امپریالیسم و صهیونیسم به بهانه جنگ با «ترور» خاورمیانه را ویران کرده اند

image_pdfimage_print

پژوهش‌گران تلاش کرده‌اند تا تعریفی همه سویه از «ترور» پیش‌گزاری کنند. ولی همین پژوهش‌گران با بار طبقاتی و جای‌گاه خود در هرم جهانی به این مقوله نگاه می‌کنند و نگاه به این مقوله یک‌سان نیست.

رشته‌های گوناگون علمی به‌ بررسی سویه‌های «ترور» و پژوهش‌گران از دیدگاه‌های گوناگون به آن می‌پردازند.

در علوم سیاسی، تروریسم یک شیوه  پرخاش‌گری سیاسی است که بیش‌تر به استراتژی‌های پشت ترور مانند آفریدن ترس و بر هم زدن نظم سیاسی، از سوی بازیگران غیردولتی  برای دست‌یابی به هدف سیاسی به‌کار گرفته می‌شود. یک بخش کوچک‌تر از علوم سیاسی به بررسی کاربرد دولت‌ها از ترور علیه شهروندان خود یا علیه دیگر کشورها می‌پردازد.

جامعه‌شناسان تروریسم را در چارچوب جنبش‌های اجتماعی بررسی می‌کنند که تا دریابند چگونه ایدئولوژی‌های تندرو و هویت‌های گروهی  به ترور می‌انجامد. این رشته، تروریسم را واکنشی به ناخرسندی‌های ژرف اجتماعی، شکاف طبقاتی، دشواری‌های اقتصادی، نبود آزادی‌های سیاسی یا راندگانی فرهنگی می داند.

فیلسوفان به بررسی پیامدهای اخلاقی تروریسم می‌پردازند. آیا این که ترور در برخی از شرایط می‌تواند از دید اخلاقی درست باشد؟ آیا ترور پاسخ به  فروپاشی نظم سیاسی و شیوه نبرد با  بی‌عدالتی‌های سازمند (سیستماتیک) از سوی فرمان‌روایان در یک جامعه بیمار است؟

تاریخ‌نگاران کاربرد ترور در جنگ‌ها، انقلاب‌ها و دوران استعمار را دنبال می‌کنند. آن‌ها پژوهش در باره‌ی پیوند میان تروریسم و ستم استعماری و کاربرد ترور از سوی نیروهای استعماری و جنبش‌های استقلال‌طلبانه، روند پیش‌رفت ترور دولتی، مانند ترور دولتی در انقلاب فرانسه، در کشورهای فاشیستی امریکا لاتین و دیگر جاها می‌پردازند.

به هر روی، آن چه که آشکار است، نبود یک تعریف همه‌پذیر و جهان‌گیر مانند بدیهیات (Axioms) در ریاضی در باره‌ی «ترور» است.

با ین همه، مقوله «ترور» از سوی سیاست‌مداران غربی، به ویژه آمریکایی و اسرائیلی، برای چارچوب‌بندی دیدگاه مردم و مهندسی رواسازی یورش به کشورهای خاورمیانه  به کار برده می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *