردار است. اين موضع، توجيه عليه ساده نويسي نيست. توضيح شرايط مشخص كنوني نبرد توده اي ها است.

از سوي ديگر، با گذشته ي مبارزاتي خود، زبان علمي نزد طبقه كارگر ايران نه تنها در سطح نازلي نيست، بلكه با برخورداري از فعاليت فرهنگي- سياسي- نظريِ حزب توده ايران، بر خلاف برخي ادعاها، از شكوهمندي و خردمندي شايسته ي توجهي برخوردار است. بايد هشيار بود كه تحت عنوان “ساده نويسي”، آبكي و غيردقيق و غيرافتراقي شدن مضمون تحقق نيابد. در زير خواهيم ديد كه در “راه توده” واقعيت “آبكي” شدن و در سطح درغلطيدن در بررسي ها روندي مداوم است كه به هوادار خود منتقل مي سازد.

 دوم- ابرازنظر كننده «فن روزنامه نگاري مدرن “راه توده” را كه … مغز موضوع را به خواننده مي دهد» برجسته كرده و هشدار مي دهد كه «نويسنده “ما” به جاي تشويق، فقط قصد تخريب دارد»! او اين ارزيابي خود را از كاركرد «نويسنده “ما”»، نشان «اخلاق سوسياليستي» او مي نامد!! (3).

«فن روزنامه نگاري مدرن …»، اگر تنها به مفهوم رساندن «مغز موضوع به خواننده» درك شود، نمي تواند مورد تائيد انديشه ي ماركسيستي- توده اي قرار گيرد. اين شيوه ي در سطح غلطيدن است كه پيامد اسلوب “نظاره گر ظاهر بين” است كه مورد انتقاد شديد ماركس قرار دارد. بايد سرشت روند بودن پديده ها را براي خواننده قابل شناخت ساخت. روندي كه در آن به گفته طبري، درك ريشه ي تكويني و كاركردي پديده (سيستم) هدف است. تنها از اين طريق مضمون كليت هستي پديده قابل درك مي گردد! ضرورت و شيوه ي تغيير واقعيت شناخته مي شود!

«تشويق» و «تخريب» (موضع انتقادي) از وحدت ديالكتيكي برخوردارند. اين وحدت داراي نام “قانون ديالكتيكي نفي در نفي” دارد. در بررسي انتقادي مبتني بر اين وحدت، آنچه بايد براي نبرد آينده شناخته و حفظ گردد، تكميل كننده «تخريب» ضروري آن چيزي است كه به گذشته تعلق دارد و بايد نابود گردد.

از اين رو نيز اولين نشانه هاي دفاع از مالكيت عمومي- دمكراتيك در مقاله ي در “راه توده” نه تنها ديده و برجسته شد، بلكه در عين حال با توضيحي انتقادي و با طرح پرسش هايي، جهت رشد ترقي خواهانه آن نشان داده شد. اصلا يكي از علل انتشار مقاله ي رفيق عزيز سيامك با عنوان “جدل ايدئولوژيك با “راه توده” تنها راه درست”، با توجه به جوانه هايي از اين نوع نزد هواداران “راه توده” است.

رساندن «مغز موضوع»، شيوه ي راهبردي انديشه ي پسامدرن در دوران افول نظام سرمايه داري نئوليبرال است. اين انديشه مي كوشد با بهره گيري از  تكنيك پيشرفته ي دياجيتال، آن «مغز موضوع» را به كاربران «حقنه» كند، كه در خدمت “مدل اقتصادي” مدرن گوگل و ديگران قرار دارد. گرفتار نمودن انديشه ي انسان در سطح وقايع وظيفه ي اين تكنيك “مدرن” است كه هدف آن ابدي ساختن نظام سرمايه داري است.

عنوان اين شيوه كاركرد را در رسانه ها، «فن روزنامه نگاري مدرن» گذاشته اند. در اين «فن» نظرات ارتجاعي و انحرافي جاي انتشار دارد، اما براي نظرات انقلابي و ماركسيستي- توده اي جايي وجود ندارد! اين نظرات را «تبليغ براي حزب توده ايران» مي نامند. “راه توده” كه گويا ستون “پرسش خوانندگان و پاسخ ما” دارد، به انواع پرسش ها پاسخ مي دهد، اما پرسش هاي توده اي ها بي پاسخ مي ماند. تاكنون حتي يك پرسشِ توده اي ها را منتشر نساخته و طور رسمي پاسخ نداده است. ديگر نشريات “چپ” نيز چنين مي كنند. “اخبار روز” با همين “استدلال” فعلا حاضر است نظرات ماركسيستي- توده اي را در ستون تبعيدگاه “مقاله هاي وارده” انتشار دهد. در حالي كه وثيق، آصفي و ديگران مجازاند عليه مواضع ماركسيستي در پرخواننده ترين ستون ها بنويسند.

«فن روزنامه نگاري مدرن» از موضع چپ انقلابي را مي توان ازجمله در انتشارات “جهان جوان”، نشريه ي روزانه كمونيستي در آلمان آموخت. در آن جا، خبرها و گزارش ها از “راست” و از طرف مقامات دولتي- رسانه ها و غيره با بيان آن ها ارايه مي شود، اما در هيچ مقاله اي موضع نشريه مبتني بر برداشت ماركسيستي از شرايط «گم» نمي شود. با چنين «فن روزنامه نگاري مدرن» در خدمت منافع طبقه كارگر مي توان در نبرد طبقاتي با موفقيت شركت كرد.

سوم- «انتخابات تحريم مي شود بدون آنكه استدلال علمي و طبقاتي همراه آن باشد … به جاي تحليل درست، كينه توزانه بغض خود را بر سر همه تحليل گران و سياست پخش كنندگان “راه توده” هموار مي كند. زهي به مقداركي انصاف.»

در مورد انتخابات رياست جمهوري و غيره، ظاهراً ابرازنظر كنند، مواضع توده اي ها را مطالعه نكرده است. تكرار آن ها در اين سطور ضروري نيست. عمده درك اين نكته است كه بحث بر سر شركت كردن يا نكردن در انتخابات مهندسي شده نيست. مضمونِ بحث، پاسخ به اين پرسش است كه آيا رژيم ديكتاتوري به مثابه چماق اجراي برنامه نئوليبرال امپرياليستي استحاله پذير است، يا خير؟

تعيين شركت كردن و يا نكردن در انتخابات را نبايد به عنوان «مغز موضوع» پنداشت. خط فاصل ميان سياست توده اي و غيرتوده اي، شركت كردن و يا نكردن در انتخابات نيست. “راه توده” ضرورت شركت در انتخابات را با انواع توجيه ها كه عمدتا بر روي اِعمال فشار از طريق ترساندن توده اي ها از «بدتر» شدن وضع قرار دارد، به گفته «كيم:مير» «حقنه» مي كند! اين شيوه، همان درغلطيدن در سطح است. زيرا اين «مغز موضوع» مي پندارد كه مردم تنها امكان انتخاب ميان “بد و بدتر” دارند! اين برداشت، همان طور كه در ادامه نشان داده خواهد شد، ناشي از درك نادرست از وظايف حزب طبقه كارگر است.

آموزگار توده اي ها در نوشته هاي فلسفي و اجتماعي كه به آن اشاره شد، وظيفه بررسي توده اي ها را «تحليل جامع» از شرايط مي نامد. تحليلي كه “كليت” را قابل شناخت و مضمون آن را قابل درك مي سازد!

چهارم- در پايان «كيم:مير» موضع نظريِ “راه توده” را درباره ي نبرد طبقاتي اعلام مي دارد: ««بايد آموخت كه وظيفه حزب طبقه كارگر آماده كردن شرايط ذهني نيست، بلكه كشف اين شرايط در بستر تاريخ است و توضيح آن در جامعه و بين كارگران رواج داده و با جمعبندي و قالب بندي بر اساس اصول سوسياليسم راه رسيدن به اين آمال را رهبري مي كند. …»!

برداشت غيرماركسيستي- غيرتوده اي از نبرد طبقاتي نزد “راه توده” كه در بيان فوقِ هوادار آن تظاهر مي كند، مي خواهد وظيفه ي نيروي ترقي خواه را در روند رشد جامعه بشري تنها به «كشف شرايط در بستر تاريخ» محدود سازد. اين برداشت نزد “راه توده”، رشد را يك سويه امري تدريجي، اصلاحي و گام به گام مي پندارد. پنداشت استحاله پذيري رژيم ديكتاتوري از اين برداشت نظري- تئوريك ناشي مي شود.

در جلسه اي كه در كلن سال ها پيش به مناسبت خروج روزنامه نگار مذهبي آقای … و آقای … از كشور برگزار شد، آقاي … همين نكته را در صحن جلسه مطرح ساخت. او گفت: «در مجلس اول پس از پيروزي انقلاب مشروطه، روحانيون انتخاب شده با خدمه خود كه برايشان چايي مي آورد، شركت داشتند»! بايد اين “شرايط در بستر تاريخ” را شناخت و «مبارزه را با آن انطباق داد»! خلاصه كلام دو سخنگو، همان كلام “راه توده” است: بايد در كوپه قطار به انتظار رسيدن آن به ايستگاه سوسياليسم نشست! (لنين)

تكرار ديالكتيك آگاهانه و خود به خودي كه آموزگار توده اي ها در “نوشته هاي فلسفي و اجتماعي” (ص ١٧١) مطرح مي سازد، سخن را به درازا مي كشاند. نظر رفيق طبري در اين باره بارها در توده اي ها مطرح شده است.

روند رشد در كليت خود و در فرازمندي جامعه بشري به طور مشخص، برپايه ي تئوري شناخت ماركسيستي- توده اي در ديالكتيك “آگاهانه و خود به خودي” تبلور مي يابد. پيامد حذف هر سوي اين جفت ديالكتيكي، به ناتواني از شناخت مضمون واقعيت مي انجامد. كوشش به منظور القاي استحاله پذيري رژيمي كه يكي از راست گرا ترين اصلاح طلبان، سيد مصطفي تاج زاده نيز به طور ضمني نبود امكان استحاله ي آن را تائيد مي كند، نشان ديدن «مغز موضوع» توسط “راه توده” نيست!

تاج زاده در سايت خود «شرايط بستر تاريخ» را در ايران كنوني «كشف» كرده و برمي شمرد. بايد اميدوار بود كه اين شناخت به روند واقعي بيني پيگير نزد او و ديگر اصلاح طلبان فرارويد. او مي نويسد: «ترس از این جامعه رخت بربسته است و هیچ حکم ظالمانه ای نمی تواند ایرانیان را از تلاش برای دستیابی به آرمان های خود مایوس یا منصرف کند»! او با اين سخن، به درستي، به نقش انقلابي عنصر آگاه در ديالكتيك پيش گفته اذعان دارد!

بدين ترتيب روشن است كه «وظيفه حزب طبقه كارگر»، برخلاف برداشت “راه توده” كه به هوادار خود القا كرده است،  كه گويا «آماده كردن شرايط ذهني وظيفه حزب طبقه كارگر نيست»، وظيفه براي فعاليت روشنگرانه و تبليغي به منظور «آماده كردن شرايط ذهني» وظيفه ي نخست حزب توده ايران را تشكيل مي دهد. اين است «جمعبندي و قالب بندي بر اساس اصول سوسياليسم [كه حزب] راه رسيدن به اين آمال را رهبري مي كند. …»!

خواننده ي علاقمند مي تواند نظر آموزگار توده اي ها را در «تحليل منطقي وضع اجتماعي همانجا ص ٦٤ مطالعه كند.

پنج- در سطور نهايي هوادار “راه توده” از «ادبيات “كهكشاني” از طرف كميته مركزي “كهكشاني حزب”» كه «وارد سپهر سياسي شده»، سخن مي راند و خاطرنشان مي سازد كه «قبول و پيروي از آن نشان از هوشمندي و درك درست دارد [توسط “راه توده”]، چون در واقعيت فهم آن از طرف مردم [بروز مي كند. آن ها بيان “كه بر كه” را] عملن پذيرفته و به كار مي گيرند.»

متاسفانه “راه توده” توانسته است به هوادار خود بقبولاند كه موفقيت سياست حزب توده ايران در پس از پيروزي انقلاب، تنها وابسته به انتخاب بيان «نبرد كه بر كه» براي نبرد طبقاتي جاري بوده است. تكيه ي پرطمطراق به «ادبيات “كهكشاني” از طرف كميته مركزي “كهكشاني حزب”»، تكيه به هوشمندي و “آسماني” بودن بيان حزب كه انديشه را متبلور مي سازد، كه مضمون را قابل شناخت مي كند، به منظور دفاع از سياست انقلابي حزب توده ايران انجام نمي شود!

پيامد اين برداشت، منجمد ساختن انديشه در يك بيان است. بياني كه آن را مانند «قاب … خشكيده چون نعش بر ديوار» به خدمت گرفته مي شود (اط، اخگران اسفند، شعر زندان. بي جهت نيست كه “راه توده” شعر ها را انتشار نمي دهد!)

«نبرد كه بر كه» به مفهوم جاري بودن نبرد طبقاتي در جامعه ي طبقاتي هميشه صادق است. اما به طور خاص بايد هر روز مضمون آن مورد بررسي مجدد قرار گيرد تا بتوان «تغيير شرايط» را در جامعه و در نبرد طبقاتي دريافت! زبان پرطمطراق در چنين شرايطي تنها به كار پوشاندن وظيفه بررسي روزانه از شرايط مي آيد.

“راه توده” با تكيه ي يك سويه و مطلق گرانه به “شكل”، در بهترين حالت، به «تنديس يخين» شرايطي تبديل مي شود كه “ثبات گذرايي” شرايط را مطلق و ابدي مي سازد، تا حركت جنبش رشد يابنده ي انقلابي در ايران به منظور تغيير كليت شرايط حاكم در پرده بماند!

شش- «به عمد با نام بردن پي در پي از “خدائي”، ديگران را هم آماج همان نيت “جاسوس” و وصف آن مي كند.»

اين ادعا مستدل نيست. نام بردن از علي خدايي، با هدف آن است كه او گزارشي از سفر خود به آمريكا و بازگشت و … ارايه و يا انتشار دهد. او با پيگيريي از اين وظيفه سر باز مي زند. چنين وظيفه اي در برابر همه ي توده اي ها و مسئولان حزبي قرار دارد. حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران، سازمان اين يا آن فرد و گروه نيست. آن كس كه در آن و يا براي اهداف آن مبارزه مي كند، موظف است شفافيِ انديشه و كاركرد خود را در برابر هواداران و اعضاي حزب قرار دهد. هنگامي كه علي خدايي بدون موافقت من كه نام نشريه حزبي راه توده را ابداع كرده ام و با مسئوليت حزبي دوره ي اول و دوره ي دوم آن را تا شماره ي ٩٥ به كمك رفقاي ديگر انتشار داده ام، تصاحب مي كند، انگار “مالك” آن است و حقي بر نام دارد، هنگامي كه او آرشيو و نام نشريه را مي دزد و پاسخ گو نيست،طرح نام و ناميدن عمل او غيرمجاز است؟ در شرايط حقوقي شايسته بايد قطعاً اين اقدام مورد بازخواست قرار گيرد.

مساله اما مساله ي حقوقي نيست. مساله سياسي است! علي خدايي تاكنون هيچ علتي براي اقدام انشعاب گرانه ي خود اعلام نكرده است! آيا بي پاسخ گذاشتن پرسش ها و اقدام غيرمتعارف او در برابر يك مسئول حزبي توجيه پذير است؟ با چه استدلالي؟ علت اين گام چيست؟ فردي كه من همه ي ياري هاي ممكن شخصي را براي او خانواده اش منظور داشتم كه مي توانستم، «منصفانه» است با عنوان بي انصاف ناميده شود، كه ابرازنظر كنندي هوادار “راه توده” به «عاصمي» نسبت مي دهد؟ من براي دختران او نقش عمويي  ايفا كردم. هنوز هم متاسفم كه با ايجاد شدن وضع جديد توسط علي خدايي نتوانستم در عروسي دخترش – باوجود خواست او و شوهرش – شركت كنم كه همراه رفيقي شد كه مي پسنديدم.

 هفت- در پايان، نظريه پرداز نكته اي را مطرح مي سازد كه مي تواند گامي در جهت ايجاد شدن شرايط تبادل نظر جدي ميان توده اي ها باشد. او مي نويسد: «آنچه شرط از ميانه برخاستن [برداشتن] اين اتهام زني و نقار حاصله [از آن است]، گفتگوي صادقانه و ارائه تحليل علمي و فاكت هاي مشخص است. و اگر مستدلي دال بر هرگونه وابستگي و مزدوري وجود دارد، آن را به منظر عمومي رساند.»

با اين سخن مي توان كاملاً موافق بود. بگذار اين رفيق براي ايجاد شدن شرايط آن بكوشد و پيشنهاد خود را مطرح سازد! پاسخ به پرسش هاي سياسي توده اي ها ازجمله در مقاله اخير مي تواند گامي نخت در اين زمينه باشد.

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/4313

………

١- نکته های حقوقی و ادعا و “تز” های اثبات نشده طرح نشدند.

2- صفحه ي ١٤٨، ١٧٩، ١٩٢، ٢٠٢، ٢٨٠، ٣٢٣، ٣٥٤، ٣٥٦، ٣٥٧، ٣٨١، ٩٥٨، ١٠٨٢، ١٠٨٣، ١٠٨٦، ١٠٨٧، ١٠٣٠، ١٠٦٤، ١١٨٩. در هيج يك از صفحه ها برخورد سياسي به نظرات حزب مطرح نمي گردد!

3- منظور مقاله ي “جدل ايدئولوژيك با “راه توده” تنها راه درست”، مقاله ي شماره ٥٧، ٢ مهر ٩٦

5 Comments

  1. سپیده

    آیا اینکه سالها در راه توده‌ یا پیک نت تقریبا هیچ خبری از اعتراضات کارگری نیست علت انشعاب خدائی نیست. واضح است که راه توده‌ مثل یک گروه اصلاح طلب داخل حاکمیت رفتار می‌کند، و دیگر هیچ نشانی‌ از مشی چپ هم در رفتارش دیده نمی‌شود. شما در سایت کلمه، و ایلنا خبر کارگری می‌بینید ولی‌ در راه توده‌ نمی‌بینید. آنهایی که خود را چپ می‌پندارند و طرفدار راه توده‌ اند هم خود این را دریافته اند. شما چرا در این بحث راه توده را طوری معرفی‌ می‌کنید که چپ است و از راه منحرف شده؟

    در مورد اتهام زدن که خدائی یک عنصر امنیتی است، به نظر من تا زمانی‌ که شما برگه پرداخت حقوق پرداختی به کسی‌ را نبینید شما حق ندارید به کسی‌ چنین اتهامی بزنید.

  2. فرهاد

    رفیق گرامی سپیده
    شما محقید، اثبات مزدور بودن فردی، وطیفه ای حقوقی است. طرح چنین ادعایی پیش از حکم دادگاه، اقدامی است نادرست. رفیق عزیز سیامک نیز در مقاله ی «جدل ایدئولوژیک با “راه توده” تنها …» همین اصل را برمی شمرد.
    پیگیریی غیرمستدل در ادامه سیاست “اتحادی” که “راه توده” می خواهد آن را «مشی توده»ای نیز بنماید، و شما به درستی بر انحرافی بودن آن تاکید دارید، می تواند نشان ارزیابی نارست سیاسی- طبقاتی از وظیفه ی مبارزه ی دمکراتیک حزب توده ایران فهمیده شود. نپرداختن به مبارزه ی روزانه ی کارگران توسط آن که به معنای تعطیل کردن وظیفه ی مبارزه ی ایدئولوژیک- سیاسی- اقتصادی از دیدگاه حزب طبقه کارگر ایران است، روی دیگر سیاست انحرافی “راه توده” را از خط مشی انقلابی حزب توده ایران تشکیل می دهد.
    به این زمینه به طور مجزا پرداخته خواهد شد و نشان داده خواهد شد که انحراف “راه توده”، نفی نبرد طبقاتیِ زحمتکشان و ایجاد شرایط “آشتی اجتماعی” در جامعه است که اندیشه ی سوسیال دمکرات دنبال می کند.
    اسلوب به کار گرفته شده توسط این جریان غیرتوده ای، یعنی محدود نمودن نبرد طبقاتی از “بالا” علیه منافع طبقه کارگر (و منافع ملی) تنها توسط لایه هایی از طبقات حاکم، اسلوبی است که جریان “خوانش جدید مارکس” دنبال می کند. افرادی مانند شیدان وثیق و دیگران در این زمینه در “اخبار روز” بسیار فعال هستند.
    این جریان ضد مارکسیستی می کوشد از اندیشه ی بنیانگذاران سوسیالیسم علمی، سویه ی انقلابی را حذف کند. می خواهد مارکس را به اندیشمندی بی خطر برای بورژوازی در سطح آکادمیک بدل سازد. این هدف باید با حذف نبرد طبقاتی از “پایین” تحقق یابد که نشان و واکنش زحمتکشان به مثابه یک طبقه اجتماعی آگاه در برابر یک پارچگی نبرد طبقاتی از “بالا” است.
    اهمیت مبارزه ی ایدئولوژیک- سیاسی با این جریان انحرافی از این رو تردید ناپذیر است.
    آن چه اما یک ارزیابی سیاسی و نه حقوقی را از کارکرد “راه توده” تشکیل می دهد و بیان آن مجاز است، این واقعیت است که آیا پیگیری غیرمستدل آن در پاسخ ندادن به پرسش ها، پرسش برانگیز نیست؟ شرکت نکردن در بحث هایی که از طرف منتقدان در ارتباط با سیاست “راه توده” مطرح می شود و مصرانه بی پاسخ می ماند، نگشودن امکان پرسش مستقیم از آن توسط خوانندگان، اما چاپ هرازگاهی از “پرسش خوانندگان و پاسخ راه توده” که اغلب تائیدآمیز است و …، آیا این ارزیابی سیاسی را مجاز نمی کند، پرسیده شود که آیا اجرای سناریوی در جریان نیست؟
    از ابرازنظر شما بسیار خوشحال شدم ازجمله از این رو که شما در آغاز موضع خود را در دفاع از استقلال سیاست حزب توده ایران مطرح ساختید و سپس موضع انتقادی خود را به مثابه ی یک رفیق عزیز توده ای و با احساس مسئولیت مطرح نمودید.
    دستتان را می فشارم
    فرهاد عاصمی

  3. ناظر

    …. این حرف ها چه ربطی به مبارزه طبقاتی و ایدئولوژیک دارد؟

    “ناظر” گرامی،
    کوشش شد «رابطه« در نوشتار توضیح داده شود. به نظر شما چرا چنین رابطه ای وجود ندارد؟ ممکن است نظرتان را بشکافید؟

  4. ناظر

    زدن اتهامات امنیتی بسیار سخیف است، و با فرهنگ توده ای بیگانه. گیریم طرف انشعاب کرده، کرده که کرده. مگر این اولین بار است که کسی یا گروهی از حزبی یا سازمانی انشعاب می‌کند؟ مگر انشعاب فقط در صف توده ای ها بوده؟ به جنبش چریکی نگاه کنید، ۱۵ تکه شده است. کسی به کسی می‌گوید جاسوس و مزدور نظام جمهوری اسلامی؟ پیله کردید که استدلال کند چرا انشعاب کرده! عجبا! خود شما استدلال کرده اید چرا «بیرونی» شدید یا از حزب اخراج؟ به شما و امثال شما در «نامه مردم» باید گفت مثل یک آدم سیاسی به اختلافات سیاسی برخورد کنید! نشان بدهید از فرهنگ توده ای برخوردارید

    لطفن جواب “توده ای ها ” را بخوانید: https://tudehiha.org/fa/4372

  5. فرهاد عاصمی

    ناظز گرامی به درخواست برای مشخص کردن نظر خود و بیان «رابطه» میان نکته ی مورد نظرش با نبرد طبقاتی، ابرازنظر شایان دقتی ارایه کرده است. به علت اهمیت نکته های طرح شده، به آن به طور مجزا پرداخت خواهد شد.

پاسخ دادن به ناظر لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *