“پیمان” از شعرهای زندان طبری با دکلمه

image_pdfimage_print
دوره جدید: مقاله شماره: ۴۴ (۳۰ امرداد ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: ادبی – تئوری
 
“پیمان” از شعرهای زندان طبری با دکلمه

 

پیمان
 
بى تفاوت نخواهم زيست، به رنج هاتان، به دردهاتان، به خانه هاى سرد و حقيرتان، به دست
هاى از فقر بسته تان، به گناه بى گناه كودكان يتيمتان، و اشك هاى پنهان و آشكار همسرانتان،
من بى تفاوت نخواهم زيست.
به شادى اندكتان، بى تفاوت نخواهم زيست.
زمانى كه تفاوت آشكار است، آنجا كه مردان متفاوت مى ميرند و زندگان متفاوت مى ميرند،
آنجا كه حاكمان متفاوت حكم مى رانند، آنجا كه اصوات از حنجره ها متفاوت برمى خيزند،
بادها متفاوت مى وزند، و پرندگان نيز متفاوت مى خوانند، چگونه مى توان بى تفاوت
زيست؟
***
بگذار مرا گستاخ بخوانند، بگذار مرا شرير و خام پندار بنامند، من به كارها، از خرد و
كلان، بى تفاوت نخواهم ماند، كه كلان از خرد مى خيزد، و از اندك، بى شمار.
***
من در تفاوت تولد يافتم، در تفاوت زيستم، در تفاوت گريستم، و بى شك در تفاوت نيز خواهم
مرد، پس چگونه بى تفاوت بزيم؟
به رنج هاتان سوگند، به زخم هاتان سوگند، سوگند به خانه هاى سرد و حقيرتان، سوگند به
كودكانِ تان،
كه به تكه نانى شاد مى شوند،
سوگند به آرزوهاى پاكتان، من هرگز بى تفاوت نخواهم زيست.
***

 

شماره اینترنتی این مقاله:https://tudehiha.org/fa/4027

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *