گزارش بازداشت وحشیانه ی یک معلم
• محمد حبیبی عضو کانون صنفی معلمان را در کلاس درس در برابر دانش آموزان با پاشاندن اسپری فلفل؛ کشیدن اسلحه و ایراد ضرب و شتم بازداشت کردند. فعالین صنفی و تشکل های فرهنگیان اعتراض می کنند …
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
یکشنبه ۱٣ اسفند ۱٣۹۶ – ۴ مارس ۲۰۱٨
دستگیری محمد حبیبی عضو کانون صنفی معلمان در سر کلاس درس که با ضرب و شتم او همراه بوده است، واکنش اعتراضی تشکل های فرهنگی را به دنبال داشته است. برخی از بیانیه های اعتراضی را که به این مناسبت منتشر شده اند، در ادامه می خوانید:
انجمن صنفی معلمان کردستان- سقز
به نام خداوند جان و خرد
گرت امروز سوی ظلم میل است / بدان کان میل فردا چاه ویل است
همکاران فرهیخته، دانش آموزان عزیز و مردم فهیم؛
بار دیگر برای ساکت کردن صداهای حق طلبانه و عدالتخواهانهی معلمان، قانون به شکلی کریه زیر پا نهاده شد. بار دیگر حقوق شهروندی و کرامت انسانی را به سخره گرفتند و جور دیگری معنایش کردند. این بار قرعه را به نام محمد حبیبی زدند. عدهای لباس شخصی حرمت معلم و تعلیم و تربیت را باز هم نگه نداشتند تا معلمی متین، خوشنام، صاحب اندیشه و دلسوز را که تمام تلاشش جز در راه اعتلای عدالت و آزادی و کاستن از رنج همکاران و دانش آموزان نبوده، به بدترین وجه ممکن در مقابل دیدگان همگان به بند کشند. محمد حبیبی نه مفسد اقتصادیست، نه تروریست و نه زمینخوار! جاسوس و عامل بیگانه هم نیست! در اختلاسهای میلیاردی هم دستی ندارد! آقازاده هم نیست که لقمه از گلوی بیچارگان و تهیدستان ربوده و خرج تحصیلاتش در سواحل کشورهای اروپایی کرده باشد! او فقط یک معلم-روزنامه نگار و فعال در صنفش است. و البته عاشق کار و دانشآموزانش. تنها به این جرم بود که چنین بر سرش آوار شدند و در پیش چشمان دانشآموزان و همکارانش، با ضرب و شتم، اسپری فلفل و اسلحه کشیدن؛ از حفظ کرامت انسانی و حرمت معلمی و حرمت شغل پیامبران عاجز و مستاصل ماندند.
شیوه دستگیری محمد حبیبی بدون شک در تاریخ فعالیتهای صنفی فرهنگیان ماندگار خواهد شد و لکهی سیاهی برکارنامهی مجریان و مسئولان این اقدام بر جای خواهدگذاشت. اما تا آن زمان دانشآموزان و همکاران و مردم حقگو فریادی مستدام خواهند داشت که:
شرم بر آن صاحب دستی که با اسپری فلفل چشمانش را سوزاند! شرم بر آن صاحب دستی که اسلحه بر سرش گذاشت! و شرم بر آن فکری که سیاهگونه چنین فرمان می دهد و می خواهد هیچکس جز مانند او نیندیشد و همه را یک شکل و یک اندازه می خواهد!
همکاران فرهیخته، دانش آموزان عزیز و مردم فهیم؛
انجمن صنفی معلمان کردستان-سقز همصدا با تمام تشکلهای صنفی کشور ضمن محکوم کردن این اقدام غیرقانونی و غیرانسانی، خواستار آزادی بدون قید و شرط محمد حبیبی و محاکمه قانون شکنان بازداشت ایشان است.
انجمن صنفی معلمان کردستان-سقز
سیزدهم اسفندماه یک هزار و سیصد و نود و شش خورشیدی
بیانیه محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی در خصوص بازداشت محمدحبیبی
به نام خداوند جان و خرد
خبر کوتاه بود و دردناک، به گفتهی خانم خدیجه پاکضمیر، همسر آقای محمد حبیبی، ظهر روز شنبه ۱۲/۱۲/۹۶ ماموران امنیتی با حضور در مقابل مدرسهی ایشان و در مقابل چشمان حیرتزده و نگران دانشآموزانش؛ با ضربوشتم و استفاده از اسپری فلفل، وی را بازداشت؛ و پس از انتقال به منزل و تفتیش آنجا در مقابل همسرش و همسایگانی که در اثر سروصدا جمع شده و نظارهگر ماجرا بودند با دست بند به اوین منتقل کردند.
متاسفانه مشابه این اتفاق را درگذشته در ارتباط با برخی همکاران بهویژه فعالان صنفی معلمان شاهد بودهایم استفاده از دستبند و پابند و برخوردهای خشونتآمیز با برخی همکاران آنهم در انظار عمومی بهواسطهی سکوت مسوولان کمکم به رویهای عادی تبدیلشده است.
آری اینجا ایران است کشوری که مسوولانش معلمی را شغل انبیا میخواند و از شأن و جایگاه و مقام و منزلت او سخن میگویند اما در برابر بیحرمتی به جایگاه و مقام او و برخوردهای دور از شانی که صورت گرفته و میگیرد واکنشی درخور نشان نمیدهند.
اینجا ایران است کشوری که مسوولانش پیوسته از شرایط حساس کنونی دم میزنند و مردم را در برابر ناملایمات و کمبودها و بدعهدیها به صبوری و خویشتنداری دعوت میکنند؛ اما خودشان در برخورد با مردم مصالح ملی و شرایط حساس کنونی را بهکلی از یاد میبرند و با اعمال نسنجیده و ناشیانه بحرانآفرینی میکنند.
اینجا ایران است کشوری که مسوولانش خود را در برابر تمامی ملتهای دنیا مسوول میدانند اما در برابر تبعیضها و بیعدالتیهایی که در کشور خودشان و نسبت به مردم خودشان روا داشته میشود سکوت اختیار میکنند.
اینجا ایران است کشوری که مجازات آقای مرتضوی، دادستان وقت تهران؛ که جرمش معاونت در قتل بوده است به دو سال حبس تقلیل یافته اما برخی معلمان بهصرف شرکت در تجمعات مسالمتآمیز آنهم برای پیگیری حقوق قانونی و صنفی خود به مجازاتهایی بهمراتب سنگینتر محکوم میشوند.
اینجا ایران است کشوری که رییسجمهور آن در شعار از حقوق شهروندی، اعتراضات مسالمتآمیز و تشکلهای قانونی حمایت میکند اما در عمل با سکوت در برابر متعرضین به این حقوق خط بطلان بر تمام شعارها و ادعاهای خویش کشیده و از عمل به وظیفهای که قانون اساسی بر عهدهاش گذاشته سر باز میزند.
اینجا ایران است. ایران ما، ایران شما، ایران مردمی که متاسفانه به تبعیضها و بیعدالتیها عادت کردند، ایران مردمی که مصیبتها و خبرهای ناگوار خو گرفتهاند، ایران مردمی که خشونتها را پذیرفتند.
محمد حبیبی معلمی ساده است. بیسلاح و بیدفاع، او را در حالی با برخوردهای نامناسب دستگیر میکنند که غارتگران بیتالمال ازجمله در صندوق ذخیره فرهنگیان که اختلاسی بیش از ۱۳ هزار میلیارد تومان را به نام خود ثبت کردند آزادانه در کشور جولان میدهند.
بهراستی آیا از زمان خاتمه دادن به اینگونه برخوردهای غیرقانونی، تبعیضآمیز و ناعادلانه فرانرسیده است؟ متاسفانه مردم و مسوولان ما دیر از خواب برمیخیزند و شاید زمانی بیدار شوند که دیگر راهی برای بازگشت نمانده باشد.
محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی از زندان اوین
۱۳۹۶/۱۲/۱۳
انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی
گزارش یک برخورد زشت و ناپسند با یک معلم و موضع انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی
بنام خداوند جان و خرد
محمد حبیبی فرهنگی عضو کانون صنفی معلمان تهران و شورای هماهنگی فرهنگیان به شیوه ی زشت و خشنی بازداشت شد.
انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی ضمن محکوم کردن برخوردهای قهری با کنشگران صنفی، مدنی و اعضای تشکلهای صنفی، از هرگونه رفتار خشونت آمیزی اعلام انزجار میکند.
روز ۱۲ اسفند ماه ۱٣۹۶ محمد حبیبی در هنگام تعطیل شدن کلاس و خروج از مدرسه به شکل وحشتناکی بازداشت میگردد.
ایشان در جلو دانش آموزان و همکاران در مکانی که مختص پرورش و آموزش دانش شاگردانش هست مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. افرادی که خود را مامور سپاه ثارالله معرفی میکنند با افشاندن اسپری فلفل به صورت ایشان و کتک کاری اقدام به بازداشتش میکنند.
طبق گفته بانو خدیجه پاک ضمیر همسر جناب حبیبی، ماموران که قصد تفتیش منزل را نیز داشته اند در برابر مقاومت جناب حبیبی مبنی بر تحمل ماموران تا تعطیل شدن من و حضورم در منزل در هنگام بازدید و تفتیش، اقدام به اجبار و زورگویی کرده و ایشان را با کتک کاری و زدن اسپری فلفل به صورت، سوار خودرو کرده و به اتفاق هفت مامور روانه ی منزل میشوند.
در محل مجتمع مسکونی نیز جناب حبیبی مقاومت کرده که باید همسرم یا کسی دیگر در حین تفتیش منزل حضور داشته باشد و متاسفانه ماموران ضمن ضرب و شتم چندباره ی ایشان، به رویش اسلحه میکشند و از ایشان میخواهند که درب آپارتمان را بازکند. همسایگان از ترس درگیری و نزاع شخصی با ماموران انتظامی (پلیس ۱۱۰) تماس میگیرند.
بانو پاک ضمیر میفرمایند طبق روال هر روز ساعت حدود ۱۴ به منزل رسیدم که با افرادی لباس شخصی در منزل به هم ریخته ام مواجه شدم و با دیدن جناب حبیبی با چشمانی سرخ، چون کاسه ی خون و صورتی برافروخته و ورم کرده بخاطر اسپری و ضرب و شتم، جاخوردم و ازین اوضاع وحشت کردم.
پس از جویا شدن دلیل و موضوع، آقایان برگه ای را نشان دادندکه از طرف سپاه ثارالله مامور هستند.
همسرم نیز از شیوه ی برخورد ماموران شکایت کردند که ایشان با زور و کتک و اسلحه در منزل را باز کرده اند و حتی تحمل نکرده اند که شما برسید.
ماموران نیز بدون هیچ ابایی اظهارات همسرم را تایید میکردند.
در نهایت گوشی، تبلت، لب تاب، دفاتر یادداشتی و برخی کتب جناب حبیبی را جمع کرده وبا خود بردند و فرمودند یکی دو روز دیگر از بازپرسی بند دو الف زندان اوین خبر ایشان را بگیرید.
همسر جناب حبیبی این برخورد را غیر انسانی و غیر قانونی میدانند و ازینکه با یک فرهنگی چنین برخورد زشتی کرده اند گله و شکایت داشته و دارند.
انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی اینگونه برخوردهای خشونت آمیز را که باعث ایجاد رعب و وحشت در جامعه میشود محکوم میکند.
اینگونه رفتار از سوی هیچ کس وهیچ ارگانی پسندیده نیست و هدفی جز ترساندن معترضان ندارد وگرنه اخطار و اظهار جناب حبیبی که کارمند دولت میباشد کاری بس آسان و ممکن بوده است.
آنهایی که دم از حقوق شهروندی میزنند کجایند که ببینند در پیشگاه انظار عمومی در مقابل دیدگان دانش آموزان و فرهنگیان چگونه جایگاه و اعتبار و عزت معلمی را لگدمال کردند.
محمد حبیبی یک معلم آزاد اندیش و راست کردار هستند، کنشگری خستگی ناپذیر در عرصه ی صنفی فرهنگیان، برای فراخواندن ایشان به دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی حتی یک تلفن ساده نزده و یا اخطار خالی هم نداده اند، با این توصیف سپاه ثارالله چرا و چگونه به خود اجازه میدهد با معلمان پاکدشت جامعه اینگونه هنجار شکنانه برخورد کنند. مگر سهم آنها نسبت به معلمان در نظام و کشور چند چند است که تاکنون چندین نفر از بهترین معلمان کشور را با اتهامهای واهی به محکمه اجباری فرستاده اند و برخی از آنها را زندانی کرده و حتی از کار محروم کرده اند!!!!
چرا باید با اینگونه برخوردهای ناشایست و دور از شان روحیه و عزت معلمان را خدشه دار کرده و هزینه های اجتماعی و فرهنگی برای جامعه و حاکمیت بتراشند؟
از یک یک دست اندرکاران، ریاست جمهوری، وزارت آموزش و پرورش، دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و دستگاههای قضایی به جد خواهان پیگیری اینگونه هتک حرمتها از جامعه ی فرهنگی میباشیم و از آنها میخواهیم هر چه سریعتر نسبت به رفع بازداشت محمد حبیبی و دلجویی از خانواده ی بزرگ فرهنگیان اقدام کنند و همچنین معلمان فرهنگ ساز و دلسوزی که بخاطر کنشهای صنفی شان در زندانند، آزاد کنید. اسماعیل عبدی، محمود بهشتی، محسن عمرانی و, مختار اسدی از جمله معلمان زندانی صنفی میباشند که به جرم ناکرده اسیر بند زندان شده اند.
ما خواهان آزادی فرهنگیان زندانی هستیم.
انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی – ۱٣ اسفند ۹۶
بیانیه ی انجمن صنفی معلمان کردستان-مریوان در محکومیت ضرب و شتم و دستگیری محمد حبیبی
معلمان،دانش اموزان،فعالین کارگری و اجتماعی و مردم حق طلب ایران:
محمد حبیبی عضوهیئت مدیره ی کانون صنفی معلمان تهران،فعال صنفی و رسانه ای روز شنبه دوازدهم اسفندماه در زمان تدریس و در محل کار با ضربات اسلحه و پاشیدن مستقیم اسپری بر چشمانش، در حضور همکاران و شاگردانش مورد حمله و ضرب وشتم قرار گرفته و سپس به مکان نامعلومی انتقال داده شد.
در سال های اخیر سیکل تکراری حمله و تعرض به فعالین تمام عرصه ها منطق مسلط تمام دولت ها بوده و برای همه ی فعالین صنفی و جامعه ی معلمین ثابت شده که تنها راه عبور از این وضعیت انسجام و تشکل در ابعادی وسیع تر و قوی تر است.
دولت های پی درپی با شعارهای رنگارنگ و عوام فریبانه برای جامعه ی آموزش و پرورش ارمغانی بجز ارعاب و سرکوب نداشته اند و تاکنون در برابر مطالبه گری و حق طلبی تشکل های قانونی صنفی موضعی بجز خشونت و سرکوب نداشته اند.
انجمن صنفی معلمان کردستان -مریوان ضمن محکوم کردن شدید تعرض به فعالین صنفی وتاکید برحق تشکل یابی مستقل معلمان خواستار آزادی فوری و بدون قیدو شرط محمد حبیبی معلم دلسوز و متعهد بوده و اعلام می دارد که مسئولیت هرگونه خطری که متوجه این فعالی صنفی گردد برعهده ی حاکمیت و بانیان چنین تعدی هایی می باشد
“انجمن صنفی معلمان کردستان-مریوان
دوازدهم اسفندماه نود و شش