وقتی نوشته رفیق امید را خواندم خوشحال شدم. شادمان از اینکه حزب توده ی ایران هنوز فرزندانی دارد که دقیق و باریک بین هستند و به ویژگیهای زیباشناختی یک نوشته توجه دارند و به یادآوری ناگفته ها و نانوشته ها می پردازند. وقتی که پاسخ رفیقان “نوید نو” را خواندم باز دلشاد شدم از اینکه انتقاد جدی گرفته شد و تلاش شد که با برهان و حفظ حرمت کلام و با لحنی دوستانه جواب پرسشها داده شود.
آنچه که مرا بیش از هر چیز دیگر خشنود کرد باز شدن فضای گفتگو است. ولی آنچه که مایه نگرانی من شده است نگاه به پس موضوع گفتگو است. امید من این بود که موضوع گفتگو پیوندی به مسائل درگیر روز داشته باشد. امیدم این بود که نگاه شرکت کنندگان در گفتگو به جلو باشد.
میهن ما در آب غرق می شود و در آتش می سوزد. ولی رفیقان عزیز به بحثی درگیرند که اگرچه به جای خود می تواند سودمند باشد ولی گزینش زمان ان بسیار بد است. برای نخستین بار جنبش اجتماعی و جنبش اقتصادی دارد به هم پیوند می خورد. برای نخستین بار زنان با برداشتن روسری به خیابانها می ریزند و کارگران اعتصاب گسترده می کنند. شرایط عینی انقلاب مدت هاست که به وجود آمده است و شرایط ذهنی در حال شکل گیری است. ولی بدون نقش تعیین کننده ما در این جنبشهای جداگانه شرایط ذهنی آنگونه که ما می خواهیم شکل نخواهد گرفت.
تضادهای اقتصادی اجتماعی کشور و تضاد های درونی حاکمیت هر روز شدت می گیرد. همه ما از این تضادها سخن می گوییم و از آنها به عنوان آوان مرگ نیرویهای میرنده سخن می رانیم ولی کمتر از برنامه های جایگزینی چیزی می گوییم. انتقاد از ساختار میرنده بدون پایه گزاری ساختار بالنده نو به چه درد می خورد؟
وقتی بخش غیرمارکسیست اپوزیسیون از کمبودها و کاستی ها می گوید در اندیشه ریشه یابی آنها در نظام سرمایه نیست و همیشه آنها را در سطح روبنای ولایت متوقف می سازد. اگر ما بنا است که توده ها را از بند زنجیر سرمایه و تازیانه ولی فقیه نجات بدهیم باید به آنها بگوییم که جایگزینی ما برای این همه بدبختی، نداری، بیکاری، نبود آب و نان، آلودگی هوا چیست.
نقطه حرکت گفتگوی میان توده ها باید از اینجا آغاز شود. وگرنه گفتگویی که هزاران فرسنگ از دردها و رنج های مردم بدور است چه بدرد توده ها می خورد؟
رفیقان درگیر گفتگوی ما باید به توده ها بگویند که چه گره ای از گره های پیچیده جنبش را با گفتن اینکه رفیق صفری می خواست که “رفیق کیانوری و طبری خائن اعلام شوند” حل می شود؟ آیا طرح این موضوع مسله اصلی روز است؟ بی ریب (شک) روزی خواهد آمد که گروهی متخصص به بررسی همه جانبه رویدادهای حمله به حزب و آنچه که در زندان بر سر رفیقان ما گذشت خواهد پرداخت. ولی آیا این درست است که نیروی اندک خود را در حساس ترین لحظه پس از انقلاب به جای کاربرد برای به دست گرفتن رهبری جنبش مصروف نامه بیش از ۲۰سال پیش منسوب به رفیق کیانوری بکنیم؟
آن گفتگویی سازنده است که به مشی سیاسی ای که برای راه حل تضادهای گوناگون جامعه ارائه می شود بپردازد و به کارایی سازمانی و افزایش دانش سیاسی عضوها و هواداران حزب بیانجامد.
همه ما می دانیم که مثلن کاوش، جست و جو و گفتگو در باره نقش حزب در دوران انقلاب هر چند که می تواند سودمند باشد ولی با گرسنگی و بی آیندگی که مردم ما در حال حاضر به ان درگیر هستند و از ما چشم داشت راهنمایی دارند فرسنگها فاصله دارد.
نباید به بهانه انتقاد به سردرگمی و شکست روحی عضوها و هواداران دامن زد. نباید با هم جبهه شدن با دشمن طبقاتی تیشه بر ریشه خصلتهای طبقاتی حزب زد. دشمنان طبقاتی که همیشه در کمین هستند هنگامه شکست به میدان می آیند و سره را با ناسره می آمیزند تا ما را از تلاش برای دگرگونی های مورد نیاز جامعه باز دارند.
این نباید به معنای انتقاد نکردن تعبیر شود. باید روزی به بررسی همه این انتقادها و پرسشها پرداخت ولی آنروز امروز نیست. امروز ما درگیر چالشهای بزرگتری هستیم که به آینده تمامیت ارضی کشور و راه رشد اقتصادی آن پیوند دارد که راه حل آن تعیین کننده سرنوشت میلیونها هم میهن است. اگر ما به این چالش نپردازیم بجای رهبری رویدادها به پیروی از آنها دچار می شویم. آنوقت اگر حتا موفق به ویران کردن بنیان ولایت شویم ولی ارمغانی برای زحمتکشان نداریم.
گرانیگاه گفتگوی ما (نقطه ثقل بحث) باید چگونگی پیوند میان مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی ما باشد. اکنون که راه گفتگو باز شده است باید از این هدیه ای نوروزی که به ما پیشکش شده است بیشترین سود را برد. بهتر است که رفیق امید و رفیقان ما در “نوید نو” مرکز بحث را در پیوند مبارزه صنفی و سیاسی قرار دهند و دایره گفتگو را محدود کنند. در حال حاضر در متن جامعه جنبش آزادی خواهانه زنان، مبارزه صنفی کارگران و مبارزه سیاسی جریان دارد. چگونه می توان هژمونی اندیشه ی مارکسیستی را در مبارزه علیه دیکتاتوری برقرار کرد؟ چه نوع اندیشه ها و سخنهای تهییجی و تبلیغاتی در انجام اینکار مفید است؟ چه نوع سازماندهی در شرایط کنونی مبارزه سودمند است و کاربرد دارد؟ با چه نیروهای اجتماعی و در چه مورد می توان وارد گفتگو شد؟ چه کسی و چگونه باید آغازگر این گفتگو باشد؟
بیایید سال نو را با بحث و گفتگوی سازنده آغاز کنیم. از طرح مساله هایی که برای پیشبرد نزدیکی نظری و سازمانی در جنبش توده ای کمک نیست، خودداری کنیم.
در وحله ی نخست نظرات خود را درباره مضمون سیاست مستقل حزب توده ایران در شرایط پیچیده کنونی انتشار دهیم.
آفرین سیامک عزیز حق با شماست . سال نو را به همه توده ای های شریف که برای جهانی عاری از استثمار مبارزه می کنند تبریک عرض می کنم ، پیروز باشید.
زنده باد رفیق سیامک که همه ی ما را تشویق به بازگشت به رفاقت و کنار گذاشتن موقت انتقادات به جا یا نابهجا از عملکرد حزب در ابتدای انقلاب کرده و همه ی مارکسیست های حقیقی را دعوت به مبارزه روز یعنی مبارزه با دیکتاتوری [ولایی و سیاست نئولیبرالیسم حاکم بر تار و پود تمامی سیستم اقتصادی ایران مسلط است] می کند تا بتوان به داد مردم پاسخ داد که بی آن که بر زبان بیاورند به حضور مستقیم یا غیر مستقیم تک تک ما در متن جامعه است. از همه ی رفقا خواهش می شود بیاییم تمام انرژی و وقت را صرف مبارزه ای بکنیم و در کنار مبارزات شجاعانه زنان و کارگران ایران باشیم.
نترسیم چرا که ترس برادر مرگ است. هر چه بیشتر بترسیم، دشمن وقیح تر شده و حملاتش را شدید می کند.
سال نو را به سال بازگشت به رفاقتی عمیق تبدیل کنیم اگر هنوز به آرمان های بزرگ برپایی عدالت و آزادی حقیقی (نه آن آزادی صوری مسلط بر جوامع سرمایه داری و امپریالیستی و نئولیبرالیسم) پایبند هستیم.
سال نو مبارک همراه با شادی و بهروزی برای تک تک شما رفقا و مردم عزیز ایران
با تشکر از پیشقدمی و ابتکار خلاقانه سایت “توده ای ها” در ایجاد فضای گفتگوهای سازنده، من هم به نوبه خود از نگاهِ متمرکزِ رفیق “سیامک” بر روی مسائل عمده با هدفِ تعمیقِ جنبشِ دمکراتیک و انقلابیِ جاری در میهن استقبال میکنم؛ درعین حالی که باید به ضرورتِ تبیینِ سیاستِ مستقلِ طبقاتی و برنامه حداقل کارگریِ حزب توده ایران و تلاش مستمر برای اعمال هژمونی طبقه کارگر در هر لحظه و مرحله از جنبش همت گماشت.
این واقعیتی است که رویدادها منتظر کسی نمی مانند و برای تاثیرگذاری بیشترِحزب توده ای ما بر روند رویداهای پر شتاب امروز، لازم است که صدای واحدی نیز از همه توده ای ها زیر چتر واحد و نام پرافتخارِحزب توده ایران -به مثابه گردان پیشاهنگ و انقلابی حزب طبقه کارگرایران- به گوش مردم مبارزایران رسانده شود. بنابراین تلاش موازی برای خاتمه بخشیدن به پراکندگی زیانبار رفقای توده ای هم یکی دیگر ازوظایف مبرم و تاخیرناپذیرِ جنبش توده ای درهمان راستا میباشد.
در خاتمه دو خواهش کوچک نیز از همه رفقای گرامی دارم:
1- ازآنجا که طرح و انتشار برخی مقالات یا نقطه نظرات رفقا، میتواند با واکنش ها و نقدهایی از سوی دیگران مواجه شود، انتظار میرود که در جریان این گفتگوهای سازنده، اگرقصدِ مشارکت داریم؛ حتما به اتیکِ مارکسیستی پایبند بمانیم و از سوء برداشت یا تحریف درعباراتِ متنِ نوشته موردِ نقد خود (همچون موارد مشابه درپاسخ رفقای نویدنو به مقاله من)، که زیبنده اخلاق و منش توده ای نیست، بپرهیزیم.
2- از بازدیدکنندگان محترم سایت هم انتظار دارم برای غنا بخشیدن به مباحث زیر هر تاپیک، نظرات راهبردیِ خود را در زیر همان پست بگذارند و از گذاشتن نظرات بی ربط به موضوع و یا مربوط به پستی دیگر خودداری نمایند.
در پایان، نوروزِ باستانی و آغار سال نو شمسی را تبریک گفته و آرزومند سلامتی یکایک رفقای توده ای درهر کجای از این کرهِ خاکی هستم.