خصوصی سازی
نویسنده: احسان

image_pdfimage_print

سخن روز شماره: ۸۱ (۳۰ آبان ۱٣۹۷)

به ويدئوی زیر هم توجه کنید که آقای علی افشاری،  عضو سابق دفتر تحکیم وحدت که حال در واشنگتن آمریکا سکونت دارد،  در مصاحبه با بی بی سی دقیقا همان حرف های بی بی سی را تکرار می کند که مشکل از خود خصوصی سازی شرکت ها یا بنگاه های دولتی نیست،  بلکه مشکل را در روند واگذاری یا سپردن شرکت ها و بنگاه ها به افراد ناشایست و ناتوان می بیند.

 

http://www.bbc.com/persian/tv-and-radio-46257905

 

آقای افشاری که از اصلاح طلبان خارج از کشور است توضیح نمی دهد که چرا کارگران شرکت هفت تپه خواهان بازگرداندن شرکت خصوصی شده شان به دولت هستند. توضیح نمی دهد چرا که خود مانند تمام اصلاح طلبان داخل و خارج کشور خواهان هر چه بیشتر خصوصی شدن شرکت و بنگاه های دولتی هستند،  ولی نه واگذاری آنها به شکل خصولتی- یعنی نهادهای نظامی- اقتصادی سپاه.

 

ولی خواست به حق کارگران هفت تپه که خواهان بازگرداندن شرکت به دست دولت یک علت بیشتر ندارد و آن تضمین حقوق،  تضمین قرارداد و حتی استخدام است که اینها در واقع تضمین امنیت شغلی و بیمه و بازنشستگی است که بخش خصوصی این تضمین ها را نمی دهد و دولت هم با فروش بنگاه های دولتی دقیقا در پی این هدف ضدکارگری علیه تمام زحمتکشان یدی و فکری است.

 

در مصاحبه با علی افشاری،  بی بی سی بخشی از سخنان اسماعیل بخشی را پخش می کند تا همزمان به دو هدف مرموزانه خود دست یابد:

۱) بگوید اسماعیل بخشی آن فرد مناسبی نیست که لایق نمایندگی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه باشد،  چرا که او از واژگانی مانند “کثیف” استفاده می کند وقتی از تلویزیون ایران سخن می گوید، ولی اگر به ویدئوی زیر را که سخنان آقای بخشی را کامل پخش می کند گوش کنیم متوجه می شویم او آن واژه رادقیقا در حالت عصبی بیان می کند. ولی دقیقه بعد که سخن او با تشویق حضار قطع می شود سخن خود را اصلاح می کند و بی جای عبارت “تلویزیون کثیف و ضد مردمی”،  می گوید “تلویزیون ضد مردمی”.

 

http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=89933

 

علاوه بر آن،  بی بی سی پس از پخش اندکی از سخنان بخشی،  در گفتگو با آقای افشاری از عبارت “آقای بخشی و هم مسلکان او [منظور مصاحبه گر بی بی سی از “هم مسلکان” احتمالا”  چپگرا هستند] استفاده می کند،  که این بار می بینیم هدف خود یعنی “حقیر و کوچک شمردن آقای بخشی “- را با زبانی آشکار و مستقیم تر بیان می کند.

 

۲) به ببیندگان القا کند فقط این بی بی سی است که رسانه مردمی و دمکراتیک است و خبرها را همان طور که هستند،  به سمع و نظر شنوندگان و ببیندگان خود می رساند،  در حالی که رئیس سابق او و همکارانش در بخش بی بی سی فارسی گفت: “کار ما خبررسانی نیست،  بلکه خبرسازی است”،  این یعنی بی س بی سی و امثالهم خبر را آن طور می سازند که به نفع نظام و طبقه سرمایه داری ایران و جهان باشد،  نه طبقات محروم و زحمتکش،  به همین دلیل کل سخنان آقای بخشی را پخش نمی کند.

 

در این ویدئو و مصاحبه،  هم،  به وضوح شاهدیم که اصلاح طلبانی مانند علی افشاری همصدا با رسانه های سرمایه داری مانند بی بی سی هستند که می خواهند علت اعتراضات و اعتصابات کارگران و معلمان را تنها و تنها اعتراض صنفی نشان دهند،  نه اعتراضات صنفی و سیاسی چپگرایانه و ضد سرمایه دارانه.

 

راهکار اصلاح طلبانی مانند آقای اقشاری و این رسانه های وابسته به نظام سرمایه داری جهانی این است که “خصوصی سازی باید درست صورت گیرد”، یعنی به نهادهای نظامی و اقتصادی حاکمیت -“خصولتی ها”- سپرده نشود،  بلکه به افرادی خارج از این نهادها که از شایستگی و توانایی بهبود و توسعه این بنگاه های خصوصی شده برخوردارند. در حالی که اعتراضات اخیر کارگران و معلمان به روشنی نشان می دهند که آنها نه تنها از حقوق صنفی شان از دست رفته یا معوق خود به اعتراض برخاستند،  بلکه آشکارا نشان داده اند مخالف خصوصی سازی بنگاه های دولتی و کالایی شدن آموزش و درمان هستند،  دو امری که صد در صد در مخالفت با سیاست اقتصادی نئولیبرالی حاکم بر ایران و جهان است.

 

 

علاوه بر این،  افشاری ها و بی بی سی ها نشان می دهند که مخالف بسیار جدی هر نوع دخالت دولت ها در اقتصاد هستند یعنی طرفدار و مبلغ اقتصاد آزاد (عنصر سوم نئولیبرالیسم) هستند، اقتصادی آزادی که در آن تنها کسانی در رقابت (عنصر دوم اصلی نئولیبرالیسم) برنده اند که از ثروت و سرمایه مالی بیشتر (عنصر اول نئولیبرالیسم) برخوردارند، چرا که همان طور که آقای افشاری در پایان مصاحبه اش می گوید “دولت ها – در ایران و جهان – [نمی توانند] کارفرما و حتی تاجر خوبی باشند”. یعنی برای دست در اندرکاران اقتصاد نباید هیچ گونه دخالت و نظارتی باشد. این سخن آقای اقشاری دقیقا همان سخن آقای روحانی رئیس جمهور به شدت نئولیبرال ایران است که می گوید: “اقتصاد نه کار ماست،  و نه کار شما [برادران نظامی پلسدار], و اقتصاد را باید سپرد به دست مردم”،  بی آن که بگوید منظورش از مردم کیست.

 

اعتراض کارگران و معلمان و دانشجویان در هفته های اخیر نسبیت به خصوصی سازی و کالایی شدن آموزش دقیقا از اینجا سرچشمه می گیرد که چون دولت پس از واگذاری طبق اصول بنیادین اقتصاد نئولیبرالی و خصوصی سازی حق دخالت و نظارت بر بنگاه های اقتصادی را ندارد،  پس اصلا نباید این بنگاه های دولتی را به بخش خصوصی یا “خصولتی و رفاقتی” واگذار کند. از قضا، مانند دیگر تناقضات در تمامی سیاست های مختلف حاکمیت ولایی ایران، سیاست خصوصی سازی گریبان آن را به طور جدی گرفته است،  چرا که از یک سو از ابتدای انقلاب ۵۷ مدعی عدالت خواهی و ضد سرمایه داری و حتی ضدامپریالیست بوده است،  از سوی دیگر تلاش می کند با واگذاری بنگاه های دولتی به بخش خصوصی منافع کلان سرمایه داران بازاری و تجاری را تامین کند. مکث در این نوع تناقضات موجود در تمامی سیاستهای  داخلی و خارجی جمهوری اسلامی است مهمی توان به ذات اسلام سیاسی پی برد و دشمنی این اسلام سیاسی با طبقه کارگر و تمامی زحمتکشان یدی و فکری ایران و کشورهای منطقه و خاورمیانه و بخش های از آفریقاست.

 

نتیجه گیری:

جریان اصلاح طلبی ایران و اصلاح طلبانی مانند افشاری ها،  گنجی ها و تاجزاده ها و خاتمی ها،  و رسانه ها و تمامی جناح های سیاسی داخل ایران،  و تمامی رسانه های وابسته به امپریالیسم و نظام سرمایه داری جهان دنبال یک هدف هستند: فضای سیاسی-اقتصادی بدون مزاحم تا بتوان زحمتکشان یدی و فکری و محیط زیست آنها را با قدرت و بی رحمی هر چه تمام تر غارت،  چپاول و استثمار کنند. و تنها یک جریان سیاسی مترقی می تواند سد بزرگی برای تمامی این دشمنان داخلی و خارجی ایجاد کند: مارکسیست های واقعی.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *