1

اقتصاد نئوليبرال را چگونه تعمير كنيم؟!
مقاله ي منتشر شده در نامه مردم

مقاله شماره: ۱۶ ( ۲ اردیبهشت ۱٣۹۷ )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5546

مقاله ي “جايگاه نوليبراليسم در سياست اقتصادي” نوشته ي پروفسور جاناتان ميچي كه در صفحه دوم آن عكس نوام چوامسكي درج شده است را كه در نامه مردم، ارگان مركزي حزب توده ايران شماره ١٠٤٩، ٢٧ فروردين ماه ١٣٩٧ انتشار يافته، با دقتِ پروسواس و با نگراني مطالعه كردم. نگراني از اين رو با خواندن عنوان مقاله در ذهنم ايجاد شد، زيرا در توضيح سه سطري مقاله ي شش صفحه اي، «اسميت، ماركس وكينز» در كنار هم و گويا هم وزن و هم عيار ذكر شده است.

عنصر نگران كننده ي اصلي در انتشار اين مقاله در ارگان مركزي حزب توده ايران، نكته ي پيش نيست. علت اصلي نگراني انتشار مقاله ي اقتصاد سياسي در ارگان مركزي حزب توده ايران است، بدون آن كه همزمان نظر انتقادي حزب طبقه كارگر ايران درباره ي موضوع مقاله ذكر شود. بدون آن كه توضيحي روشنگرانه درباره ي مضمون آن و جايگاه آن در انديشه ي ماركسيستي- توده اي ارايه شود. بدون آن كه مضمون آن درارتباط با شرايط مشخص براي ايران گوشزد و برقرار گردد.

چنين مقاله اي نمي تواند و مجاز نيست حتي در “دنيا”، ارگان سياسي- نظري حزب توده ايران بدون موضعگيري هيئت تحريريه آن انتشار يابد. چنين نمونه اي را نمي توان در گذشته نشان داد. انتشار اين مقاله درشرايط كنوني يك ابداع است، بدون آن كه كوچك ترين بحث قبلي درباره ي آن مطرح شده باشد. ذكر نشدن نام ارگان انتخاب كننده ي مقاله و يا مترجم آن، مقاله را به سطح موضع حزب توده ايران و يا لااقل موضع كميته ي مركزي آن ارتقا داده و حزب و يا كميته مركزي را پاسخگوي نكته و مساله هاي طرح شده در آن مي كند ونموده است. اين در حالي است كه ذكر نام رفيق انتخاب كننده ي مقاله، او را پاسخگو در برابر پرسش ها ميكند.

به سخني ديگر، ضرورت ايجاد شفافيت درباره ي چگونگي راه يافتن و انتشار اين مقاله در ارگان مركزيحزب توده ايران و موضع روشنگرانه ي دبيران حزب رفيق عزيز محمد اميدوار و نويد شمالي در اين باب انكارناپذير است. روند تصميم گيري براي انتشار اين مقاله در ارگان مركزي حزب توده ايران بدون هرموضع گيري رسمي نسبت به آن، چگونه بوده است؟!

عنوان “خنثيِ” مقاله، “جايگاه نوليبراليسم [را] در سياست اقتصادي” در نظام سرمايه داري دوران افول براي خواننده شفاف نمي سازد. عنوان و مضمون مقاله، برنامه نئوليبراليسم را به مثابه يك “اشتباه تاريخي” مي نماياند و نه به عنوان “ماسك” سرمايه در دوران افول نظام استثمارگر سرمايه داري. عنوان و مضمون مقاله حتي به خود زحمت نمي دهد برنامه پيشنهادي تعميراتي طرح شده را در ارتباط با نبرد طبقاتي در جامعه مطرح سازد. زيرا خود ظاهراً به اين امر واقف است كه صاحبان “سرمايه مالي” كه توانسته اند سلطه ي خودرا به اقصي نقاط جهان سرمايه داري و وابسته تسري دهند و خواست خود را به خلق هاي بسياري تحميل كنند،استدلال سوسيال دمكراتيكِ “چپ” را براي “بهينه ساختن” شرايط به شوخي هم نمي گيرند.

سرشت پوزيتويستي مقاله را عنوان آن شفاف نمي سازد. شفاف نمي سازد كه مضمون مقاله از موضع “خوانش جديد ماركس” به تعمير برنامه ي نئوليبراليسم از موضع “كينزي چپ” مي پردازد. شفاف نمي سازد كه مضمون مقاله عليه برداشت ماركسيستي- توده اي از «دوران گذار از سرمايه داري به سوسياليسم» استدلال مي كند. شفاف نمي سازد كه مضمون مقاله كوشش براي ايجاد اين توهم “چپ” نزد خواننده است كه گويا ميتوان به حكم لنين، لوكزامبورگ و ديگران كه در شعار “سوسياليسم يا بربريت” تبلور مي يابد، پاسخي جزجايگزين سوسياليستي (در مورد ايران ملي- دمكراتيك) ارايه داشت.

عنوان و مضمون مقاله شفاف نمي سازد كه اين موضع گيري عدول خشن از مصوبه ششمين كنگره ي حزب توده ايران است كه راه خروج ايران را از بحران اقتصادي- اجتماعي حاكم پس از اجراي اين برنامه در سي سال گذشته در ايران، تدارك و عملي ساختن برنامه اقتصاد ملي متكي بر اقتصاد سياسي ملي- دمكراتيك است!

مضمون مقاله مستدل نيست و تزهاي طرح شده در آن به علت ساده اي قابل به ثبوت رساندن نيستند. علت ساده ي مستدل نبودن تزهاي طرح شده اين واقعيت است كه براي تحقق بخشيدن به پيشنهادهاي طرح شده، بايدانقلاب كرد، بايد قدرت سياسي را از دست سرمايه مالي امپرياليستي خارج نمود، بايد «با سلب مالكيت از سلب مالكيت كنندگان» شرايط نوين و ترقي خواهانه را براي عملي ساختن «مالكيت عمومي [دمكراتيك] (دولتي)،مالكيت مشاركتي و تعاوني پويا و كارآفرين» ايجاد نمود كه نويسنده ي مقاله آن را «عامل كليدي» مي نامد.

نظرات نوام چامسكي را من از ديرباز مي شناسم و براي شخصيت او احترام بسيار قايل هستم. اين امر اما به معناي صدور اجازه براي برخوردي غيراصولي- غيرانتقادي به نظرات او و يا نظراتي كه بايد با عكس و نظراو مقبول گردند نيست.

پرفسور نويسنده مي كوشد براي شرايط آمريكا زمينه مبارزاتي اي را ارايه دهد. مي توان در ابن باره صحبت نمود. اما نمي توان اين نظرات را بدون برخورد انتقادي در ارگان حزب مطرح ساخت. شرايط حاكم بر آمريكابا ميهن ما بسيار متفاوت است. اِعمال اين نسخه ضد مردمي در ايالات متحده ي آمريكا نيز بزرگ ترين وعميق ترين درّه را ميان فقر و ثروت ايجاد كرده است. كوشش براي “تعديل” لحظه اي و حتي چند درجه اي ازپيامدهاي آن مي تواند تجهيز كننده براي نيروهاي مبارز آمريكايي باشد. آيا مي توان بدون برداشت ديالكتيكي ازاين برداشت، آن ها را يك به يك به شرايط ايران منتقل نمود؟ كدام استدلال براي چنين برداشتي مي توانندرفقاي مسئول حزبي و يا مترجم مقاله ارايه دهند؟

در ايران بدون قطع قاطع اجراي برنامه ي نئوليبرال امپرياليستي، كه حذف رژيم ديكتاتوري پيش شرط آن استكه آن را برنامه رسمي خود و دولت هاي ايران اعلام كرده است، نه تنها تغييري به سود توده هاي مردم ممكننخواهد بود، بلكه روند تعميق وابستگي نواستعماري ايران ادامه خواهد يافت و استقلال ملي و حق حاكميت ملي ايران برباد خواهد رفت. تجربه ي ليبي، عراق، افغانستان و و و هشدار دهنده است.

در اين مقاله كه در آن موضع انقلابي ماركس در نقد اقتصاد سياسي سرمايه داري ناديده باقي مي ماند و تضاد ماهوي نظرات انتقادي نزد ماركس با نظرات كينز و اسميت ناگفته باقي مي ماند و پرده پوشي مي شود،نظراتي درباره ي اشكال مالكيت در جامعه آينده مطرح مي شود كه انديشه هاي جدي و قابل تأمل هستند. براي تحقق بخشيدن به اشكال مناسب مالكيت در ايران نيز بايد به طور مشخص به بحث و گفتگوي پژوهشگرانه پرداخت.

برنامه اقتصاد ملي براي ايران براي مرحله ملي- دمكراتيك فرازمندي جامعه، برنامه اي خاص است كه بايد برپايه ي شرايط مشخص در ايران تنظيم گردد. مي توان با جديت و پروسواس درباره ي ضرورت جستجوي«اقتصاد سياسي نويني» براي ايران به گفتگو نشست كه نويسنده به درستي يافتن آن را «چالشي [تاريخي] ..به چاي اقتصاد نوكلاسيك مرسوم و سنتي شكست خورده» اعلام مي كند. مي توان از نظرات طرح شده بهره برد، اما نمي توان آن را يك به يك به شرايط ايران منتقل نمود.

پس از روشن شدن شرايط انتشار اين مقاله در ارگان مركزي حزب توده ايران، مي توان به طور مشخص درباره ي وظيفه ي روشنگرانه- فرهنگي در برابر حزب طبقه كارگر و همه ي توده اي ها به طور عام وانتقال نظرات نظريه پردازان به مطبوعات حزبي به طور مشخص سخن گفت. وظيفه اي كه بايد داراي نظم شناخته شده در تاريخ حزب توده ايران باشد. به اين منظور پايان دادن به سياست غيرشفاف در اين زمينه نزدمسئولان حزبي كه با سكوت متكبرانه اي اعمال مي شود نيز مساله روز را تشكيل مي دهد.

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5546

٢٩ فروردين ١٣٩٧ – ١٨ آوريل ٢٠١٨