سیاست، شكل بروز آگاهی اجتماعی بر كلیت هستی جامعه است (عینی- پایه و ذهنی- روبنایی)!

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ۱۵ ( ۳۰ فروردین ۱٣۹۷ )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5487

 

عنوان نوشتار حاضر برگرفته شده است از مضمون درس های ٩٢ و ٩٣ كتاب “ماتریالیسم تاریخی” اثر زنده یاد رفیق هوشنگ ناظمی (امیر نیك آیین). او همانجا ظرافت استه تیك سیاستِ ماركسیست- لنینیستی را توجه به «تمام بغرنجی ها، مراحل واسطه ای، تاثیرات متقابل و چگونگی تاثیر علت و راه و نحوة انجام این تاثیر» اعلام می كند(ص ٤١٧). همانجا آموزگار توده ای ها توجه را به نقش «واسطه بودن سیاست به مثابه شكل آگاهی اجتماعی» جلب می كند. نكته ای كه اشاره است به دقت بیان و توجه به همه ی سویه ها و شرایط لحظه ی تاریخی.

به سخنی دیگر، سرشت ماركسیستی- توده ای سیاست مستقل حزب طبقه كارگر ایران آن هنگام به طور شكوفا تبلور می یابد و به قله ی اندیشه ی دیالكتیكی فرامی روید كه«تمام» نكته های برشمرده را، «تمام بغرنجی ها، مراحل واسطه ای، تاثیرات متقابل و چگونگی تاثیر علت و راه و نحوة انجام این تاثیر» را در هستی اجتماعی در بیان خود بنماید.

اینك می توان به اهمیت ابرازنظر رفیق عزیز آرش وجدانی – و رفیق عزیز محسن – پی برد كه به درستی می نویسد: «جامعه ما با سه تضاد از لحاظ دیالكتیكی به هم تنیده در گیر است. وظیفه نیروی آگاه طبقه كارگر پاسخ عملی در عرصه جامعه به آن هاست. این سه تضاد عبارتند از ١- تضاد خلق با امپریالیسم؛ ٢- تضاد خلق با استبداد یاروبنای سیاسی غیرمعاصر و ٣- تضاد كار با سرمایه.»

او سپس به درستی رابطه ی دیالكتیكی میان این سه تضاد را برجسته می سازد و می نویسد: «این سه تضاد در شرایط كنونی ایران و جهان چنان به لحاظ دیالكتیكی درهم تنیده اند كه هر گونه اولویت هر یك از آن ها بدون درك ارتباط منطقی و دیالكتیكی آن با دیگر تضادها عملاً به ضد خود تبدیل می شود.»

رفیق آرش صحت توضیح نظری را با نمونه ی مشخص تكمیل می كند: «برای نمونه هم اكنون وضعیت میهن در شرایط مخاطره آمیزی قرار دارد.» او با ذكر آدرس سرمقاله ی پراهمیت نامه مردم كه در آن شرایط مخاطره آمیز مورد بررسی قرار گرفته است، اضافه می كند: «حزب توده ایران در سرمقاله خود با تشریح این وضعیت”چه باید كردی” را پیش پای مبارزان قرار داده است كه می توان این هشدار را با هشدار حزب پس از فتح خرمشهر در جنگ تحمیلی همانند دانست.»

صلابت درستی و صحت نظری مواضع اعلام شده در انطباق كامل است با مواضع نقل شده از كتاب “ماتریالیسم تاریخی” و لذا مایه ی سربلندی توده ای هاست كه پایبند به سخنان بانیان سوسیالیسم علمی در مانیفست كمونیستی هستند: «كمونیست ها شرم دارند نظر خود را از توده ها پنهان دارند»!

 

در واقع هم سرمقاله ی نامه مردم، ارگان مركزی حزب توده ایران با عنوان: پیامدهای ویرانگر سیاست خارجی مبتنی بر «شونیسم اسلامی»، و موقعیت خطرناك میهن ما،عمق فاجعه ای را قابل شناخت می سازد كه نظام حاكم سرمایه داری وابسته برای میهن و سرزمین همه ی خلق های ساكن ایران تدارك می بیند. فاجعه ای كه ممانعت از تحقق آن تنها با گذار از این نظام و رژیم دیكتاتوری در خدمت منافع سرمایه سوداگر داخلی و خارجی ممكن می گردد.

خواست گذار از رژیم دیكتاتوری كه حزب توده ایران آن را به درستی گام نخستِ مبارزه ی انقلابی در پیش رو ارزیابی می كند، از رابطه ی علت و معلولی برای ایجادشدن خطر ناشی از سیاست ضد مردمی و ضد ملی نظام حاكم نتیجه می شود كه «شوینیسم اسلامی» را به ابزار ایدئولوژیك تحمیل آن بدل ساخته است.

باید اذعان داشت كه توجه به خطر و تهدید خارجی در گفتگوهای در جریان میان توده ای ها كمتر موضوع بررسی و توجه قرار داشته كه سرمقاله ی نامه مردم آن را به درستی برجسته ساخته. بدون تردید بزرگ ترین نقطه ی قوت سرمقاله این نكته است كه خطر جنگ پوشیده و عریان امپریالیستی را علیه ایران مورد توجه قرار می دهد وچاره اندیشی می كند. بدین ترتیب سرشت میهن دوستی حزب طبقه كارگر ایران را برجسته می سازد.

بهم تنیدگی تضاد مردم میهن ما با سیاست تهاجمی امپریالیسم، به سخنی دیگر تضاد خلق با امپریالیسم با تضادهای دیگر خلق، با رژیم دیكتاتوری و نظام سرمایه داری وابسته به اقتصاد امپریالیستی، كه رفیق عزیز آرش به درستی برجسته می سازد، باید چگونه در سیاست مستقل حزب توده ایران تبلور یابد تا سرشت ماركسیستی- تودهای این سیاست را قابل شناخت ساخته و آگاهی اجتماعی را از كلیت هستی جامعه (عینی- پایه و ذهنی- روبنای) قابل درك نماید؟

 

بررسی دقیق این نكته به منظور یافتن پاسخی علمی از این رو ضروری است، زیرا باید از درون آن «پراتیك انقلابی» بیرون كشیده شود. به سخنی دیگر وظیفه و چگونگی مبارزه ی تاكتیكی حزب توده ایران در لحظه ی تاریخی كنونی تعیین شود.

 

در بررسی مجزایی مواضع نظریه پرداز محمد كیانوش راد كه مدافع نظریه «راه میانه» است نشان داده شد. خطری كه می تواند با عدول از موضع انقلابی حزب توده ایران در ارتباط با وظیفه ی حذف رژیم دیكتاتوری ایجاد شود، در ابعادی چند نشان داده شد. نشان داده شد كه در سمت راست و تسلیم گرای طیف «مدارا با اصولگرایان»، كوشش و تاكتیك تسلیم طلبانه برای «در دل دوست بهر حیله رهی باید جست» قرار دارد. كوششی كه با بهره گیری از ابزار “تهدید با چماق ارتجاع” گویا مستدل می گردد.

این تهدید در نظر تسلیم طلبان، با هشدار برای خطر كودتای نظامی و «اقتدارگرایی نظامی و شبه نظامی»، به ابزار علیه مبارزه توده ها در نبرد طبقاتی و نفی ضرورتآن بدل می گردد. كوشش می شود، علت تعمیق نبرد طبقاتی و ژرفش دو تضاد مردم با استبداد و با غارت و استثمار نظام حاكم سرمایه داری، جا به جا گشته و به مثابه ی معلول ایجاد شدن خطر كودتا القا شود.

سیاست مستقل حزب توده ایران كه مبتنی است بر شناخت و درك سه تضاد توامان و بهم تنیده ی كه رفیق عزیز آرش برمی شمرد و مضمون سرمقاله ی پراهمیت نامه مردم را نیز تشكیل می دهد، بنا به سرشت مردمی و میهن دوستانه خود به چنین راه تسلیم طلبانه تن نمی دهد. چنین «راه میانه» را كه به استحاله ی رژیم دیكتاتوری دل بستهاست، نادرست ارزیابی می كند.

سیاست انقلابی حزب توده ایران با توجه به بهم تنیدگی سه تضاد برشمرده شده، راه واقع بینانه و ممكن مبارزه با خطر امپریالیستی را از مبارزه با خطر ناشی از اقتصادسیاسی دیكته شده توسط سازمان های مالی امپریالیستی جدا نمی سازد. بهم تنیدگی خطری را كه از دیكتاتوری رژیم ولایی علیه منافع مردم و ملی كشور ایجاد شده است ازخطر امپریالیسم و اِعمال سیاست اقتصادی امپریالیستی جدا نمی سازد.

بر این پایه است كه سیاست مستقل طبقاتی حزب توده ایران بر ضرورت مبارزه برای به پیروزی رساندن مرحله ملی- دمكراتیك انقلاب پای می فشارد كه راه حل واقع بینانه و انقلابی برای حل سه تضاد بهم تنیده است كه رفیق عزیز آرش برجسته ساخته و بهم تنیدگی آن ها خاطر نشان نموده است.

سیاست مستقل حزب توده ایران در دفاع از مرحله ملی- دمكراتیك فرازمندی جامعه ایرانی از این رو واقع بینانه و انقلابی است، زیرا درست این سه تضاد و بهم تنیدگی آنرا مورد توجه قرار می دهد. زیرا سیاست حزب طبقه ی كارگر ایران، شكل بروز آگاهی اجتماعی بر كلیت هستی جامعه ایرانی در شرایط كنونی است.

تنها دو نكته را باید به مواضع اصولی طرح شده در سرمقاله ی پراهمیت نامه مردم افزود، تا نگرش ماتریالیست دیالكتیكی به اوج «كاكل بلند كوه» این اندیشه بتابد «كه اولین تماشاگر سپیده دمانند، و اولین آشیانة زمینی اشعه خورشید» (اط، به آن كس كه به او می اندیشم، سروده ی زندان).

اول- بدون طرح برنامه اقتصاد ملی جایگزین برای اقتصاد سیاسی دیكته شده توسط امپریالیسم، طبقه كارگر ایران و همه مردم میهن دوست و ضد سیطره ی امپریالیسم ازپرچم ضروری در نبرد برای حل تضاد با امپریالیسم و حل تضاد با زیربنای اقتصاد وابسته نظام سرمایه داری حاكم محروم خواهند بود. مبارزه علیه رژیم دیكتاتوری كه اجرای سیاست امپریالیستی را به برنامه رسمی دولتی بدل ساخته است، از مضمون مردمی و ملی تهی خواهد بود. مبارزه علیه دیكتاتوری به مبارزه برای “آزادی” تقلیل خواهد یافت كه نارسایی آن در تجربه ی طولانی اصلاح طلبان به اثبات رسیده است.

ناگفته نماند كه در گفتگوها میان توده ای ها با طرح ضرورت ارایه این جایگزین، مضمون بهم تنیدگی سه تضاد مورد نظر رفیق آرش، همیشه مورد توجه قرار داشته است، حتی آن جا كه خطر تجاوز علنی و عریان امپریالیسم موضوع اصلی سخن نبوده است.

دوم– موضع میهن دوستانه حزب توده ایران جای تردیدی باقی نمی گذارد كه مبارزه علیه دشمن اصلی، یعنی علیه امپریالیسم و تجاوز پوشیده و به ویژه عریان آن، وظیفه خطیر و مداوم حزب توده ایران، حزب طبقه كارگر ایران است. به ویژه در شرایط تجاوز عریان، مساله دفاع از میهن اولویت تام در انجام وظیفه ی میهنی داراست.

برای ممانعت از ایجاد شدن این خطر، مواضع درست و واقع بینانه سرمقاله ی نامه مردم و خواست پایان دادن به سیاست ضد ملی «شوینیسم اسلامی» سخن شایسته و بایسته مطرح شده است و نباید به آن نكته ای در این سطور افزود. باید با تمام توان از آن دفاع و برای درك صحت آن توسط توده ها مبارزه نمود. این وظیفه خطیر همه ی توده ای ها است.

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5487

9 Comments

  1. mohsen

    رفیق فرهاد
    براستی درس های صدگانه زنده یاد هوشنگ ناظمی بدرستی کتاب بالینی هر توده ای است “دریغا تن و جان و چشم و چراغ ….. بخاک اندرون مانده کاخ و باغ ”
    بدرود

    0

  2. فرهاد عاصمی

    رفیق محسن عزیز، اخیرا مطالعه ی کتابی را آغاز کردم که هنوز بپایان نرسیده. موضوع آن رابطه ی عین و ذهن است. فیلسوف مارکسیست آلمانی توماس مچر آن را نگاشته. این بحث جدیدی در مارکسیسم نیست. جدید در این کتاب، ایجاد ارتباط میان ماتریالیسم و متافیزیک است از دیدگاه ماتریالیستی اندیشه ی مارکسیستی. اگر باید در یک سطر آن را پرداخت، شاید بتوان آن را چنین خلاصه کرد: آیا دو عدم پیش از زایش و پس از مرگ انسان از دیدگاه ماتریالیستی آغاز و پایان وجود انسان است؟
    زنده یاد احسان طبری در قریب به چهل سال پیش در با پچپچه ی پاییز (۲) از «زایشی دیگر در مرگ» می گوید، «منعکس در آئینهء دو گانهء بود و نبود». [که انعکاس میان آن دو پایانی ندارد]
    «پایان تکوین من» را «بی نصیبی از عشق و محبت» می داند و همانجا ابدیت را با استعاره ی استه تیک «مادهء لزج و خشمالود اندیشه» ترسیم می کند.
    آیا احساس انسانیِ «دریغ» از «بخاک اندرون مانده کاخ و باغ» به متضاد ماتریالیستی زنده و ابدی نگه داشتن «مادهء لزج و خشمالود اندیشه» فرا نمی روید؟ آیا برداشت آموزگار توده ای ها وجود رابطه ی دیالکتیکی را در اندیشه ی ماتریالیستی و متافیزیکی نزد انسان تداعی نمی کند؟

  3. mohsen

    فرهاد عزیز فردوسی در بزرگ ترین حماسه ایران وشاید جهان “رستم وسهراب “در پایان از قول مادر سهراب چنین می سراید لیکن شهادت رحمان ها و سیمین ها وهوشنگ ها حماسه های جدید است بقول دکتر مارکس این پهلوان ها زمین میخورند دوباره سمندر وار از خاکستر انها پهلوان های جدید تر بر می خیزند بدرود

  4. امید

    باسپاس از مقاله روشنگرانه رفیق فرهاد؛
    درمورد تشخیص و درک سه تضاد برشمرده شده، اجازه می خواهم که اضافه کنم به صِرفِ درهم تنیدگی سه تضاد کنونی نمیتوان تفاوت تضاد عمده (ودرشرایط مخاطره آمیز کنونی تضاد خلق با امپریالیسم) با دو تضاد دیگر را نادیده گرفت و با همه برخورد یکسان داشت. برای تشبیه معقول به محسوس منظورم بقول طلبه ها، اگر درمقطع کنونی خطر تجاوز امپریالیستی از قوه به فعل دربیاید، سمت و سوی حل تضادهای دیگر خود به خود تابع حل تضاد عمده گشته و لازم خواهد بود که تاثیرگذاری متقابل ومعیّن و عینیِ آن دو تضاد دیگر بر روند تکامل جامعه و بر روند حرکت تضاد عمده یا روز بیشتر بررسی و مورد مداقه قرار گیرد. بدیهی است این حکم علمی که از بین سه یا چند تضاد موجود درجامعه، حتما یکی ازآنها “تضاد عمده” است، اصلا به این معنا نیست که از دو تضاد دیگر ولو به طور موقت چشم پوشی و از توجه وتلاش برای حل آنها صرفنظر کنیم.
    رفیق فرهاد گرامی،
    شما به درستی به موضع میهن دوستانه حزب توده ایران اشاره دارید که درشرایط تجاوز عریان و علنی امپریالیسم، مساله دفاع ازمیهن اولویتِ تام و تمام و وظیفه خطیر و مداوم طبقه کارگر ایران خواهد بود. اکنون که درآستانه خطر جدی تجاوز قریب الوقوع به میهن (که فاکت های کافی برای اثبات آن وجود دارد)* قرار داریم، لازم است درباره موضوع چگونگی حلِ توامانِ سه تضاد مورد اشاره و امکان پذیری آن درصحنه عمل بیشتر توضیح دهید چراکه به باور من طبقه کارگر نمیتواند مبارزات صنفی – طبقاتی خودرا بدون توجه به واقعیت اشغال گوشه ای از میهن توسط متجاوزین، یعنی چگونگی حل تضاد عمده و روز به پیش ببرد.

    درخاتمه، درمصرع دوم از بیت شعری که از فردوسی (مرثیه تهمینه – مادرسهراب در سوگ فرزند) نقل نموده اید، به لحاظ وزنی سکته ای وجود دارد و حرف ربط قبل از کلمات “کاخ و باغ” از قلم افتاده است.
    ………………………………………………………………………………………………….

    * درخصوص جدی بودن خطر تجاوزنظامی آمریکا، گفتگوی تازه “سایت مهر” با دکتر یرواند آبراهامیان قابل توجه است که درتحلیل نهایی معتقداست: “از زمان به‌قدرت رسیدن ترامپ، آن‌طور که من شنیده‌ام، آن طبقه‌ای در وزارت خارجه آمریکا که به گروه‌های سیاست‌گذاری اختصاص داده شده کاملاً خالی است و کسی در آنجا کار نمی‌کند. در نتیجه کسی وجود ندارد که سیاست آمریکا را در مورد خاورمیانه یا ایران یا سوریه، یا هر جای دیگر، شالوده‌ریزی کند. افرادی هستند که پیشنهاد انجام این یا آن کار را می‌دهند، و البته تصمیم نهایی را هم ترامپ، که هیچ چیز در مورد منطقه نمی‌داند، می‌گیرد… وقتی بحران کره سر و سامان بگیرد، آن وقت باید منتظر باشیم که تمرکز به ایران منتقل شود، به هیولاسازی ایران بیشتر دامن زده شود، فشار برای نظارت هسته‌ای دخالت‌جویانه‌تر افزایش یابد، و حتی حمام منزل خامنه‌ای مورد بازدید قرار گیرد که مبادا درآنجا سلاح‌های شیمیایی مخفی کرده باشند (کاری که با صدام حسین کردند)! اینها نشانه‌های آشکاری خواهند بود از این‌که آنها مشغول برنامه‌ریزی یک حمله هستند.”
    نشریه فارین پالیسی هم به نقل از یک پژوهشگرسیاسی واستاد دانشگاه، در تحلیلی دقیق ایران را هدف و گزینه اول حمله نظامی ترامپ معرفی نموده است.

  5. aby

    سلام رفقای گرامی.
    من به عنوان یک هوادار ساده حزب توده ایران با نظرات مطرح شده توسط رفقا فرهاد و امید موافقم. امپریالیسم جنایت کار هرگاه جنبش دمکراسی خواهانه وعدالت طلبانه مردم زحمت کش ایران را در حال اعتلا می بیند ، جهت به انحراف کشاندن آن هربار طرفندی و بامبولی بکار می بندد تا مانع تعمیق حرکت های انقلابی مردم ما شود. به نظرمن دفاع از میهن بدون بسیج طبقه کارگر واقشار زحمت کش و توده های شهری حول دفاع از دمکراسی و تولید داخلی، اقتصاد ملی ،حقوق عادلانه ،برگشت صنایع خصوصی شده، ملی شدن تجارت خارجی ومبارزه بافساد میسر نمی باشد. باید راه کاری اندیشید که توده ها وخصوصن زنان دفاع ازمیهن را با دفاع از حکومت مجزا بدانند. در این مرحله مردم باید به حداقلی از خواسته ها شان دست یابند تا اعتماد بنفس شان در مقابل امپریالیسم و رژیم دیکتاتور تقویت گردد.
    برقرار باد اتحاد همه توده ای ها زیر پرچم پر افتخار حزب توده ایران.
    پاینده ایران.

  6. امید

    با تشکراز توجه رفقا ابی و درویش به سیر رویدادهای درشرفِ تکوین که درلحظه مشخص کنونی، خطرمداخله نظامی آمریکا به میهن ما را تبیین میکنند؛
    تاریخ پیش بینی و گفتگوی پروفسورآبراهامیان بارفقای سایت مهر 11مارس یعنی حدود یکماه پیش بوده ولی رویداد تازه ونگران کننده، سر وسامان گرفتنِ زودهنگامِ “بحرانِ کره” است که با عقب نشینی دیروزِ کیم ایل جون ( که مثل قذافی بطورداوطلبانه فعالیتهای هسته ای را تعطیل و تحقیقات و ازمایشات موشکی خود را متوقف کرده)، باید منتظر تمرکز قریب الوقوع سیاست جنگ طلبانه امپریالیسم آمریکا برروی خاورمیانه و به ویژه ایران باشیم.
    درجه خطرو تهدید از این جهت بالاست که دربُرهه کنونی، هم عربستان سعودی و هم اکثریت قریب به اتفاق کشورهای عربی خاورمیانه وهمسایگان ایران متاسفانه با سیاست های مداخله جویانه آمریکا و اسرائیل همسویی بی سابقه ای پیدا کرده اند وجریان راست افراطی وارتجاع داخلی هم از زبان فرماندهان عالیرتبه سپاه پاسداران، آتش بیارِ این معرکه جنون آمیزشده اند.
    ما داریم درباره خطری صحبت می کنیم که میهن و مردم ما را تهدید میکند و مورد اشاره و تحلیل واقع بینانه سرمقاله “نامه مردم” نیز قرارگرفته است. تهدیدی که دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد! به تعبیر زیبای سعدی:
    به مردی که مُلکِ سراسرزمین
    نیارزد که خونی چکد بر زمین…

  7. امید

    تحلیل لحظه حزب توده ایران:
    …………………………….

    “همهٔ شواهد بر این امر دلالت دارد که اقدام تجاوزکارانۀ سه کشور امپریالیستی عضو پیمان ”ناتو“، به بهانۀ ادعای استفادهٔ دولت سوریه از سلاح‌های شیمیایی، در شهر دوما، با هدف خطرناک کشاندن خاورمیانه به درگیری جدید، و از جمله اجرای خواست دولت های عربستان سعودی و اسرائیل برای درگیری نظامی با ایران و همین طور معطوف کردن افکار عمومی مردم این کشورها از بحران‌های سیاسی داخلی صورت گرفته است.”

    از مقاله “بمباران سوریه آغازی شوم در مسیر یک تقابل نظامی گستردۀ بین المللی؟”
    به نقل از «نامه مردم» شماره ۱۰۴۹، ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۷

پاسخ دادن به mohsen لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *