“ارغوان” مي رزمد!
«آفتابا چه خبر؟ اين همه راه آمده اي …» ه ا سايه
اعلاميه كميته مركزي حزب توده ايران به مناسبت هفتادوششمين سالگرد تاسيس حزب توده ايران با روشني نشان مي دهد كه «تلاش هاي خستگي ناپذير … رفقا، اعضا، هواداران و دوستان حزب …» به ثمر نشسته است. «آتش ققنـوس به جاست» (اط، “معشوق”، شعر زندان) و با «پرچم پرافتخار حزب كارگران و زحمتكشان كشور» در دست مي رزمد و پاسخ شايسته به «توطئه ها و ترفندهاي رژيم» مي دهد!
«بن بست سياسي، اقتصادي و اجتماعي نگران كننده» كه ميهن ما به دنبال اجراي سياست ضد مردمي و ضد ملي نئوليبرال نظام سرمايه داري وابسته گرفتار آن است تعميق مي يابد. «سركوب خشن اعتراض كارگران …، ادامه سركوب نيروهاي ملي و دموكراتيك ميهن، تشكل هاي مستقل دانشجويي، و سركوب خشن فعاليت هاي سياسي- اجتماعي زنان كشور، نقض خشن حقوق خلق هاي كشور، اقليت هاي مذهبي، بستن روزنامه هاي منتقد، و همچنين زير فشار قرار دادن روشنفكران، نويسندگان و روزنامه نگاران دگر انديش …» نشان «تشديد تضاد ميان حاكميت و انبوه ميليوني توده هاي جان به لب رسيده» است.
تضاد ميان رژيم ديكتاتوريِ «طالباني- داعشيِ تاريك انديش» در رزم تشديد يابنده كارگران و ديگر نيروهاي مردمي و ميهن دوست رخ مي نمايد كه تظاهرات جمعي كارگران كارخانه هپكو و آذر آب شهر اراك و اعتصاب غذايي بسیاری از زندانيان سياسي تظاهر نمادين آن است. (“ترس از این جامعه رخت بربسته” (مصطفي تاج زاده))
بلاترديد «زيستن در حكومت استبدادي ولايت فقيه سرنوشت محتوم … نيست! با مبارزه مشترك و سازمان يافته همهء نيروهاي مترقي و آزادي خواه … مي توان به آينده ي ديگر، آينده يي رها از زنجيرهاي تاريك انديشان كنوني» دست يافت.
ماركس در “ايدئولوژي آلماني” (*) مبارزه مشترك و سازمان يافته را « جنبش واقعي» مي نامد «كه وضع كنوني را نفي مي كند» تا «از درون شرايط حاكم» شرايط خردمندانه ي انساني را بيرون كشيده و بر پا دارد. پرچم اين مبارزه زحمتكشان و ميهن دوستان ايران براي گذار از جامعه بحران زده ي كنوني، جايگزيني ترقي خواهانه و دمكراتيك و ملي است كه بر اقتصاد سياسي مرحله ي ملي- دمكراتيك انقلاب مبتي است.
(توده ای ها )
—
*- ماركس و انگلس در “ايدئولوژي آلماني” مي نويسند: «جامعه كمونيستي براي ما به مفهوم يك “وضع” شسته و روفته نيست، كه بايد ايجاد شود، يك آرمان نيست كه بايد واقعيت منطبق با آن برپا گردد. ما كمونيسم را جنبش واقعي [انسان] مي ناميم كه وضع كنوني را نفي مي كند. شرايط براي حركت اين جنبش، از درون شرايط حاكم فرامي رويد».
اعلامیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران: بهمناسبت هفتادوششمین سالگرد تأسیسِ حزب تودهٔ ایران: سیمایِ مردمی و انقلابی حزب تودهٔ ایران، حزب کارگران و زحمتکشان میهن، در مبارزه برای آزادی، عدالت اجتماعی و تحققِ حقوق کارگران، زنان، خلقها، جوانان و دانشجویان!
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۳۵، ۱۰ مهر ماه ۱۳۹۶
هممیهنان گرامی!
دهم مهرماه ۱۳۹۶، هفتادوشش سال از بنیادگذاریِ حزب تودهٔ ایران سپری میشود. حزب تودهٔ ایران، حزب رزمندهٔ کارگران و زحمتکشان میهن ما، هفتادوشش سال پیش و در هنگامهٔ جنگ جهانی دوم- که با تهاجمهای فاشیسم هیتلری آغاز شده بود- در وضعیتی شکل گرفت که کشور ما با واپسماندگیِ عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دست بهگریبان بود و حکومت استبدادی رضاشاه نیز با تمایلات فاشیستیاش و روابطش با رژیم هیتلری کشور را بهسوی نابودی میکشاند. ضرورتهای تاریخی، ازجمله بسط روابط سرمایهداری در ایران، رشد کِمی طبقهٔ کارگر، و مبارزه جهانی طبقهٔ کارگر در راه درهم شکستن نظام کهن استعماری در سراسر جهان، پیدایی حزبی رزمنده، پیشاهنگ و مدافع منافع کارگران و زحمتکشان را طلب میکرد تا به این وسیله سرنوشتِ مبارزهٔ محرومان در میهنمان برای دستیابی به حقوقشان را به شکلی بنیادین دگرگون کند.
در پیِ سقوط حکومت رضاشاه، باز شدن فضای سیاسی، و رهایی شخصیتهای برجستهٔ سیاسی- فرهنگی کشورمان، یعنی یاران دکتر تقی ارانی، از زندان ستمشاهی، بههمتِ شماری از برجستهترین مبارزان راه آزادی و منادیان رهایی میهن از بندهای استثمار، استبداد و واپسماندگی، حزب تودهٔ ایران بنیاد گذارده شد و با وجود همهٔ دشواریها و تحمل تمام مصائبی که در طول هفتادوشش سال گذشته با آن مواجه بوده است توانست تأثیرهایی شگرف و پایدار را در پیکار طبقاتی و سندیکایی، عمل سیاسی و روابط اجتماعی در میهن ما برجای گذارد.
حزب تودهٔ ایران، در پیگیری سنتهای خجسته و پایدار مبارزهٔ جنبش “اجتماعیون و عامیون”، حزب سوسیالدمکرات انقلابی ایران، حزب کمونیست ایران، و رهبران برجستهٔ نهضت رهاییبخش ایران- شخصیتهایی همچون حیدر عمواوغلی و دکتر تقی ارانی- گام در راه دگرگون کردن بنیادین جامعهٔ ایران نهاد و بهاعتراف دوست و دشمن، زمینهساز تغییرهایی شگرف در ساختار جامعهٔ واپسمانده و اسیرِ خرافهٔ آن روز ایران شد.
اگرچه در طول هفتادوشش سال گذشته انبوهی نوشتار و گفتار تهمتآمیز بر اساس دروغها و تحریفهای دستگاههای امنیتی رژیم شاه و جمهوریاسلامی و همچنین بنگاههای خبرپراکنی امپریالیستیای همچون “بیبیسی” بر ضد حزب ما منتشر شده است، اما با این حال، بررسیهایی بهدور از جزمگرایی دربارهٔ تاریخ هفتادوشش سال معاصر میهن ما از این حقیقت حکایت دارد که حزب تودهٔ ایران یکی از اساسیترین نیروهای تأثیرگذار در مبارزه بههدفِ تحقق آرمانهای والای نهضت رهاییبخش مردم در مسیر استقرار آزادیها، استقلال و عدالت اجتماعی بوده است. بهگفتهٔ شمار بسیاری از سیاستمداران معاصر کشور، ازجمله کسانی مانند مهندس سحابی و مهندس بازرگان، تحزب در شکل نوین آن، در ایران، ثمرهٔ کار تودهایها بوده است. پیدایش سازمانهای صنفی، ازجمله سندیکاهای کارگری، اتحادیههای مستقل جوانان، دانشجویان و سازمانهای پیشروی زنان، پراکندن بذر آگاهیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و مطرح کردن نظرهایی انقلابی و پیشرو مانند ضرورت تصویب قانون کار برای بهرسمیت شناختن و حمایت از حقوق کارگران، و تقسیم اراضی فئودالها بهنفع دهقانان بیزمین و کمزمین، و همچنین پیکار در راه کسب حق رأی برای زنان و مبارزه در راه لغوِ قراردادهای استعماریای که کشورهای امپریالیستی بر میهنمان تحمیل کرده بودند، ازجمله تلاشها و تأثیرهای حزب تودهٔ ایران در جامعه ما است. حزب تودهٔ ایران نخستین سازمان سیاسی در ایران بود که خواستِ اعطای خودمختاری در چارچوب ایرانی واحد و دموکراتیک را در دستورکار مبارزات سیاسی کشور قرار داد و درعینحال تودهایها در صحنههای پیکار خونین خلقهای آذربایجان، کردستان و همچنین دیگر خلقهای محروم کشور- ازجمله خلق عرب، بلوچ و ترکمن- در راه کسب حقوقشان از هیچ فداکاریای کوتاهی نکردهاند.
با تأسیس حزب تودهٔ ایران و انتشار انبوهی روزنامه، مجله، کتاب و نشریههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گونهگون، نسل جوان کشورمان با اندیشههای پیشرو، انقلابی و تاریخساز مارکسیسم- لنینیسم آشنا شد که در تغییر و تحول جامعهمان نقشی مهم و مثبت داشت. اغراق نیست اگر بگوییم حزب تودهٔ ایران شماری از برجستهترین اندیشمندان، ادیبان، شاعران، نویسندگان و مترجمان کشور را در دامان خود پرورد و رشدِ ادب، فرهنگ و اندیشهٔ پیشرو را در جامعهٔ ایران موجب شد. یکی دیگر از عرصههای درخشان فعالیت حزب ما تلاشهای پیگیر آن در عرصهٔ ایجاد همدلی و همکاری در میان نیروهای مترقی و آزادیخواه کشور بوده و است. از همان فردای تأسیس حزب ما، تودهایها همواره در صف نخست تلاش در راه بهوجود آوردن اتحادِ عمل میان همهٔ آزادیخواهان و میهندوستان کشور بههدف رهایی ایران از چنگال استبداد و استعمار بودهاند و همچنان هستند. نمونههایی درخشان از موفقیت این تلاشها در تاریخ معاصر میهن ما ثبت شده است.
بیهوده نیست که نیروهای ارتجاعی و وابسته به سرمایهداری بزرگ و امپریالیسم، در سیمای حزب ما خطری بزرگ برای منافع خود دیده و میبینند و در طول هفتادوشش سال گذشته از هیچ تلاش و توطئهیی برای نابودی حزب تودهها فروگذار نکردهاند.
هممیهنان گرامی
حزب ما درحالی به استقبال هفتادوششمین سالگرد تأسیساش میرود که میهن ما با بنبست سیاسی، اقتصادی و اجتماعیای بسیار نگرانکننده روبهروست. ادامهٔ حاکمیت رژیم ولایت فقیه در نزدیک به چهار دههٔ اخیر، پیامدهایی فاجعهبار برای میهن ما بههمراه داشته است. اغراق نیست اگر بگوییم اینچنین بیعدالتی، ظلمِ آشکار دستگاههای حکومتی، تعرض به حقوق اجتماعی و شخصی شهروندان و خطرهایی که بهدلیل سیاستهای بینالمللی و منطقهای ماجراجویانهٔ رژیم کنونی کشورمان را تهدید میکند، در تاریخ هفت دههٔ اخیر ایران بیسابقه بوده است.
در عرصهٔ سیاسی و مبارزه بهمنظور طرد رژیم ولایت فقیه نیز میهن ما با چالشها و دشواریهایی جدی روبهروست. زوال چشمگیر نیروهای اصلاحطلب و همچنین استحاله شدن بخشی مهم از آنها در سیاست مخربِ “اعتمادسازی با حاکمیت”- که معنا و نتیجهیی جز تسلیم کامل به فرمانها و خواستهای ولی فقیه نداشته و ندارد- جنبش اصلاحات در ایران را با بحران نظری جدیای یی روبهرو کرده است. درواقع، رژیم ولایت فقیه در پیِ سرکوب خشن و خونین جنبش مردمی معترض به نتیجهٔ انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸، افزون بر مهندسی روند انتخاب نمایندگان مجلس شورا و خبرگان و رئیس جمهور، توانسته است در مقطع برگزاری انتخاباتها و رأیگیریها سطح انتظار مردم و بخشهایی از جنبش اصلاحطلبی در ایران را تا حد “انتخاب میان بد و بدتر” پایین بیاورد. انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، آخرین نمونه از این سقوط سطح انتظار از انتخابات است. در این انتخابات، باوجود آنکه اکثریت قاطع مردم و حتی نیروهای اصلاحطلب کارنامهٔ دولت روحانی را- بهجز توافقنامهٔ برجام، که با اجازه و دستور ولی فقیه اجرایی شده بود، و انتقادهایی جدی در رابطه به برخی مفاد آن که بهضرر حاکمیت ملی است بر آن وارد بود- کارنامهیی منفی، نامطلوب و ضد مردمی ارزیابی میکردند، رژیم با مهره چینی دقیق نامزدهای ریاست جمهوری، برای رأی دادن مجدد به رئیس دولتی ورشکسته و نمایندهٔ کلانسرمایهداری کشور، بهبهانهٔ “جلوگیری” از “انتخاب” چهرهٔ جنایتکاری همچون ابراهیم رئیسی (از سازماندهندگان و آمران اعدام هزاران زندانی سیاسی در جریان کشتار سال ۱۳۶۷) توانست با موفقیت میلیونها نفر را به پای صندوقهای رأی بیاورد.
هممیهنان گرامی!
برخلاف تصور ولی فقیه و طیف رنگارنگ نیروهای مدافع ادامهٔ رژیم استبدادی حاکم، اوضاع کشور نهتنها بهسوی ثبات سیاسی موردنظر سران حکومت نخواهد رفت، بلکه همه نشانهها از تشدید تضادها میان حاکمیت و انبوه میلیونی تودههای جان بهلب رسیده که در همه عرصههای زندگی با فشارهای طاقتفرسایی روبهرو هستند، حکایت میکند. ادامهٔ تهاجم پیگیر و درعینحال فزاینده به جنبش مستقل کارگری کشور- که سرکوب خشن اعتراض کارگران کارخانه هپکو و آذرآب شهر اراک و ضربوشتم کارگران معترض، از نمونههای اخیر آن است- در کنار ادامهٔ سرکوب نیروهای ملی و دموکراتیک میهن، تشکلهای مستقل دانشجویی، و سرکوب خشن فعالیتهای سیاسی- اجتماعی زنان کشور، نقض خشن حقوق خلقهای کشور، اقلیتهای مذهبی، بستن روزنامههای منتقد و همچنین زیر فشار قرار دادن روشنفکران، نویسندگان و روزنامهنگاران دگراندیش، نشانگر این واقعیت است که رژیم حاکم بر میهنمان و همهٔ دستگاههای اداری آن- ازجمله دولت “تدبیر و امید”، مجلس شورا و قوهٔ قضایی- برنامهٔ واحدی را بهپیش میبرند که اساسیترین هدفشان حفظ حاکمیت استبدادی و ادامهٔ “ولایت” حکومت طالبانی- داعشی تاریکاندیشترین نیروها بر سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور است.
حزب تودهٔ ایران، در جریان برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۵ و سپس انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۶، در پاسخ به شماری از رهبران اصلاحطلبان حکومتی و همچنین بخشهایی از نیروهایی که ادعای مخالفت با رژیم استبدادی را دارند اما درعمل مانند مدافعان وضعیت کنونی در بزنگاههای مهم مختلف با تشویق مردم به تسلیم شدن به خواستهای رژیم به میدان میآیند، بهروشنی اعلام کرد که وظیفهٔ نیروهای مردمی و آزادیخواه، تشویقِ مردم به قبولِ سرنوشت محتوم زیستن در حکومت استبدادی ولایتفقیه و یاریرساندن به دوام آن نیست! تنها با مبارزهٔ مشترک و سازمانیافتهٔ همهٔ نیروهای مترقی و آزادیخواه و بهچالش طلبیدن ساختار ضدمردمی حکومت در ایران، یعنی ولایت مطلقه فقیه، است که میتوان به آیندهیی دیگر، آیندهیی رها از زنجیرهای تاریکاندیشان کنونی امیدوار بود. بهگمان ما، شرکت نکردن در انتخابات و رأی ندادن به نامزدهای رژیم ولایت فقیه نه یک عمل کور است و نه بیعملی، بلکه نافرمانی مدنیای گسترده و شجاعانه بر ضدِ استبداد است. گامی است در مسیر عبور از سراب تغییرپذیری و امکان استحالهٔ حکومتیست که در سیوهشتسالِ گذشته استحالهناپذیر بودنش را اثبات کرده است، گام نهادن در راه چارهاندیشیای اساسی دربارهٔ آیندهٔ میهنمان است که سیاستهای ماجراجویانهٔ سرانش در سالهای اخیر امنیت و استقلال آن را با خطرهایی جدی روبهرو کرده است.
رویدادهای این ماهها، شدت پیدا کردن بحران در منطقهٔ خاورمیانه، تهدیدهای آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی بر ضد ایران، سخنان تهدیدآمیز و جنگطلبانهٔ اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، در مجمع عمومی سازمان ملل- و مقابله بهمثل تحریکآمیز ایران با آزمایش یک موشک بالستیک- همانطور که در اعلامیهٔ اخیر حزب تأکید شده بود، خطری جدی برای صلح جهانی و منطقه است. جلوگیری از فاجعهیی جدید در منطقه، نیازمند مبارزه و تلاش مشترکِ همهٔ نیروهای مترقی و صلحدوست جهان و منطقه است.
رفقا، اعضا، هواداران و دوستان حزب!
پیکار دشوار هفتادوششسالهٔ حزب تودهٔ ایران، با وجود همهٔ تلاشهای امپریالیسم و دستگاههای سرکوبگر و امنیتی رژیم شاه و حکومت جمهوریاسلامی، تنها با اتکا به تلاشهای خستگیناپذیر شما امکانپذیر بوده و ادامه یافته است.
اعضا و هواداران حزب تودهٔ ایران در طول هفتادوشش سال گذشته، و ازجمله در سالهای اخیر، با توطئههای گوناگون ارتجاع بهمنظور نابودی حزبشان روبهرو بودهاند و در این مصاف دشوار همواره پرچم پرافتخار حزب کارگران و زحمتکشان کشور را همچنان در اهتزاز نگاه داشتهاند و در مبارزهٔ مردم میهنمان در راه صلح، آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی نقشی شایسته داشتهاند. شکستِ ارتجاع در نابود کردن حزب تودهٔ ایران بهمعنای پایان یافتن توطئهها و ترفندهای رژیم نیست. رژیم استبدادی حاکم همچنان حزب تودهٔ ایران را دشمن اصلی برنامههای ضد ملی و ضد مردمیاش میداند و همچنان همهٔ تلاشها و تمامی امکانهایش را برای ضربه وارد آوردن به صفهای حزب ما بهکار میگیرد. کشتار صدها تن از کادرهای برجسته، رهبران، شخصیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حزب ما در فاجعهٔ ملی، که در آن هزاران زندانی سیاسی کشتار شدند، در کنار توطئهٔ حزب سازی و تلاش برای بهوجود آوردن تفرقه و انشقاق در صفهای حزب، بخشی از تلاش حاکمیت برای “کَندنِ ریشههای” حزب از جامعه بود که تا به امروز، با همهٔ دشواریهایی که بر سر راه مبارزه حزب ما ایجاد کرده است، با شکست روبهرو شده است و تودهایها از آزمون سهمناک سربلند بیرون آمدهاند.
در هفتادوششمین سالروز تأسیس حزب تودهٔ ایران، خاطرهٔ تابناک دهها هزار شهید تودهای را گرامی میداریم و با مبارزات سترگ آنان تجدیدعهد میکنیم و اعلام میداریم که حزب تودهٔ ایران، حزب کارگران، زحمتکشان و محرومان کشور، حزب زنان مبارز و آزادیخواه، حزب جوانان و دانشجویان مبارز، حزب روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان پیشرو و حزب افسران میهندوست و آزادیخواه همچنان در کنار همهٔ آزادیخواهان و نیروهای ملی و مترقی کشور در راه ریشهکَن کردن استبداد و استقرار آزادیها، حفظ استقلال کشور و برپایی عدالت اجتماعی در جامعه، به مبارزهٔ تاریخیاش ادامه میدهد و همهٔ تلاشها و امکانهایش را بهمنظور تحقق این آرمانهای والا بهکار خواهد گرفت.
آینده از آنِ خلق و نیروهای ملی، دموکراتیک و آزادیخواهی است که در کنارِ مردم برای تحقق خواستهای جنبش مردمی می رزمند.
درودِ آتشین به خاطره تابناک شهدای تودهای و همه شهدای راه آزادی، استقلال کشور و عدالت اجتماعی!
فرخنده باد هفتادوششمین سالگرد تأسیس حزب تودهٔ ایران!
باهم بهسوی ایجاد جبههٔ واحد ضددیکتاتوری برای طردِ رژیم ولایت فقیه و استقرار آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی!
کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران