نقدی بر بیانیه رفقای “مهر”!
پیوند مبارزه برای استقلال میهن با مبارزه علیه اقتصاد نئولیبرالی!

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ۲۸ ( ۷ خرداد ۱٣۹۷  )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5954

 

در پی سخنان تهدید آمیز وزیرخارجه جدید امریکا علیه جمهوری اسلامی نیروهای مترقی ایران به بحث های پرجنب و جوشی در باره نقش “چپ” در این میان پرداخته اند. در حالیکه حزب توده ایران برای تنش زدایی و خنثا کردن بهانه جنگ طلبان به درستی خواهان برگشت نیروهای جمهوری اسلامی از سوریه شده است اینطور به نظر می رسد که نیروهای دیگر به یک گونه سردرگمی در این باره دچار شده اند.

رفقای تحریریه ”مهر” در بیانیه ای می نویسند که امپریالیسم امریکا “زمینه را برای وارد آوردن ضربه نهایی نظامی به ایران آماده سازد.”

به نظر نگارنده شرایط جهانی به ویژه افکار عمومی در اروپا به هیچ وجه برای یک جنگ جدید در خاورمیانه آمادگی ندارند. و احتمال اینکه امپریالیسم آمریکا تنها با حمایت اسرائیل و عربستان و بدون پشتیبانی نظامی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی اروپا دست به یک حمله نظامی به ایران بزند بسیار کم است.  افزون بر این “حمله نظامی”  به خودی خود هدف نیست. هدف اصلی امپریالیسم دسترسی بدون دردسر و یا کم دردسر به منابع انسانی و زمینی کشورها و الغام آنها در “بازار رقابت آزاد” جهانی است.

بدون شک آشفته کردن وضع داخلی ایران یکی از هدفهای امپریالیسم امریکا است ولی نه به خاطر حمله نظامی نهایی بلکه برای حمایت از جریان اپوزیسیون “راست” برای ضربه زدن نهایی به رژیم. با توجه به عقب ماندگی ذهنی جنبش از شرایط مناسب عینی (که به خاطر سالهای طولانی به باور استحاله رژیم از درون از طرف بخشی از “چپ”  به وجود آمده است (عاصمی)) آمادگی و توانایی نیروهای “راست” با پشتیبانی دوستان امپریالیستی برای سازماندهی اعتراض های مردمی بیشتر از نیروهای “چپ” است. ولی خوشبختانه این یک واقعیت برگشت ناپذیر نیست و نیروهای مترقی با روشنگری در باره خط سیاسی و اقتصادی همه جناح های رژیم و با ارائه یک برنامه اقتصادی ملی- دموکراتیک می توانند این روند را به سود خود دگرگون کنند.

بیانیه رفقای “مهر” به درستی به مشکلات شرکتهای اروپایی در مقابل تحریم بانکی و ارزی موسسات آمریکایی اشاره می کند و تردید خود را در باره تصمیم اروپا برای پابرجا ماندن برجام بیان می کند. بیانیه به درستی تخلف های ایران را که امریکا به آن اشاره کرده است بهانه ای بیش نمی داند.

ولی دلیل آن را خشم امریکا از “تغییر تعادل نیروها در سطح منطقه به‌ نفع جبهه مقاومت ایجاد شده توسط ایران، سوریه و حزب‌الله، که مورد حمایت روسیه نیز هست” می داند. تردیدی نیست که امپریالیسم امریکا و غرب از آنچه که نتیجه سالها جنگ در سوریه بوده است خشنود نیستند ولی در این جمله فراموش می شود که حتا روسیه خواهان عقب نشینی نیروهای ایرانی از سوریه است و نیازی به حضور آن دیگر نمی بیند.

بیانیه می نویسد که “خواست آمریکا برای دست کشیدن از ”رفتارهای شرارت‌آمیز” در سطح منطقه، یا آماده شدن برای تخریب کامل اقتصادی و یورش نظامی” است و ادامه میدهد که “هیچ‌یک از گزینه‌های فراروی ایران نمی‌تواند انتخابی نجات‌دهنده باشد، و در هر دو حالت، ایران ناچار به‌ پرداخت هزینه‌ای بسیار سنگین خواهد بود”. توجه کنید که در این جمله آخر به ناگهان دو بار کلمه “ایران” و نه “جمهوری اسلامی” بکار برده می شود. با این کار به خواننده این چنین تلقین می شود که منافع  جمهوری اسلامی همان منافع ایران است!؟

با این حال بیانیه روشن نمی کند که چرا دست کشیدن جمهوری اسلامی  از ”رفتارهای شرارت‌آمیز” برای مردم ایران هزینه بسیار سنگین دارد؟

آیا ونزوئلا انقلابی و یا کوبای انقلابی برای دفاع از انقلاب خود در برابر پرخاشگری امپریالیسم به دخالت نظامی در کشورهای منطقه پرداخته اند؟

آیا رفقای بیانیه نویس واقعا فکر می کنند که تنها راه دفاع از تمامیت ارضی ایران ”رفتارهای شرارت‌آمیز” جمهوری اسلامی است؟

با کمال شگفتی باید گفت که بلی این رفقا واقعا اینطور فکر می کنند!!؟؟

این رفقا با صراحت  می نویسند که “حضور کنونی نیروهای ایران در دیگر کشورهای خاورمیانه، به‌ویژه در سوریه، نه آن‌طور که ادعا می‌شود ناشی از ”ماجراجویی” یا  ”گسترش‌طلبی” جمهوری اسلامی، بلکه یک اقدام دفاعی پیش‌گیرانه و ضروری برای حفظ موجودیت کشور است. و این مقاومت باید مورد پشتیبانی جدی همه نیروهای میهن‌دوست، صلح‌طلب، و ضدامپریالیست ایران قرار گیرد.”.

بدین گونه این رفقا نه تنها این ماجراجویی ها را در کل درست می دانند بلکه از ما می خواهند که از آن “پشتیبانی جدی” کنیم.

اشتباه این رفقا از درک سطحی آنها از مقوله “استقلال” ریشه می گیرد که فقط یک جنبه استقلال را برجسته می کند. این رفقا فراموش می کنند که جمهوری اسلامی با بردن اقتصاد کشور به زیر یوغ اسارت “بازار آزاد سرمایه” و با اجرای سیاست‌های بانک جهانی و صندوق بین‌‌المللی پول در واقع کشور ما را به نیمه مستعمره تبدیل کرده است. نمی توان امروز مبارزه  برای استقلال میهن را با مبارزه با سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی دیکته شده از طرف بانک جهانی و صندوق بین‌‌المللی پول جدا دانست. درک این مساله کلیدی برای درک مبارزه ضدامپریالیستی و حفظ استقلال در دوران کنونی بسیار حیاتی است.

و بیانیه ادامه می دهد که “اما نمی‌توان انکار کرد که […]، حاکمیت جمهوری اسلامی توانسته است مهم‌ترین اصل انقلاب، یعنی استقلال، را هم‌چنان به‌طور نسبی حفظ کند.” حتا اگر ما مقوله استقلال را به حفاظت از مرزها تقلیل دهیم باز باید گفت که جمهوری اسلامی با سیاستهای ضدکرد، ضدعرب، و ضدبلوچ بزرگترین سرچشمه ایجاد تجزیه طلبی در میهن ما بوده است. باید توجه داشت که اگر جمهوری اسلامی با سیاستهای شوونیستی خود زمین تجزیه طلبی را آبیاری نمی کرد دگر زمینی آماده برای کاشتن بذر تفرقه میان خلق ها توسط امپریالیسم وجود نداشت.

و در پایان به ناگهان این رفقا بطور مکانیکی به نتیجه شگفت آوری دیگری می رسند و می گویند که “دقیقاً در اینجا است که، به‌ ناچار و در عمل، دفاع از منافع ملی و استقلال کشور با ادامه مقاومت رهبری جمهوری اسلامی در برابر  یورش‌های نظامی و اقتصادی آمریکا و اروپا پیوند خورده است، و هیچ کس، با هیچ منطقی، نمی‌تواند در حال حاضر این دو مسأله را از هم جدا کند.”

به زبانی دیگر اگر ما به “منافع ملی و استقلال کشور”  علاقه مند هستیم راه دیگری به جز همراه شدن با جمهوری اسلامی نداریم!!؟؟؟

برای رعایت عدل باید یادآوری شود که این رفقا هیچ توهمی نسبت به ضدامپریالیست بودن، ضدآزادی بودن و ضدعدالت بودن رژیم خوشبختانه ندارند و سیاستهای نئولیبرالی اقتصادی رژیم نیز به هیچ وجه مورد حمایت این رفقا نیست. هر چند که پایان دادن به اقتصاد نئولیبرالی به عنوان یک جایگزین ترقی خواهانه و رهایی بخش در بیانیه اصلن مطرح نمی شود.

باید تاکید کرد که این بیانیه در بهترین حالت با درک نادرست از گفته لنین که باید از امیر افغان برای مبارزه با استعمارگران انگلیسی دفاع کرد با شرایط روز همخوانی ندارد.

در شرایط کنونی جهان با یکه تازی نئولیبرالیسم و پرخاشگری سرمایه مالی امپریالیستی که به دنبال تبدیل جهان به نومستعمره ی خود است نمی توان مضمون مبارزه ی ضد امپریالیستی را از مبارزه علیه اقتصاد سیاسی  نئولیبرال جدا ساخت.

موضع ضد آمریکایی رهبران جمهوری اسلامی، اگر صادقانه می بود، آنها می بایست با شرایط تبدیل ایران به نومستعمره ی کامل سرمایه مالی امپریالیستی بجنگند.

بنابراین تنها سیاست میهن دوستانه و ترقی خواهانه، مبارزه ی رهایی بخش از سلطه دیکتاتوری با پایه ریزی یک اقتصادی ملی- دمکراتیک است.

 

لینک بیانیه رفقای “مهر”:

خروج آمریکا از برجام، ایران بر سر دو‌راهی

 

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5954

 

5 Comments

  1. ناهید

    من کاری به بیانیه مهر ندارم. اما با مواضع بشدت انفعالی نویسنده مشکل جدی دارم. ما در روز 28 مرداد هزینه سنگینی برای تئوری بافی بجای حضور در خیابان دادیم.
    در این شکی نیست که موضع ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی دروغین است. اما امپریالیسم با هدفی بزرگتر خیال زمین زدن ایران (عامدانه مینویسم ایران) را دارد و آن هدف روسیه و چین هستند. امپریالیسم یکپارچگی ایران را هدف گرفته و به انداختن حکومت بسنده نخواهد کرد. اما گویا نویسنده محترم ضدیت با حکومت را در همه عرصه ها لازم میداند حتی در جایی که منافع این حکومت با منافع ملی ایران تصادفی گره خورده باشند. نگارنده باید به این سوالات پاسخ دهد: اگر ایران در سوریه دخالت نمیکرد و دولت بشار اسد دیکتاتور سکولار جای خود را به اخوان المسلین یا حتی جبهه النصره یا داعش میداد، در آنصورت منافع ملی ایران به مخاطره نمیافتاد؟ البته که دخالت حکومت با انگیزه دفاع از منافع ملی نبوده و بیشتر برای حفظ متحدش در برابر اسرائیل بوده اما آیا حتی همین تلاش هم در جهت مخالف منافع ملی ما باید تلقی شوند؟
    پرسیده اید که آیا کوبای انقلابی در جایی دخالت کرد؟ حتما حضور نیروهای کوبا در آنگولا را از خاطر برده اید!
    زنده یاد عزت الله سحابی گفته بود باید ایرانی بماند تا ما آن را بسازیم. با این ادعا که انشالله گربه است و جنگ نخواهد شد، نمی توان به کناری لمید و تئوری بافی کرد و گفت که این نزاع ربطی به ما ندارد. دخالت امپریالیسم از آن سوی اقیانوس ها در کشور عراق، افغانستان و سوریه که همسایگان مستیم یا باواسطه ما هستند محکوم است. حضور و تاثیر ایران در این کشورها را تنها بعد از خروج آنان از این کشورها میتوان به چالش طلبید. این به معنای همراهی با حاکمیت نیست برعکس؛ وظیفه چپ در شرایط کنونی، بسیج مردم حول مطالبات زمینی و معوقشان با هدف وارد کردن فشار به حکومت برای تن دادن به وفاق ملی است و نه انفعال و یا دعوت بآن!

  2. امید

    رفیق سیامک گرامی؛
    نقد شما برمواضع رفقای تحریریه سایت “مهر” دربیانیه جدید با عنوانِ “خروج آمریکا ازبرجام، ایران بر سر دو‌راهی”، صرف نظرازمضمون نقد شما که به ان خواهم پرداخت؛ درنفسِ خود، حرکت و سنّتِ نیکویی است که امیدوارم پا قرص کند وبه یک روند تبدیل شود زیرا میتواند برفضای گفتگوهای جاری میان توده ای ها تاثیرگذارباشد. پرواضح است که این نقدها اگر “رفیقانه” باشد، کمک خواهد بود و درغیراینصورت، آسیب رسان.
    به لحاظ لحن ومضمون، درمقطع کنونی بنا به دلایل زیرنمیتوانم با کلیتِ نقدِ شما موافقتی داشته باشم:
    1- به لحاظ شکلی، در نقد مواضع لازم است لااقل لینک مطلبِ مورد نقد به خواننده داده شود. برخی سایت ها نظیررفقای سایت عدالت حتی عین وتمامِ مطلب مورد نقد خود را بعداز دوسه سطر نقد خود منتشرمیکنند که بنظرم کاری اضافی است و چندان معمول نیست.
    2- جمله نقل شده درابتدای نقد شما چنیین است: رفقای تحریریه ”مهر” در بیانیه ای می نویسند که امپریالیسم امریکا “زمینه را برای وارد آوردن ضربه نهایی نظامی به ایران آماده سازد.”!
    درحالیکه این تنها نقلِ ناقصِ یک جمله پایانیِ پاراگرافی است که بدون مطالعه کامل آن، نقد شما برای خواننده مفهوم نخواهد بود. عبارت کامل مطلب رفقای مهر چنین است:
    “باید انتظار داشت که بر اثر تشدید بیش از پیش تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران، وضعیت مردم در داخل کشور از آنچه که هست نیز بسیار بدتر شود و به بحران‌های گسترده‌تر اجتماعی، از نوع آنچه که در ماه‌های اخیر در شهرهای مختلف کشور شاهد بوده‌ایم بیانجامد. آمریکا روی این مسأله حساب باز کرده است که با تشدید تحریم‌های اقتصادی خردکننده علیه ایران خواهد توانست نارضایتی‌های موجود را به یک خیزش عمومی در داخل کشور بدل کند، کشور را از درون فلج نماید، و زمینه را برای وارد آوردن ضربه نهایی نظامی به ایران آماده سازد.”
    3- لحنی که شما در(شاید) اولین نقد رسمی ازطرف “سایت توده ای ها” نسبت به بیانیه مزبوربه کار گرفته اید، میتوانست رفیقانه ترباشد که به نظرم چنین نیست زیرا امروز، ما به برخوردی سازنده تر برای پیشبرد گفتگوها (که هردوسایت به شهادت اسناد فراوان پیشگام درطرح “وحدت” بوده و هستید) نیاز داریم.
    4- نمیدانم این عبارت شما که: “موضع ضد آمریکایی رهبران جمهوری اسلامی، اگرصادقانه می بود، آنها می بایست با شرایط تبدیل ایران به نومستعمره ی کامل سرمایه مالی امپریالیستی بجنگند”، خطاب به کیست؟ رفقای مهر دربیانیه خود گفته اند: “دفاع ازسیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی، اما، به‌هیچ وجه به‌معنای حمایت از حاکمیت جمهوری اسلامی یا ضدامپریالیست دانستن ماهیت آن نیست”. این رفقا چنین ادعایی نکرده اند.
    5- بازهم نمیدانم این عبارت شما که: “اگرجمهوری اسلامی با سیاستهای شوونیستی خود زمین تجزیه طلبی را آبیاری نمی کرد دگر زمینی آماده برای کاشتن بذر تفرقه میان خلق ها توسط امپریالیسم وجود نداشت”، چه انطباقی با مواضع رسمی بیش از80 حزب کمونیست برادر دارد؟ نمونه اش درمورد یورش امپریالیستی به سوریه، توضیحات ناصر زرافشان (پیروبیانیه180نفر درمحکومیت این تجاوز) که درپاسخ به اخبارروز داد و درسایت توده ای ها نیز انتشار یافت، شفاف و دقیق بود.هم چنین موضع یکپارچه احزاب برادر که حزب توده ایران یکی از آنهاست، حضور نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه (ونه یمن و عراق که داستان فرق میکند) را مثل شما موجب تفرقه خلق ها ارزیابی نکرده اند. حتی موضع جدید پوتین درمورد خروج قریب الوقوع همه نیروها ازسوریه را نمیتوان موضع احزاب کمونیست دانست.
    6- واقعیتی که رفقای مهر به ان اشاره داشته اند و مستند هم کرده اند، مقاومتی است که دربرابر نقشه های آمریکا نه برای ایران که برای خاورمیانه دارند و قصد داشتند ازطریق سوریه عملی کنند شکل گرفت که تقریبا هم با بن بست جبهه مقاومت روبرو شده وشکست خوردند وحالا روی “ایران” کار میکنند.
    7- خطر تجاوز نظامی به میهن از دید دقیق رهبری حزب توده ایران و اکثریت توده ای ها (صرفنظر از تعلق خاطرشان به جریانات هوادار حزب) بسیارجدی است اما شما می نویسید: “احتمال اینکه امپریالیسم آمریکا تنها با حمایت اسرائیل و عربستان و بدون پشتیبانی نظامی، سیاسی، اقتصادی واخلاقی اروپا دست به یک حمله نظامی به ایران بزند بسیار کم است.” درصورت حل قطعی بحران کره شمالی که پروفسور آبراهامیان به آن اشاره کرده است، به باور نگارنده این خطر نه تنها جدی، که بسیارهم نزدیک است.
    رفیق عزیز! آمریکا و متحدانش در مورد “ایران” به بهانه احتیاج ندارند و به دنبال نه “لقمه” که به دنبال تصاحب همه “سفره” هستند. با رفیق ناهید موافقم که از قول مرحوم عزت الله سحابی می گوید: “باید ایرانی بماند تا ما ان را بسازیم”. اگر دراثرتحلیل های نادرست و یا انفعال ما توده ای ها، امپریالیست ها به اهداف خود برسند، دیگربه تعبیر عبدالرحمن جامی: نه از “تاک” نشان خواهد بود و نه از “تاک نشان”!
    دست شما را به گرمی فشارم – امید

  3. فرهاد

    رفيق عزيز ناهيد، بدون هر شرط و شروطي نظر شما را تاييد مي كنم كه «نزاع خلق ها با امپرياليسم» نزاع ما ايراني ها نيز است. مي دانم كه رفيق سيامك نيز همين موضع را داراست. اين موضع حزب توده ايران از منشاء سرشت انترناسيوناليستي آن سيرآب مي شود و جايگزين ناپذير است.
    خطري كه ايران را از طرف امپرياليسم تهديد مي كند، جدي است. نمي توان آن را از مدنظر دور داشت و براي دفع آن نرزميد. اين موضع ميهن دوستانه حزب توده ايران از سرشت ملي آن برمي خيزد و جايگزين ناپذير است.
    دفاع حاكميت جمهوري اسلامي در دو سال اخير از حق حاكميت جمهوري عربي سوريه كه بنا به درخواست دولت قانوني اين كشور انجام شده است، اقدامي به جا است و در خدمت تغيير تناسب قوا در جهان است كه شما به درستي به آن اشاره داريد. سياست تجاوزگرانه پوشيده و پنهان امپرياليسم عليه جمهوري خلق چين و جمهوري روسيه، كه به آن اشاره داريد، از راه كشاندن ايران به يك جنگ فرسايشي ديگر به منظور نابودي استقلال ايران مي گذرد.
    لذا خواست خروج رسمي و علني نظامي ايران از سوريه كه حزب توده ايران خواستار آن است، خواستي درست و با توجه به تجربه ادامه جنگ بعد از آزادي خرمشهر، هوشمندانه و ميهن دوستانه است. بايد باسر افراشته از سوريه خارج شد و اعلام نمود كه هر لحظه كه دولت سوريه به كمك نياز داشته باشد و بطلبد، كمك خواهرانه- برادرانه ي مردم ايران به آن قطعي است.
    نكته ي ديگري كه ميان ما توافق كامل وجود دارد، اصوليت موضع ميهن دوستانه حزب توده ايران و همه ي توده اي ها در دفاع از ميهن است، در صورت تجاوز به آن و بي توجه به حاكميت لحظه ي تاريخي بر ايران.
    اين موضع قاطع و شفاف حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران، از اين رو از اصوليت برخوردار است، يعني «تصادفي» نيست، زيرا بيان سياست مستقل طبقاتي حزب ماست. ما اين دفاع را انجام مي دهيم، حتي اگر منافع طبقات حاكم و يا «حكومت» كنوني با منافع ايران هم خواني نداشته باشد. زيرا، همان طور كه اشاره شد،دفاع از حق حاكميت ملي و تماميت ارضي ايران ناشي از استقلال سياست طبقاتي حزب توده ايران و سرشت ملي حزب طبقه كارگر است. در اسپانيا سال هاي ٣٦ تا١٩٣٩، در چين، كره، ويتنام و .. كمونيست عليه متجاوزان رزميدند، در كنار و در شرايطي عليه ارتجاع داخلي كه به اتحاد عليه دشمن خارجي پشت كرد.
    اين موضع ناشي از استقلال سياست طبقاتي- ملي حزب توده ايران، ولي به اين معنا نيست كه حزب طبقه ي كارگر ايران در هر لحظه از نبرد براي حفظ منافع ملي،ارزيابي دقيق و قاطع و شفاف خود را از سرشت حاكميت در ايران از مد نظر دور دارد. موضع انتقادي رفيق سيامك كه من با آن موافقت تام دارم، نه نسبت به موضع بيان شده ي حزب توده ايران، كه به موضع نادرست و مبهم و غير شفاف در بيانيه ي “مهر” متوجه است.
    اين رفقا در بيانيه خود (ص ٤)، وظيفه ي دفاع از ميهن را نه از ارزيابي سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران، كه پيش تر ترسيم شد، بلكه از موضعي دنباله روانه نسبت به حاكميتي نتيجه گيري مي كنند، كه سياست اقتصادي آن، اجراي مصمم و خشن برنامه ي ديكته شده امپرياليسم است. برنامه اي كه ايران را به وابسته نواستعماري سرمايه مالي امپرياليستي بدل نموده است. برنامه اي كه مورد ابراز خشم كارگران، معلمان و همه ي آن هايي در اعتراض و اعتصاب ها قرار دارد و پايانبخشيدن به آن را طلب مي كنند!
    اين رفقا كه تنها ظاهر «استقلال» را مي بينند و مطرح مي سازند، به سود حاكميت ارتجاعي موضع مي گيرند كه گويا «استقلال [ايران] را به طور نسبي حفظ» كرده است! اين رفقا وجود سلطه ي ديكتاتوري را در ايران كه اجراي برنامه اقتصاد ديكته شده ي امپرياليسم را به برنامه رسمي دولت هاي ايران بدل ساخته است، به مثابه«استقلال نسبي» ارزيابي مي كنند! اين رفقا كوشش براي “حل” مساله “مالكيت” را به سود سرمايه سوداگر داخلي و خارجي، به مثابه نابودي استقلال اقتصادي ايرانكه پيامد قانونمند آن نابودي استقلال سياسي ايران است، نمي بينند و مطرح نمي سازند. اين رفقا، رابطه ميان مبارزه عليه ارتجاع داخلي و عليه امپرياليسم را نمي بينند وبرنمي تابند!
    رفيق عزيز ناهيد، با شما كاملاً هم عقيده ام كه بايد «در خيابان حضور» داشت، با مردم و خواست هاي آن ها حركت كرد و برنامه و نظرات خود را بر پايه «پراتيك انقلابي» توده ها به روز نمود. از اين رو به سياست مستقل حزب توده ايران در هر صحنه از نبرد طبقاتي نياز داريم و بايد ارزيابي و تحليل خود را در هر صحنه مشخص بر اين پايه استوار سازيم.
    تنها با شناخت و جدا ساختن موضع سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران در دفاع از منافع ملي و حق حاكميت ايران مي توان همزمان به هدفي رسيد كه شما درابرازنظر خود به درستي برجسته مي سازيد: «در شرايط كنوني بسيج مردم حول مطالبات زميني و معوقشان با هدف وارد كردن فشار به حكومت براي تن دادن به وفاق ملي [بخوان به رسميت شناختن حقوق قانوني توده ها] است و نه انفعال و دعوت به آن [به وفاق ملي]»!

  4. فرهاد عاصمی

    ٨ خرداد ١٣٩٧ – ٢٩ مه ٢٠١٨
    رفيق عزيز اميد
    عمده ترين نقطه ي ضعف بيانيه رفقاي ”مهر“ اين نكته است كه بيانيه از موضع سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران به تجزيه و تحليل «سياست منطقه اي جمهوري اسلامي» نمي پردازد كه شما از آن در ابرازنظرتان نقل كرده ايد. شما به درستي مي نويسد: «رفقاي مهر در بيانيه خود گفته اند: ”دفاع از سياست منطقه اي جمهوري اسلامي، اما، …».
    حزب توده ايران نه در گذشته از ”خميني“ «دفاع» كرد و نه امروز «از سياست منطقه اي جمهوري اسلامي» دفاع مي كند. در آن دوران حزب طبقه كارگر ايران از اهداف انقلاب مردم دفاع مي كرد، امروز هم از حق خلق ها در دفاع از حق حاكميت خود دفاع مي كند.
    از اين موضع مستقل سياست طبقاتي حزب توده ايران متاسفانه رفقاي ”مهر“ بررسی خود را آغاز نمی کنند. آن ها ظاهراً خود را متعهد در برابر آن ارزيابي نمي كنند، زیرا آنجا هم که اين رفقا نسبت به اجراي سياست نئوليبرال امپرياليستي انتقاد دارند، انتقاد، انتقادي نيم بند و ناپيگير از كار در مي آيد. آن ها خواستار پايان دادن به سياست امپرياليستي نمي شوند. به طريق اولي هيچ پيشنهاد جايگزيني براي اقتصاد سياسي در خدمت سرمايه سوداگر داخلي و خارجي ارايه نمي كنند كه خود اجراي آن را در ص ٥ بيانيه «باعث فساد گسترده، تمركز نجومي ثروت در دست عده اي معدود، و گسترش عظيم شكاف طبقاتي در جامعه .. فقر و بيكاري و نارضايتي گسترده در ميان توده ميليوني مردم زحمتكش ..» مي دانند.
    مي بينيم كه اين رفقا در عدول از سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران متاسفانه پيگيرند. در همين پاراگراف، اين رفقا نگراني خود را از وضع ايجاد شده در جامعه ابراز مي كنند. ولي آن را در موضع دفاع از «حاكميت و دولت» مطرح مي سازند و نه از موضع دفاع از زحمتكشان و منافع آن ها. در ادامه جمله ي پيش در ارتباط با «شكاف طبقاتي عظيم» اين رفقا مي نويسند: «.. كه [سياست برشمرده شده] در نهايت [موجب] دوري بخش چشمگيري از مردم كشور از حاكميت و دولت شده است ..»! تضاد طبقاتي در جامعه با نظام سرمايه داري وابسته به اقتصاد جهاني شده ي امپرياليستي به كلي فراموش مي شود. انگار وظيفه ي فعاليت روشنگرانه- تبليغي حزب توده ايران كوشش براي بر طرف ساختن اين «دوري» بايد باشد؟
    رفيق عزيز ناهيد در ابرازنظرش در همين ارتباط با دقت توده اي وظيفه حزب را بيان مي كند: «در شرايط كنوني بسيج مردم حول مطالبات زميني و معوقشان با هدف وارد كردن فشار به حكومت براي تن دادن به وفاق ملي [بخوان به رسميت شناختن حقوق قانوني توده ها] است و نه انفعال و دعوت به آن [به وفاق ملي]»!
    اشاره شد كه رفقاي ”مهر“ در عدول از سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران هنگام بررسي و تحليل وضع متاسفانه پيگيرند. آن ها بدون هر استدلالي، استحاله پذيري رژيم ديكتاتوري و نظام سرمايه داري وابسته به اقتصاد جهاني امپرياليستي را مورد تاييد قرار مي دهد. ساده انگارانه در پاراگراف آخر بيانيه نوشته مي شود: «دولت جمهوري اسلامي مي تواند، و بايد، از راه يك برنامه ريزي اقتصادي آگاهانه [؟؟!!] و حساب شده .. از فشارهاي اقتصادي نئوليبرالي كه زندگي زحمتكشان را به سمت [!] نابودي كشانده است .. جلوگيري كند ..»! بدين ترتيب اين رفقا بار ديگر توصيه مي كنند، ”بز را به باغباني بگماريم“!
    رفيق عزيز اميد، نه رفقاي ”مهر“ و نه هيچ رفيق ديگري قادر است گامي سازنده در جهت وحدت نظري- تئوريك و به طريق اولي سازماني توده اي ها بردارد، تا آن هنگام كه موضع خود را نسبت به سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران روشن نسازد. «گفتگو ميان توده اي ها» اگر دور اين محور عملي نگردد، شما را مجبور خواهد كرد، همان طور كه مجبور كرده است، در ابرازنظر اخير خود (كه انتشار نخواهد يافت) بنويسيد: «رفيق احسان، من توضيحي مازاد بر آنچه نوشتم، براي شما ندارم. ..».
    بررسي ماركسيستي- توده اي، «سوزن دوزي بي انتها» نيست. هر پديده تنها آن هنگام با شناخت جامعه شناسي ماترياليست ديالكتيكي مورد پژوهش قرار مي گيرد، هنگامي كه در پديده مورد بررسي، تضادهايي را بيرون بكشد كه نبرد ميان آن ها روند رشد ترقي خواهانه ي پديده را ممكن مي سازد. از اين رو بايد با وسواس و حساسيت موشكافانه از سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران به تجزيه و تحليل وضع پرداخت كه به معناي پايبندي به اسلوب ماترياليسم ديالكتيك و تاريخي است.
    متاسفانه در گفتگوهاي تاكنون ميان توده اي ها هميشه اين رابطه ارگانيك ميان نظر فرد و سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران بر قرار نشده است و كار را در مواردي به «سوزن دوزي بي انتها» كشانده است. به طور عملي در جهت تاييد غيرمستدل تز ”تكثر نظرات“ قرار داشته است. بي علت هم نيست كه رفيق عزيزي به درستي در باره ي آن از «نتيجه مايوس كننده» صحبت مي كند.
    بند ناف هر ابرازنظري بايد در ارتباط قابل بازتوليد به سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران وصل باشد. چنانچه رفقاي ”مهر“، آن طور كه شما نوشته ايد، مايلند بر اين پايه روند گفتگوهاي سازنده را به پيش ببرند، نشستي را سازمان دهند. من با خوشحالي و علاقه در آن شركت خواهم نمود.

  5. mohsen

    رفیق فرهاد عزیز به نظر من درسخن رفیق ناهید حقیقتی نهفته است من از سیامک عزیز طلب میکنم موضع نظر ناهید راکاوش کنند پیشا پیش سپاسگزارم بدرود

پاسخ دادن به ناهید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *