image_pdfimage_print

«چپ مدرن، همان بريده ها و چپ هاي شرمنده»!

دوره جدید: مقاله شماره: ۷۰ (۷ آبان ١٣٩۶) واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری   رفيق عزيز “ر” در ابرازنظري كه در بررسي نوشتار رضا عليجاني نگاشته و براي «سايت زيتون» فرستاده كه انتشار نيافته است، ازجمله “چپ” رنگارنگ نام را «چپ مدرني» مي نامد كه به اعتراف عليجاني «بريده ها …

اشكال مالكيت در مرحله ملي- دمكراتيك فرازمندي جامعه
سفره ي “چپِ” رنگارنگ نام، خالي است!

مقاله شماره: ۶۹ (۲۷/۱۰-۲۰۱۷)
نكته اساسي آن است كه نه در سطور پيش او، و نه در كليت نوشتار، عليجاني، مانند وثيق و آصفي، تعريفي از مرحله «دمكراتيك ملي» ارايه نمي دهد. مضمون آن را روشن نمي سازد! اين غلطيدن در سطح را آن ها به ابزار تحريف نظر حزب توده ايران و انديشه ي ماركسيستي- توده اي بدل مي سازند! آن ها كلمه اي درباره علت جدا سازي مبارزه براي “آزادي” و “عدالت اجتماعي” بر زبان نمي آورند. چرا بايد رشد نسبي عدالت اجتماعي به فرداي نامعلوم منتقل گردد؟

منافع طبقه كارگر، محورِ نبرد آزاديخواهانه- ضد ديكتاتوری و ملی- ضد امپرياليستی!

مقاله شماره: ۶۸ (۲۴/۱۰-۲۰۱۷)
نشان دادن نقش مبارزه ی طبقاتی طبقه كارگر ايران در مرحله ی ملي- دمكراتيك انقلاب راهگشا است برای مستدل ساختنِ مضمون انقلابی گذار از نظام وابسته ي- كمپرادور سرمايه داری و شكل داعش گونه سُلطه حاكميت ديكتاتوری آن در ايران.

روند فروپاشي سلطه ي ايدئولوژي سرمايه داري را در ايران تقويت كنيم!

مقاله شماره: ۶۷ (۲۱/۱۰-۲۰۱۷)
باید روند ضرورت گذار از سرمايه داري را از بحثی عام و کلی، با ترسیم مشخص و مجرد آن تکمیل نمود. «مبارزه برای ارتقاء سطح همبستگی و سازماندهی جنبش اعتراضی پراکنده کارگران» با مضمون مشخص مبارزه برای پایان دادن به اجرای نسخه نئولیبرال امپریالیستی و مبارزه برای یک اقتصاد ملی- دمکراتیک تکمیل و از انتزاعی توخالی به شعاری ملموس بدل شود.
از این رو نیز ارایه جایگزین ملی- دمکراتیک برای اقتصاد سیاسی دیکته شده توسط ارگان های مالی امپریالیستی، نقش مبارزه‌ای پر توان و مشخص را در مبارزه با «آگاهی کاذب» تشکیل می دهد.

رژیم ولایی، دولت حسن روحانی و شرایط اسف انگیز اصلاح‌طلبان حکومت

مقاله شماره: ۶۶ (۲۰/۱۰-۲۰۱۷)
بدون هیچ تردیدی باید گفت که حسن روحانی در مورد آن بخش از اصلاح‌طلبان واقعی و نیروهای دمکراتی که مدافع عدالت اقتصادی‌اند و سیاست‌های آزادی‌خواهانهء واقعی را دنبال می‌کنند از سیاست سرکوبگری نظام بی‌کم‌وکاست پیروی می‌کند. حسن روحانی تا زمانی که زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی به‌طورکامل ابراز پشیمانی نکنند و به‌بیعت با رهبر حاضر نشوند، خواهان پایان دادن به حصر و آزادی آنان نخواهد شد.

آیا انشعاب در حزب طبقه کارگر مجاز است؟

مقاله شماره: ۶۵ (۱۸-۱۰-۲۰۱۷)
اندیشه ی پسامدرن امپریالیستی جامعه را به “اتم”ها، به اندیویدیوم های منفرد تقسیم می کند که شخصیتی «یکتا» هستند و هر کدام دارای «نظر» و «موضع» خودند. این اندیشه، برای نمونه نزد پوپر، این وضع را عین «دمکراسی» هم می داند. توجیه “ناظر” گرامی از انشعاب که بیان آن به ظاهر دفاع از “آزادی” فرد و حق “طبیعی” فرد است توسط او،ریشه ی اندیشه ی غیر مارکسیستی-توده‌ای او را عریان می سازد. از نظر تئوری شناخت، این موضعی است که از ایدئولوژی پسامدرن امپریالیستی به عاریه گرفته شده است: «گیریم طرف انشعاب کرده. کرده که کرده»!

مضمون كليت نبرد طبقاتي از “بالا”، پل دريافت وظايف روز!
اهداف سياسيِ “خوانش جديد ماركس”!

مقاله شماره: ۶۴ (۱۶/۱۰-۲۰۱۷)
به طور مشخص دريافت مضمون متناسب ديالكتيك ميان مبارزه ي دمكراتيك- اتحادي و طبقاتي- كارگري حزب توده ايران شناخت از نظر و هدف “جپ ميانه” را تعليق ناپذير مي سازد. “چپ ميانه” مي كوشد اين ديالكتيك را از طريق مغشوش ساختن اسلوب بررسي ماركسيستي براي شناخت واقعيت نقض كند. اين جريان مي كوشد موضع انحرافي خود را در مطلق ساختن مبارزه ي دمكراتيك به توده ها و توده اي ها بباوراند و حل مساله ي “عدالت اجتماعي” را به آينده ي دور و مبهم حواله دهد. وظيفه ي اي كه تنها توسط “راه توده” و ديگر جريان هاي انحرافي كه خود را توده اي مي نامند، دنبال نمي شود. آن هنگام كه انديشه ي ماركسيستي نيز “كليت” را از مد نظر دور دارد، ناخواسته از امكان ارايه كاركرد متناسب براي مبارزه ي خلاق و خردمندانه و هشيارانه در شرايط تغيير يابنده ي حاكم دور مي افتد.

انديشه ي “چپ ميانه” در “راه توده”

مقاله شماره: ۶۳ (۱۴/۱۰-۲۰۱۷)
“سرمقاله”ي “راه توده” تعميق تضاد اصلي را در جامعه درك نمي كند و كوچك ترين اشاره اي نيز به آن ندارد. ذكر «برنامه هاي اقتصادي اكنون بصورت بحران اقتصادي و اجتماعي و صنايع در آمده» را انديشه حاكم بر نوشتار به عنوان پيامد تعميق اين تضاد ارزيابي نمي كند. ارزيابي اي كه طرح آن مي توانسته توجه خواننده را به طور پيگير به سوي نكات منفي “اقتصاد سياسي” حاكم براي منافع زحمتكشان و لايه هاي زيرين جامعه و همچنين عليه منافع ملي ايران راهنما شود و زمينه توضيح و روشنگري ماركسيستي- توده اي را ايجاد سازد.