«دولت فربه شده»
 نفی «دولت فربه» در وظایف اجتماعی، تایید آن در کنترل و سرکوب

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ۴۶ (۲۲مرداد ۱٣۹۷ )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6721

 

 

از رفیق گرامي رضا پ. در ارتباط با مقاله ي: با شمشير نئوليبراليسم سينه توده را نشانه مي گيرد ..، سه ابرازنظر دريافت شد كه انتشار يافت. در همه ي آن ها، دو پديده شايان توجه است. يكي- نظريه پرداز نظر مشخص خود را تعریف و مطرح نمی‌کند و آن را مستدل نمی سازد. تنها در سومین ابرازنظر و در آخرین جمله، می نویسد: «شاید بتوان گفت در کشورهای عقب‌مانده هنوز به رشد سرمایه داری تحت لوای ملی- دمکراتیک (نوعی نپ) نیاز باشد»؛

ديگري- رفیق رضا پ مي كوشد با نظراتي پراكنده، كه اغلب به شكل يك تز طرح مي شود، غوغايي شلوغ از گفته ها را به صحنه بحث وارد سازد. غوغایی که برای شفافیت در بحث کمک نیست. چنین شیوه ای می تواند اگر آگاهانه انجام شود، با هدف صرف نيرو و پاسخ گويي هاي بي انتها كه نوعي «سوزني دوزي بي انتها» (اط) از كار درمي آيد، نيروي مبارزان را ببندد و مهم تر آن كه بحث را از مسير سازنده ي آن دور سازد.

ما با چنین وضع و شیوه ای ازجمله در نظرات دکتر آصف بیات نیز روبرو هستیم که رفیق احمد سپیداری آن را به درستی در نویدنو مورد بررسی انتقادی قرار داده است. موضوع سخنرانی بیات، همان‌طور که سپیداری نشان می دهد، تحلیل انقلاب است که او وجود و ضرورت آن را نفی می کند. اما دکتر بیات نظر خود را با ارایه تعریف سیاسی و به طریق اولی نظری- تئوریک- فلسفی از پدیده ی انقلاب اجتماعی ارایه نمی دهد، تا برپایه ی آنچه خود مستدل می داند، غیرضروری بودن و یا حتی مضر بودن انقلاب را گویا به اثبات برساند. بیات با مقایسه ی انقلاب‌ها و تقسیم‌بندی اراده گرایانه آن‌ها و غیره، بحث از مضمون را به بررسی شکل انقلاب‌ها محدود می سازد. چنین شیوه ی غیرعلمی، نمی‌تواند به پرسشی که خود مطرح می کند، پاسخی همه جانبه بدهد که دکتر بیات نیز نداده است.

با چنین شیوه نمی‌توان نزد رفیق گرامی رضا پ نیز موافقت داشت. او نیز روند رشد و شدن پدیده را در زنجیره ی علٌی آن مورد بررسی قرار نمی دهد. برای نمونه نظریه پرداز اصول اقتصادی مورد نظر حزب توده ایران را که پس از انقلاب بهمن در قانون اساسی جمهوری اسلامی تثبیت شد و از سه بخش عمومی- دمکراتیک (دولتی)، خصوصی و تعاونی تشکیل می شود، ناموفق اعلام می کند و لذا درستی آن را مورد تردید قرار می دهد، زیرا «کمابیش در ایران بعد از انقلاب عملاً پیاده شد» و ناموفق از کار درآمد.

او دو روند رشد پدیده و پراتیک بغرنج توسط طبقات مختلف حاکم را به ناروا به یکدیگر گره می‌زند و از آن به نتیجه‌گیری غیرعلمی درباره ی تغییرات انقلابی مورد انتقاد خود می پردازد. او مساله انقلاب اجتماعی را در رابطه ی دیالکتیکی فرم و انقلاب مورد بررسی قرار نمی دهد. انتخاب واقعبت امر به سود نظر خود (پراتیک حاکمان ارتجاعی در ایران) و کنار گذاشتن واقعیت امر خلاف نظر خود (پراتیک انقلابی طبقات حاکم مثلاً در چین)، شیوه ی برخوردی علمی به پدیده ی انقلاب نیست.

ناگفته نماند که این ارزیابی نظریه پرداز گرامی با سخن و ارزیابی پیش او در تضاد قرار می‌گیرد که نوشت: «شاید بتوان گفت در کشورهای عقب‌مانده هنوز به رشد سرمایه داری تحت لوای ملی- دمکراتیک (نوعی نپ) نیاز باشد». به این نکته بازمی گردم. ولی همین جا اشاره کنم که برای نمونه در جمهوری خلق چین، برخلاف برداشت بسیاری از نظریه پردازان، ازجمله استاد سعید رهنما، «رشد سرمایه داری» تحقق نمی یابد. مرحله ی ملی- دمکراتیک فرازمندی جامعه در این کشور از این رو چنین رشدی نیست، زیرا رشد سرمایه داری بدون سلطه ی سیاسی طبقه صاحبان سرمایه ممکن نیست. حاکمیت در چین زیر سلطه ی هژمونی طبقه کارگر قرار دارد.

به سخنی دیگر، از یک سو در این کشور هنوز از اشکالی از «شیوه ی تولید» سرمایه داری بهره برداری می‌شود که به معنای هنوز مؤثر بودن روابط زیربنایی سرمایه داری است؛ اما از سوی دیگر، روابط روبنایی- تمدنی- مدنیتی در جامعه با برشی انقلابی از سرشت سرمایه دارانه رشد جامعه بریده است. ما با پدیده ی دوران گذاری در جامعه جمهوری خلق چین روبرو هستیم که به آن «سوسیالیسم چینی» می گویند. باید تفاوت سرشتی و کیفی آن را از نظام سرمایه داری تمیز داد تا توانست درستی و یا نادرستی آن را با شیوه ی انجام شده در ایران بعد از انقلاب تشخیص داد که رفیق رضا پ مقایسه نمود. مرحله ی ملی- دمکراتیک فرازمندی جامعه که حزب توده ایران میهن ما را در چنین مرحله ی رشد ارزیابی می کند، از این رو مرحله رشد سرمایه داری نیست، ولی هنوز سوسیالیسم هم نیست.

مضمون پدیده گذرایی مرحله ی ملی- دمکراتیک انقلاب را می‌توان با توجه به دو تعریف «صورتبندی اقتصادی- اجتماعی» و «فرماسیون» که مارکس در ارتباط با هستی اجتماعی برمی شمرد، دریافت. پیش تر به این نکته در توده‌ای ها پرداخته شده است.

کارکرد انقلابی در جمهوری خلق چین تحت رهبری حزب کمونیست چین توانسته است در فرصت زمانی مشابه با دوران پس از انقلاب بهمن در ایران، یک میلیارد مردم را از زیر مرز فقر بیرون آورد و برای ۷۰۰ میلیون از آن‌ها سطح زندگی متوسط را تأمین کند. و این رشد توفانی ادامه دارد، به نحوی که استاد سعید رهنما پس از شرکت در کنفرانسی در ماه اکتبر سال پیش در چین، آن را در نوشتاری «شگفت انگیز» ارزیابی نمود.

چنین رشد دوران گذار را مارکس برمی شمرد، آن هنگام که دو تعریف برای «کمونیسم» ارایه می دهد (مانیفست کمونیستی و ایدئولوی آلمانی). مارکس- انگلس از آن سخن می‌رانند که «کمونیسم ایده آلی نیست که باید واقعیت را با آن انطباق داد». «کمونیسم» در یک شکل آن «پراتیک انقلابی» ای است که هم‌اکنون تحقق می یابد. در جمهوری خلق چین. صحت درستی و یا نادرستی این پراتیک را باید با بررسی کارکرد مشخص حزب کمونیست چین مورد بررسی قرار داد تا توانست آن را درست و یا نادرست ارزیابی نمود و نه زیرا در ایران پس از انقلاب بهمن اجرای چنین برنامه پیشنهادی توسط حزب توده ایران ناموفق بوده و نادرست از کار درآمده است.

تنها اشاره شود که «کمونیسم» در شکل دیگر آن، جامعه انسان آزادی است که باید در آینده برپاشود.

 

البته جدا سازي ميان سردرگمي ناشي از نبود انديشه ي منظم علمی در روند بررسی، و ترفند ژورناليستي برای ایجاد غوغايي شلوغ از گفته ها در یک نوشتار آسان نيست و نمي توان با سرعت اين يا آن وضع را وارد و حكم نهايي را صادر نمود. به اين منظور بايد رفیق گرامی رضا پ كمك باشد تا بتوان به بحثي سازنده در اطراف برخي پرسش هاي جدي در نظرات او پرداخت. نظراتي كه مي تواند كمك باشد براي شناخت شرايط مشخص حاكم بر ايران و جهان. هدف چنين بحثي مي تواند تنظيم يك برنامه مشخص براي اقتصاد سياسي ملي- دمكراتيك ايران در شرايط كنوني ايران و جهان باشد. از این رو با اشتیاق ادامه بحث و گفت و شنفت سازنده و خلاق را انتظار می کشم.

 

به منظور به سرانجام رساندن سازنده ي چنين بحثي، البته مي توان از تجارب مثبت و منفي در كشورهاي ديگر بهره گرفت و بايد هم چنين نمود. ولي نمي توان اين نتيجه گيري ها را به طور مكانيكي به شرايط ايران منتقل نمود. به ويژه نمي توان موارد مشخصي را در تجربه ي ديگران، مطلق گرانه و در سطح يك تز عام كه گويا در همه ي كشورها و در همه ي زمان ها صادق است مطرح ساخت. نمی توان بدون اثبات درستي تز طرح شده، از آن براي شرايط مشخص ايران به نتيجه گيري پرداخت.

تز «دولت فربه»، نمونه اي براي اين شيوه است. این تز که اتاق‌های فکر نئولیبرال در جهان تبلیغ می کنند، پيش از آن كه برداشتي علمي باشد، ارزيابي اي ايدئولوژيكدر خدمت منافع طبقات حاکم در سرمایه داری است به منظور دستيابي به شرايط مشخصي كه در سرمايه داري نئوليبرال هدف خاصی را دنبال می کند. این هدف، حذف وظايف اجتماعي- عمومي از برنامه دولت بورژوایی است. به این منظور این ایدئولوژی می‌کوشد منافع كليت جامعه را در برابر منافع فرد در جامعه قرار دهد. این ایدئولوژی می‌خواهد از القای چنین تقابلی میان منافع جمع و فرد به این نتیجه‌گیری نایل شود و آن را به توده ها بقبولاند که مسئولیت کل جامعه در برابر تک تک افراد جامعه، نه ضروری است و نه ممکن. هر کس باید مسئولیت زندگی خود را خود به عهده داشته و به فکر آینده خود و خانواده ی خود باشد.

بر  مبنای چنین برداشت ایدئولوژیک که صحت درستی تز آن را به اثبات نمی رسانند، می‌خواهند وظایف عمومی در جامعه و یا در برابر گونه ی انسانی را از گردن «دولت فربه» بردارند. نفی وضع بحرانی برای محیط زیست توسط ترامپ همان قدر بازتاب این کوشش ایدئولوژیک است که نفی وظایف اجتماعی توسط دولت منتخب در «دمکراسی بورژوایی» بازتاب چنین کوششی است. می خواهند وظایف اجتماعی را که باید به عنوان وظايف دولت منتخب در نظام «دمكراسي بورژوازي» سازمان داده شود، به اهرم سودورزی سرمایه بدل سازند. انديشه ي نئوليبرال كه مي خواهد سازماندهي كليه وظايفي را كه پاسخگوي نيازهاي عمومي هستند خصوصي سازي سازد، تز «دولت فربه» را به خدمت مي گيرد.

بدين ترتيب اين تز، هدف خاصي را در خدمت انباشت سرمايه دنبال مي كند و آن را در پوششي مي پيچد و پنهان مي دارد، كه پرداختن به آن با مضمون جمله ي معروف فردريش نيچه هم خواني دارد. نيچه مي گويد «سوسمار هم بچه هاي خودش را خودش سير مي كند». تزي كه زمينه يك نظام فاشيستي و برتري جوي نژاد پرست را توجيه مي كند.

اگر در ایران اجرای اقتصاد سیاسی نئولیبرالِ امپریالیستی که آن را حاکمان در جمهوری اسلامی، اقتصاد اسلامی می نامند به دولت سرکوب گر دیکتاتوری نیاز دارد، در کلیت جوامع سرمایه داری نیز روند فاشیستی شدن شرایط و کنترل روزافزون دولتی با تشدید قوانین همین هدف را دنبال می کند. نفی «دولت فربه» برای انجام وظایف اجتماعی با رشد «دولت فربه» در کنترل و سرکوب توده های زحمتکش همراه است.

 

يافتن تركيب مشخص سازماندهي وظايف عمومي و نيازهاي اوليه انسان در جامعه ايراني را در شرايط امروز و يا فردا كشور نمي توان با تز «دولت فربه شده» پاسخ داد. تامين آموزش، درمان و بهداشت، تامين مواد خوراكي و آب و هواي سالم، سرپناه و ديگر وظايف اجتماعي در كوبا به مثابه ي وظايف عمومي در شصت سال گذشته تامين شد و از چشم گيرترين آمارها نيز برخوردار است، بدون آن كه بتوان براي دولت كوبا امكانات مادي وسيعي را در شرايط تحريم و محاصره ي اقتصادي امپرياليستي پذيرفت.

در واقع نيز منظور انديشه اي كه اين تز نئوليبرال را به ابزار تبليغ خود بدل مي سازد، در كنار دستيابي به خصوصي سازي همه ي بخش هاي آموزش و بهداشت و درمان وغيره در ایران، این هدف را دنبال می‌کند که به القای نفی ضرورت برقراری سلطه ی حاکمیت طبقات محروم و زحمتکش میان مبارزان دست یابد. هدف نهفته در پشت این کوشش انباشت سود و سرمايه است. در حالی استبداد ولایی به صورت خشن ترین شکل داعش گونه به مورد اجرا گذاشته می شود، که همزمان کوشش می‌شود امکان تغییرات بنیادین در ایران نفی و به مثابه ی وظیفه ی تاریخی و روز در برابر جامعه ی ایرانی مورد پرسش قرار گیرد. به این منظور به طور مداوم و در اشکال مختلف استحاله پذیری رژیم طرح می گردد.

برآوردن و پاسخگويي مسئولانه به نيازهاي اوليه ي انسان در جامعه وظيفه اي است كه سرمايه داران دليلي براي تحمل هزينه هاي آن توسط خود نمي بينند. سازماندهي و تامین مردم دوستانه اين وظايف وظيفه اي است كه تنها با  برداشتي ترقي خواهانه از هستي گونه ي انساني ممكن است. سرمايه که به منظور جلوگیری کردن از ورشکستگی در رقابت روزانه بايد به دنبال سود بدود، از خود مي پرسد، چرا بايد چنين هزينه اي را پذيرا باشد؟ به ویژه در دورانی که سلطه ی سرمایه ی مالی امپریالیستی حتی سرمایه ی تولیدی را هم به بند کشیده است.

آيا حكم زندان هاي طولاني در ايران براي معلماني كه با خصوصي سازي آموزش  مخالفت مي كنند، يا كارگراني كه به منظور سير كردن خانواده خود و براي دريافت دستمزد عقب افتاد ضربه هاي ددمنشانه ي شلاق را بر پشت خود تحمل كنند و زندان مي كشند وغيره، نشان «فربه بودن» دولت سرمايه داران حاكم در ايران و رژيم ديكتاتوري ولايي نیست که همزمان نشان تماميت خواهي سرمايه داران حاكم هم هست؟

اگر آقاي زهوفر، وزير داخله آلمان با  برپايي بازداشتگاه ها براي مهاجران خارجی، زندگي سخت آنان را تحمل ناپذيرتر مي كند، نشان لاغر شدن دولت و حاكميت سرمايه داري در آلمان امپرياليستي است كه گويا يكي از بهترين «دموكراسي های بورژوازي» را به نمایش می‌گذارد و نمايندگي مي كند؟

 

اين كه گفته شد كه بايد ابرازنظر كننده گرامي رضا پ. كمك كند، تا بحث از سوزن دوزي بي انتها به سطح بحث و گفت و شنفي سازنده ارتقا يابد كه در خدمت يافتن شرايط ضروري براي برنامه اقتصاد ملي- دمكراتيك براي ايران باشد، به اين معناست كه او مي تواند با طرح نظر مشخص خود در اين باره كه به نظر او اقتصاد سياسي مرحله ي پس از ديكتاتوري ولايي در ايران بايد بر سنگ پايه كدام نظام اقتصادي- اجتماعي قرار داشته باشد، کمک خود را ارزانی دارد.

باید امیدوار بود که او و رفقای صاحب نظر دیگر، ازجمله استاد سعید رهنما نظر مشخص خود را درباره ي طرح  جايگزين كه مردم ميهن ما به آن نياز دارند و زحمتكشان و محرومان براي دستيابي به آن به طور مداوم به اعتراض و اعتصاب مي پردازند مطرح سازند و گفت و شنفت را به سطحی سازنده تر ارتقا دهند. چنین آمادگی هایی را می‌توان به ویژه نزد رفیق رهنما در نوشتار اخیر او یافت که از شعار جبهه ی ضد دیکتاتوری در ایران دفاع می کند، که رفیق عزیزی برای مطالعه در اختیار گذاشت.

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6721

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *