آیا سرمایه‌داری پیش‌رفته شرط انقلاب است؟ تأملی در دیدگاه مارکسیستی کلاسیک و لنینی

image_pdfimage_print

مارکس و انگلس بر این باور بودند که سرمایه‌داری صنعتی، گورکنان خود را می‌آفریند و طبقه کارگر سرانجام بورژوازی را سرنگون خواهد کرد. در مانیفست کمونیست، آن‌ها می‌نویسند که آنچه بورژوازی بیش از همه تولید می‌کند، همان گورکنان خود است و واژگونی آن و پیروزی پرولتاریا ناگزیر است. این کشورها زمینه مادی نیازمند برای سوسیالیسم را داشتند؛ اما مارکس هم‌زمان گفت  که پیش‌رفت تاریخی با شیوه‌های گوناگون رخ می‌دهد و انقلاب می‌تواند در بسترهای گوناگون ریخت بگیرد.

مارکس و انگلس هرگز با خشک‌اندیشی انقلاب در کشورهای پیش‌رفته سرمایه‌داری را تنها راه رسیدن به سوسیالیسم ندانسته‌اند. آن‌ها بر این باور بودند که دگرگونی‌های تاریخی همیشه یک راه ویژه را نمی‌پیماید. برای نمونه، مارکس در پاسخ به نامهٔ ورا زاسولیچ در سال ۱۸۸۱،  می‌نویسد که کتاب «سرمایه» او در باره‌ی اروپای غربی بوده و نباید هم چون فرمولی جهانی آن را به کار برد. مارکس در آن نامه می نویسد که کمون روستایی (میر) در روسیه می‌تواند در شرایط مادی ویژه ای، بدون این‌که روسیه ناگزیر شود از همه‌ی فازهای سرمایه‌داری بگذرد، گشت‌آور گذار به سوسیالیسم شود. انگلس در “سوسیالیسم: اتوپیایی و علمی” در سال  ۱۸۸۰ نیز به روشنی می‌گوید که انقلاب‌ها نه به دلیل رسیدن به پیش‌رفت والای اقتصادی، بل‌که به دلیل بحران‌های ژرف که ریشه در تضادهای درونی نظام سرمایه‌داری دارد انجام می‌شوند.

در همین راستا، لنین به بازنگری دید مارکسیستی بر پایه شرایط ویژه روسیه پرداخت. به باور لنین در مرحله امپریالیستی سرمایه‌داری،  نظام سرمایه‌داری جهانی مانند زنجیره‌ای پیوسته کار می‌کند که در آن انقلاب در حلقه شکننده این زنجیر رخ می‌دهد. لنین نشان داد که در شرایط امپریالیسم، تضادهای سرمایه‌داری به گونه‌ای ناهماهنگ در سطح جهانی پخش می شود و حلقه‌های شکننده این زنجیر، زودتر از کشورهای پیش‌رفته سرمایه‌داری می‌توانند دچار فروپاشی شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *