١٣٨٨ / ١٧
دبیرخانه حزب توده ایران در تاریخ ١۵ اردیبهشت ١٣٨٨ اطلاعیهاى صادر کرده و در آن انتشار ابراز نظرى با نام “محمد امیدوار” در “تودهاىها” را اقدامى در جهت تقویت برنامه ارتجاع ارزیابى مىکند. اطلاعیه مدعىست که انتشار نامه آگاهانه و علیرغم اطلاع از جعلى بودن آن، انجام شده و از این رو باید آن را به عنوان اقدامى در خدمت به برنامه ارتجاع ارزیابى نمود.
اطلاعیه درباره سندیت مواضع حزب به درستى مىگوید: «مواضع حزب توده ایران تنها در صورت انتشار در “نامهمردم” و پایگاه اینترنتى حزب قابل استفاده و اتکاء است». این، اقدامى درست و روا است.
در اطلاعیه اما نکات غیر دقیقى وجود دارند. این نادقتىها مىتوانند پیامد بدفهمى در انتقال مطلب باشند، زیرا نمىتوان متصور بود که رفیق عزیز خاورى از صدور اطلاعیه با اطلاع بوده و صدور آن را با نکات نادرست مورد تائید قرار داده باشد.
بدفهمى به زمینه و ابزار پرسشبرانگیز و نادرستى تبدیل شده است علیه “تودهاىها”. لذا توضیحاتى در این زمینه ضرورت دارد.
١- همانطور که از نامه ضمیمه این نوشتار به رفیق خاورى مورخ ١٨ آوریل ٢٠٠٩ مستفاد مىشود،
انتشار ابرازنظر با نام “محمد امیدوار” در “تودهاىها” سیزده روز پیش از صحبت تلفنى با رفیق عزیز خاورى انجام شده بود. تاریخ دریافت ابرازنظر “محمد امیدوار” توسط “تودهاىها”، ۵ ماه آوریل و تاریخ انتشار ابراز نظر در “تودهاىها” ۶ آوریل ٢٠٠٩ مىباشد.
تاریخ صحبت با رفیق خاورى ١٩ آوریل ٢٠٠٩ است.
در روز ١٨ آوریل ٢٠٠٩، نگارنده در نامهاى به رفیق عزیز خاورى، دریافت نامهاى با نام محمد امیدوار اشاره کرده و ازجمله نکته زیر را مطرح ساخت: «رفیق محمد امیدوار در ابرازنظر خود خبر از آن مىدهد که از شما خواسته است در نامه مردم به پاسخگویى به نظریات مطرح شده بپردازید. به نظر نگارنده و برخى از رفقاى دیگرى که در این بین با من تماس حاصل و نگرانى خود را از وضع ایجاد شده اعلام کردهاند، مناسبتر آن است که شما با صلاحدید دیگر رفقاى مسئول حزبى و آشنایىهایى که دارید، گروهى از تودهاىها را به جلسهاى دعوت کنید، تا در آن ضمن بیان نظریات، به این نکته پرداخته شود که آیا ضرورى هست، تا براى یک بحث علمى و صمیمانه براى مبارزه با برنامه ارتجاع داخلى و خارجى براى شقه شقه کردن حزب، دستور عملى تعیین گردد؟»
در پایان نامه جمله زیر اضافه شد: «رفیق عزیز، من براى مطلع شدن از نظر شما درباره پرسش و پیشنهاد فوق، فردا تلفنى تماس خواهم گرفت.»
متن کامل نامه چنین است:
رفیق خاورى عزیز
خطر انحراف بحث میان تودهاىها به خطرى جدی تبدیل شده است. هدف از بحث آن بود که با برنامه ارتجاع داخلى و جهانى براى ایجاد سازمانهاى موازى و رهبرتراشى مبارزه شود. به طور مشخص علیه جریانهایى همانند “راهتوده”. به عللى که بررسى آن هدف این سطور نیست، به جاى ایجاد شدن شرایط افشاى مواضع دشمنان حزب، جهت عمده بحث به سوى برخورد به مواضعى کشانده شده است و در صورت ادامه تشدید خواهد شد، که مواضع حزب توده ایران را در بر مىگیرد. براى بحث در این باره اما شکل مناسب دیگرى باید انتخاب گردد.
رفق محمد امیدوار در ابرازنظر خود خبر از آن مىدهد که از شما خواسته است در نامه مردم به پاسخگویى به نظریات مطرح شده بپردازید. به نظر نگارنده و برخى از رفقاى دیگرى که در این بین با من تماس حاصل و نگرانى خود را از وضع ایجاد شده اعلام کردهاند، مناسبتر آن است که شما با صلاحدید دیگر رفقاى مسئول حزبى و آشنایىهایى که دارید، گروهى از تودهاىها را به جلسهاى دعوت کنید، تا در آن ضمن بیان نظریات، به این نکته پرداخته شود که آیا ضرورى هست، تا براى یک بحث علمى و صمیمانه براى مبارزه با برنامه ارتجاع داخلى و خارجى براى شقه شقه کردن حزب، دستور عملى تعیین گردد؟
به نظر مىرسد، ایجاد چنین زمینهاى مىتواند نقش تعیین کننده براى مبارزه با برنامه دشمن طبقاتى ایفا سازد. از اینرو من و برخى از رفقاى دیگر بسیار امیدواریم که شما زیر چتر پدرانه خود برگزارى یک جلسه بحث را بین تودهاىهایى که به نظر شما صلاحیت شرکت در جلسه را دارند، ایجاد سازید.
رفیق عزیز، من براى مطلع شدن از نظر شما درباره پرسش و پیشنهاد فوق، فردا تلفنى تماس خواهم گرفت.
دستتان را مىفشارم
فرهاد
١٨ آوریل ٢٠٠٩، ٣٠ فروردین ١٣٨٨
در روز ١٩ آوریل با رفیق عزیز خاورى تماس تلفنى برقرار شد.
در آغاز صحبت روشن شد که رفیق خاورى از انتشار ابراز نظر “محمد امیدوار” در پایگاه اینترنتى “تودهاىها” از پیش با خبر بودند. در این گفتگو، رفیق خاورى جعلى بودن نامه را با نگارنده در میان گذاردند.
بدنبال این گفتگو، “تودهاىها” در نوشتارى در ارتباط با ابرازنظر، به نادرستى و جعلى بودن نامه اشاره مىکند. نکتهاى که در اطلاعیه دبیرخانه کمیته مرکزى حزب توده ایران نیز به آن اشاره شده است. ولى این برداشت در اطلاعیه به نادرست و علیرغم اطلاع رفیق خاورى از آنچه گذشته است و به این گونه تبلور داده مىشود، که گویا انتشار نامه “محمد امیدوار” پس از صحبت تلفنى نگارنده با رفیق خاورى انجام شده و ادعا مىشود که گویا “تودهاىها” آگاهانه و علیرغم هشدار رفیق عزیز خاورى، اقدام به انتشار ابرازنظر “محمد امیدوار” کرده است.
در اطلاعیه واقعه بدون ذکر تاریخ و شواهد دیگر، یعنى نامه دریافت شده و اعلام تماس تلفنى با رفیق خاورى در نامه براى روز بعد، چنین توضیح داده شده است: «… گیرنده و منتشر کننده این نامه هم معترف است که درباره صحت وسقم این نامه از رفیق خاورى سئوال کرده است … آیا انتشار چنین نامهاى آنهم پس از اطلاع یافتن از جعلى بودن آن مىتواند معنایى جز آب به آسیاب ریختن برنامهریزان ارتجاع و دشمنان حزب داشته باشد.»
برپایه این ادعا و برداشت غیردقیق و نادرست، اطلاعیه به صدور حکمى خلاف واقعیت دست زده و مدعى است که انتشار ابرازنظر “محمد امیدوار” با هدف «آب به آسیاب ریختن براى برنامه ارتجاع و دشمنان حزب» انجام شده است. این برداشت و ارزیابى نادرست و شگفتانگیز است. برداشت، برداشتى ذهنگرایانه، غیر مستدل و تاسفبار است.
اطلاعیه با طرح نکتهاى نادرست و نادقیق که مىتوان پیامد بدفهى در انتقال مطلب ایجاد شده باشد، عملکرد خود را زمینه توهینى ناروا به “تودهاىها” قرار داده است.
شیوه سهلانگارانه و بىمسئولیت
٢- اگر از آن صحبت شده است که ارزیابى نادرست و ادعاى غیرمستدل و ذهنگرایانه ناشى از آن، اقدامى تاسفبار است، تنها ازاینرو نیست که این اقدام غیرمسئولانه، به ناحق انجام شده است (و اگر آگاهانه انجام شده باشد، پرسش برانگیز است). این خود یک مسئله است، که مىتواند با تصحیح اشتباه توسط تنظیمکنندگان اطلاعیه درمان شود.
تاسفبار بودن اقدام باید از جهت پراهمیتتر دیگرى مورد توجه قرار گیرد. از جهت تقلیل دادن وزن هر اطلاعیه کمیته مرکزى حزب توده ایران!
برخورد سهلانگارانه و غیرمسئولانه نشان مىدهد که صادر کنندگان این اطلاعیه و ظاهراً دیگر اسناد حزبى، به ابعاد و وزن تاریخى ابرازنظرهاى خود به نام «دبیرخانه کمیته مرکزى حزب توده ایران» واقف نیستند.
هنگامى که در اسناد حزبى، مطالبى بدون تحقیق و رسیدگى ضرور در سطح “اطلاعیه دبیرخانه حزب” منتشر مىشود، صادر کنندگان آن از اعتبار و حیثیت حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران مایه مىگذارند.
این بىمبالاتى و سهلانگارى در اسناد حزبى تحقق مىیابد، که حزب ارانىها، روزبهها، طبرىها، کیانورىها، هجرىها، بهزادىها، هاتفىها، جوانشیرها و دهها و دهها دانشمندان و انقلابیون تودهاى است. نوشتهها و تحلیلهاى و موضعگیرىهاى حزب توده ایران را جوانشیر استوار بر منطق علمى «خاراگین» مىداند. و در واقع نیز چنین است.
مورد پیش آمده، که ظاهراً ناشى از بدفهى در انتقال مطلب بوده و حتماً از طرف دبیرخانه کمیته مرکزى حزب توده ایران نیز تصحیح خواهد شد، در کلیت آن، نکته پراهمیتى نیست. مواضع و نظریات منتشر شده در “تودهاىها” از صراحت و روشنى ضرور برخودار است که خواننده غیردشمن و لااقل بىطرف، بتواند ارزیابى خود را برپایه آن قرار دهد.
آنچه که اما باید برجسته ساخت، انتشار اطلاعیه بدون تحقیق و بررسى کلیت واقعیت است. یعنى به کار گرفتن شیوهاى در سطح نازل “ژونالیستى”- تبلیغاتچى و نه حتى در سطح یک ژورنالیسم با دقت و با احساس مسئولیت که لااقل دادهها و فاکتها را دقیق و مستند مطرح مىسازد، اگرهم از آنها نتایج مورد دلخواه خود و انحرافى اتخاذ مىکند.
این جنبه اطلاعیه، یعنى جنبه سطحى و غیردقیق و بىمبالاتانه و غیرمسئولانه تنظیم آن که بدون توجه به فاکتها انجام شده است، متاسفانه تنها محدود به ادعاى پیش گفته در همین اطلاعیه نیز نمىشود.
در همین اطلاعیه در ارتباط با انتشار نشریه “راه توده” و انتشار رساله تحلیلى زندهیاد نورالدین کیانورى تحت عنوان “سخنى با همه تودهاىها” در آن نیز نکتهاى نادرست و ادعایى بىپایه و اساس مطرح شده است، که پیشتر نیز در سند پلنوم وسیع کمیته مرکزى (آذر ٧٨) انتشار یافته بود.
درباره ضرورت انتشار راه توده دوره دوم، که تا شماره ٩۵ آن تحت مسئولیت نگارنده منتشر شد، نگارنده با رفیق عزیز خاورى گفتگو کرده و به او خبر انتشار آن را داده بود. نکات مطرح شده در اطلاعیه غیردقیق و نادرست و تحریفآمیز هستند.
ناتوانى اندیشه تحلیلگر
نویسندگان اطلاعیه کنونى و سند پلنوم وسیع آذر ماه ١٣٨٧ قادر نشدهاند ظرافت روشنفکرانه و ضرورت نگرش افتراقى علمى را براى ارزیابى از رساله کیانورى از خود نشان دهند. این امر نشان فقدان برخورد پروسواس مسئولانه به مضمون و درونمایه پراهمیت رساله است. بدین ترتیب، و با توجه به مورد جدید شیوه بىمبالاتانه و برخورد سرسرى به تاریخ انتشار نامه “محمد امیدوار” در “تودهاىها” و نتیجهگیرى نادرست از آن، نمىتوان از پیگیرى شیوه نادرست نزد تنظیم کنندگان اسناد حزب توده ایران نگران نشد.
در دو نوشتار پیشین نیز ناپیگیرى اندیشه و مواضع در اسناد حزب توده ایران از جنبههاى دیگر مورد توجه قرار گرفته است (“ز ایمان خود نشویم، که نقش آفرین هستى است”! http://www.tudeh-iha.com/?p=985&lang=fa و «تفرقه اندازى» نشان ضعف است http://www.tudeh-iha.com/?p=989&lang=fa ).
این نکته بهویژه از اینرو نگران کننده است، زیرا تنظیم کنندگان اطلاعیه و سند پیش گفته، ظاهراً رساله تحلیلى کیانورى را حتى یک بار نیز مطالعه نکرده و تشخیص ندادهاند که باید میان محتوا و مضمون ارزیابى کیانورى از شرایط ایران، که جدید نبوده و در امتداد ارزیابى علمى حزب از انقلاب ملى- دموکراتیک بهمن ۵٧ قرار دارد از یک سو و راه ارسال ارزیابى از سوى دیگر، تفاوت قایل شد. تنظیم کنندگان اطلاعیه و سند رابطه میان محتواى سند و شکل ارسال آن را کلاً مورد توجه قرار نداده و رابطه دیالکتیکى میان آنها را درک نکردهاند.
این ناتوانى نشان آنست که اندیشه تنظیم کنندگان دو سند با اسلوب بررسى علمى آشنا نیست.
“تودهاىها” به طور مجزا به بررسى افتراقى این وجه مسئله و توضیح آن خواهد پرداخت، به این امید که به برطرف شدن کمبود ذکر شده، کمک کرده باشد. در نوشتارى دیگر نشان داده خواهد شد که ندیدن رابطه دیالکتیکى بین محتوا و شکل ارسال رساله تحلیلى، برداشتى علمى نیست.
پرسشبرانگیز بودن راه ارساله رساله توسط کیانورى، که خود نیز در همان رساله آن را گوشزد مىکند و لذا تنظیم کنندگان اسناد به کشف خارقالعادهاى دست نیافتهاند، نتیجهگیرى درباره نادرست بودن محتوا و مضمون رساله را مستدل نمىسازد. ادعاى اینکه رساله «براى ایجاد انشعاب و انفجار در حزب» کوشش مىکند، برداشت و تزى ارادهگرایانه و اثبات نشده است. برعکس، کیانورى قویاً مخالفت خود را با اقدامات انشعابى ابراز مىکند. اتخاذ چنین موضع و برداشت توسط تنظیم کنندگان اطلاعیه، بىپایه و اساس بوده و ناشى از تنگدستى اندیشه روشنفکرانه و علمى است!
این برداشت سهلانگارانه و چه بسا هدفمند است. باید علل پافشارى غیر معمول و غیرمستند و در سطح را روشن ساخت. رفیق عزیز خاورى در یکى از نشستهاى “کمیته برون مرزى” به نگارنده اظهار داشتند، که باید در اندیشیدن جسارت داشت. ظاهراً اکنون هنگام عمل به این توصیه فرا رسیده است. زیرا این موضع و این سخنان، سخنانى هستند که در پشت آن مىخواهند سیاست نادرست کنونى حزب را پنهان سازند.
در نوشتارى که هنوز انتشار نیافته است، نگارنده نکته فوق را مورد بررسى قرار داده است. متن نوشتار انتشار نیافته در آغاز ماه مه ٢٠٠٩ در اختیار دبیرخانه کمیته مرکزى و رفیق عزیز خاورى گذاشته شد. بدنبال صحبت تلفنى ٧ ماه مه با رفیق خاورى، تاکنون از انتشار نوشتار خوددارى شده است.
در نوشتار جداگانه با بررسى رساله تحلیلى زندهیاد کیانورى از سال ١٣٧٣ که در راه توده دوره دوم، شمارههاى ٢۴ و ٢۵ انتشار یافت و پیش از انتشار در اختیار رفیق عزیز خاورى گذاشت شده بود، بىپایگى و در سطح درغلطیدن برداشت سند پلنوم وسیع آذرماه سال گذشته و اطلاعیه کنونى نشان داده و مستدل خواهد شد.
٣- «نامه جعلى» مورد بحث با نام “محمد امیدوار” که در تاریخ ۶ آوریل ١٣٨٨ در “تودهاىها” انتشار یافت، تنها نامه این چنانى نیست که به “تودهاىها” ارسال شده است. با همین نام، نامه دیگرى نیز ارسال شد (٢٢ آوریل ٢٠٠٩) که منتشر نشد. دو نامه دیگر از طرف یکى از همکاران “راه توده” دریافت شد (١۵ آوریل) که در آن اشتباههاى املایى در نامه نخست با نام “محمد امیدوار” به سخره گرفته شدهاند. چه بسا ارسال کننده مشکوک همه نامهها یک فرد و یا جریان است. کوششهاى اخیر و انتشار نیافته را مىتوان در تائید عنصر توطئهآمیز مورد نظر اطلاعیه دبیرخانه حزب ارزیابى کرد.
زمینه عینى توطئه ارتجاع داخلى و خارجى
۴- ارسال نامه دیگر به نام “محمد امیدوار” و یا نامههاى تحریکآمیز و انواع دیگرى از نامهها و ابرازنظرها، که تنها گوشهاى از آنها انتشار یافتهاند، دو نکته پراهمیت را قابل شناخت مىسازد:
اول- عینیت وجود پدیده پراکندگى نظرى در جنبش تودهاى با این کوششها برجسته مىشود و نشان داده مىشود که تداوم غیرضرور پراکندگى متضاد با سرشت انقلابى حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران در جنبش تودهاى، پدیدهاى زیانبار براى جنبش بوده و به زمینه امکان سوءاستفاده نیروهاى ارتجاعى تبدیل شده است؛ ضرورت و مبرمیت مبارزه انقلابى علیه این پراکندگى، درست با توجه به سلب امکان از ارتجاع، یک ضرورت و نیاز تاریخى حزب توده ایران و جنبش تودهاى است.
بىتوجهى سهلانگارانهِ مسئولهاى حزبى، در وحله نخست رفیق عزیز خاورى، محمد امیدوار و دیگران در این امر، پرسش برانگیز است. نمىتوان علیه پراکندگى و براى برطرف ساختن آن اقدامى نکرد، اما ناله سر داد که دشمن طبقاتى دارد از این پراکندگى سوءاستفاده مىکند. سر و ته این استدلال با یکدیگر همخوانى ندارد و نشان ناپیگیرى اندیشه درباره امر مهم و حیاتى مبارزه براى برطرف ساختن پدیده پراکندگى نظرى و سازمانى در جنبش تودهاى است!
دوم- مقاومت غیرمستدل، غیر مسئولانه و زیانبار براى منافع حزب توده ایران و جنبش تودهاى در برابر انجام یک گفتگو و بحث صمیمانه میان تودهاىها در چنین شرایطى، غیرقابل درک بوده و هر روز بیشتر پرسش برانگیز مىگردد.
اگر این سخن در اطلاعیه درست است – که درست است – و ارتجاع مىکوشد از پراکندگى موجود به سود امیال واپسگرانه خود سوءاستفاده کند، آنوقت چه باید کرد؟ چرا ساکت نشستهایم؟ چرا جز صدور اطلاعیه و اعلامیه به مبارزه علیه این پدیده ضد منافع طبقه کارگر ایران برنمىخیزیم؟ اطلاعیه و اعلامیه خردهکارى است. اقدام بوروکراتیک و غیرسیاسى است. حزب داراى وحدت اراده و عمل به بحث و گفتگوى خلاق و فعال نیاز دارد. این شیوه، تنها راه روشنگرى و نشان دادن سره از ناسره و مبارزه انقلابى با کوشش نیروهاى واپسگراى داخلى و خارجى است با هدف بىاعتبار ساختن رهبرى حزب توده ایران. قلعه نشینى اندیشه، نه نشان قدرت، که نشان ضعف اندیشه و استدلال است!
ازاینرو باید قلعه نشینى اندیشه و تیولدارى حاکمانه را ترک نمود و با برداشتى فعال، مبتکرانه و خلاق مبارزه عیله پراکندگى نظرى و سازمانى را سازمان داد و به پیش برد. و از این راه، امکان سوءاستفاده نیروهاى واپسگرا داخلى و خارجى را مسدود ساخت.
سلام،
امیدوارم این بی mohabatihah از طرف نامه مردم و باند خاوری به آن اتهاماته بی اساس به راه تود نینجمد. حالا رفقا درک میکپنند مزه اتهامته ناروا ، چیزی که به راه توده نسبت دادند و میدهند.
جناب آقای دکتر فرهاد
من در همان لینکی که آقای امیدوار یا کسی به اسم ایشان نظر داده بودند نظر دادم، دو سه سوال از ایشان پرسیدم و البته به غلط های فاحش املایی هم اشاره کردم.شما نظر من را منتشر نکردی و بعد درجواب پیگیری من گفتی که پیش برنده نبوده. یعنی در واقع شما نه از لحاظ اینکه به کسی توهین شده یا تهمت زده شده و . . . بلکه دقیقا ممیزی محتوایی می کنید.
بعد هم در چند نوبت مطالبی که مربوط به راه توده بود را قبل از انتشار به من ای میل می زدید که بالاخره من به شما گفتم که من ربطی به راه توده ندارم. مشی سیاسی شان را بیشتر قبول دارم اما نه ارتباطی دارم نه در تحریریه اش هستم و نه هیچ چیز دیگر.
حالا شما آمدی اینجا من را عضو راه توده جلوه دادی و آن کامنت مجعول به نام امیدوار را هم به من نسبت دادی. به ان دنیا هم اعتقاد نداری که بخواهم سر پل سراط یقه ات را بگیرم. این دنیا هم که تو انور آبی و من اینور و دستم از گریبانت کوتاه.
آقای دکتر فرهاد!
اگر من اسم مستعار می گذارم و نام واقعی ام را نمی گویم به دلیل این نیست که مانند بعضی دوستان آنطرفی بخواهم چند نفر باشم و زورو بازی در بیاورم.
باز هم می گویم که من نه عضویتی در راه توده دارم و نه حتی علاقه ای . فقط مشی سیاسی اش را بیشتر می پسندم چون واقع گرایانه تر است. وگرنه در این یک سال و خرده ای که ماجرای جریان های منشعب از حزب را بررسی کرده ام به این نتیجه رسیدم که به لحاظ اخلاق سیاسی و درستکاری و صداقتی که باید در یک مارکسیست باشد همه مثل هم هستند. از نامه مردم گرفته تا شما و از شما گرفته تا دیگران: همه از همه پلید تر، همه از همه دروغگوتر
“مبارزه و بحث نظری در راه وحدت حزب” و یا …
آقای گردانندهٔ سایت، ملت را “ابله” محسوب ننمائید: این طور نیست که هر کسی هر چیزی نوشت بطور اتوماتیک روی قسمت “اظهار نظر”های سایتتان “پدیدار” میشود و در نتیجه “مستوجب تحلیل علمی و بر پایه اصول دیلکتیکی و…!”. همانطور که “اظهار نظرهای” دیگران را جهت نشر ناصواب دیدید (به اظهار نظر، یا “کامنت”، ماقبل در همین رشته رجوع نمائید) و ما خوانندگان گردی از روی آنها در این سایت ندیدهایم، میتوانستید در عمل “نشر” و همچنین در “ادامهٔ عمل نشر” این “نامه” قدری تعمل نمائید.
همان دستتان که در ۱۸ آوریل به رفیق “عزیز”تان خاوری نامه مینویسد و “دست وی را به گرمی میفشارد”، در روز ۶ و یا ۷ آوریل، و یا اصلاً پیش از قرار دادن این “نامه” بر روی اینترنت، در گچ نبود تا به “رفیق عزیزتان خاوری، (که به پندار و گفته شما تنها “نه”ی تاریخیاش در زندان شاه مایهٔ اعتبار امروزین ایشان است)، زنگ زده و از صحت امضاء نامه سئوال میکردید. شاید واقعیت آن است که کسی نامهای مینویسد و اظهار نظری میکند و نام جعلیای را پای این نامه میگذارد و دریافت کنندهٔ این نامه با وجود “وقوف نسبی” (“شک منطقی”، که آنهم برای توضیحش به آوردن فاکتهای کوچک و بزرگ از آن رفیق زندهیاد، احسان طبری، نیازی نیست) به چنین سناریوئی، بی تمایل به پیگیری در مورد منبع ارسال این نامه، هر چه که دل تنگش خواسته بگوید و یا بگذارد دیگران بگویند و بنویسند. یاد آن مثل میافتیم که:
گنه کرد در بلخ آهنگری – به شوشتر زدند گردن مسگری. قصد عسس زدن گردن مسگر است، حال آنچه که آهنگر کرده اصلاً مهم نیست و نیاز به تحقیق ندارد.
حال هم مقاله در پی مقاله که حزب برخوردش با انتشار چنین “نامه”ای بر روی سایت شما “روشنگرى روا – مضمونى غیردقیق – برداشتى نادرست” میباشد و هیئت اجرائی حزب و رفیق “عزیز”تان خاوری را تا آخر عالم به زیر بار شرمساری منطق “دیالکتیکی”تان قرار میدهید.
این “مبارزه و بحث نظری در راه وحدت حزب” نیست. این سالوس است ولاغیر.