ذهنگرايی مهندس نبوی مستدل نيست!

image_pdfimage_print

دوره جدید: مقاله شماره: ۷۲ (۱۲ آبان ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

 

مهندس بهزاد نبوی در مصاحبه ای با “آرمان” دسترسی «به وضع مطلوب» را برای ايران مورد بررسی قرار می دهد و از آن به اين نتيجه گيری می پردازد كه برای دستيابی به اين هدف، بايد از دولت روحانی دفاع كرد، زيرا «روحانی راه ديگری جز راه كنونی ندارد»! (١)

مهندس نبوی در نتيجه گيری خود، از واقعياتی كه از «وضع» حاكم بر ايران برمی شمرد، حركت نمی كند. بلكه ضرورت دفاع از روحانی را با يك پيش شرط ذهنی و اراده گرايانه به اصطلاح “مستدل می سازد”.

او مستدل نمی سازد كه چگونه می توان بحران ژرف شونده ی اقتصادي- اجتماعي- فرهنگی حاكم بر جامعه ايرانی را پايان داد، بدون آن كه دو تضاد حاكم را بر اين شرايط برطرف ساخت؟ چگونه می توان اين تضادها را از طريق “اصلاحات” بر طرف ساخت؟

–        تضاد روز ميان نياز مردم به دمكراسی و قانونمداری و

–        تضاد اصلی مردم با اقتصاد سياسی نئوليبرال كه توده های وسيعی را با فقر و فلاكت روزافزون روبرو ساخته است؟!

 

مهندس بهزاد نبوی حل تضادهای روز و اصلی هستی مردم را با «وضع موجود»، دليل دفاع از روحانی عنوان نمی كند. خود او نيز باور ندارد كه با دفاع از روحاني، بحران حاكم بر ايران برطرف می گردد!

–        او دفاع از دولت روحانی را از اين رو ضروری عنوان می كند، زيرا مخالف «راه انقلاب» است!

        او به  نفی سرشت “انقلابي” تغييرات در برابر مردم ميهن ما می پردازد و با اين سرشت از اين رو مخالفت می كند،زيرا «راه اصلاحات» را مطلق می سازد!

        او ممكن بودن راه اصلاحی را به اثبات نمی رساند، آن را از طريق نفی سرشت انقلابی تغييراتِ در پيش، گويا و به اصطلاح “مستدل” می سازد.

 

وظيفه ی اين سطور، بحث درباره ی خوب يا بد بودن «راه انقلاب» نيست كه او نفی می كند. اشاره به آن تنها تا اين حد ضروری است كه گفته شود كه راه حل انقلابي، راه حلی ذهنی نيست كه كسی آن را بخواهد و يا نخواهد. و يا به گفته ی او، «از نظر من مردود و غيرقابل قبول» باشد، يا نباشد، پس «انقلاب» بايد تحقق يابد و يا نيابد.

 

وظيفه ی بررسی اين سطور، نشان دادن اين نكته است كه

اول- شرايطی را كه مهندس نبوی از وضع حاكم بر ايران برمی شمرد، راه حل «اصلاحات» را كه او خواستار است نفی می كند!

دوم- گفتگوی مهندس نبوی با مردم نيست!

بحث مهندس نبوی با ديگر لايه های حاكميت نظام است، و نه با مردم! برای مردم چه سخنی دارد؟

تكليف مردم در برابر شرايطِ ناشی از سلطه ی «٣ يا ٤ نهاد .. [كه] در حال حاضر بيش از ٥٠ درصد ثروت كشور را در اختيار» دارند چيست؟ چنين پرسشی طرح نمی گردد و به طريق اولي، بی پاسخ هم می ماند!

هنگامی كه او اعتراف می كند كه «اين نهادها نه قابل كنترل و نظارت هستند و نه ماليات می دهند .. تمام اقتصاد كشور تحت كنترل آنهاست .. ديوان محاسبات و مجلس هم حق ندارند كه از چنين نهادهايی حساب كشی كنند»، تكليف مردم چيست؟ آيا مردم بايد به اين سلطه گردن نهند؟ چون كسانی ذهنگرايانه و اراده گرايانه خواستار «تعامل» با «نهادها» هستند كه حتی «برای دولت روحانی هر ٩ ساعت يك بحران» می سازند، زحمتكشانِ زير فشار گرسنگی خود و خانواده و زير ضربات شلاق بر پشت، نيز بايد تن به «تعامل» دهند؟

 

ببينيم داده ها در مصاحبه ی مهندس نبوی با “آرمان”، خوشبينی غيرمستدل او را درباره ی استحاله پذيری رژيم حاكم و اميد به بهبود شرايط و حتی دسترسی به «وضع مطلوب» كه به آن اميد بسته است، مورد تاييد قرار می دهد؟ «وضع مطلوب»ی كه نه تعريف و نه مضمونی از آن ارايه می شود!؟

همه ی داده ها در مصاحبه، حكم بر آن دارد كه روند تغييرات در ايران، نه “اصلاحي” كه روندی انقلابی است!

–        روند گذار از ديكتاتوری – تجربه ی انقلاب بهمن -؛

        روند گذار از سياست ضد مردمی و ضد ملی “خصوصی سازی و آزاد سازی اقتصادي”؛

        روند احيای دستاوردهای دمكراتيكِ مردم و بازگرفتن «ثروت كشور» كه به گفته ی مهندس نبوی به غارت رفته است؛ و

        به ويژه روند مبارزه با خطر برنامه ی امپرياليستی برای تبديل ايران به عراق و سوريه و يمن و … كه مهندس نبوی به آن اشاره دارد، روندی انقلابی و نه “اصلاحي” است.

روندی است كه بايد مردم ميهن ما با احساس مسئوليت و با هشياری خردمندانه به پيش برند!

 

در سطور زير، و از زبان مهندس نبوی خواهيم ديد كه رژيم ديكتاتوری خود راه تغييرات دمكراتيك و اصلاحی را بسته است! همه ی لايه های نظام سرمايه داری نئوليبرال در ايران بر سر اقتصاد سياسی حاكم كه آن را “اسلامي” می نامند، توافق دارند. بهزاد نبوی وجود چنين توافقی را در مصاحبه خود مورد تاييد قرار می دهد. او تاييد بر سر «سياست اقتصادي» را گرچه به «اصولگرايان معتدل و ميانه رو» محدود می سازد. اما از آنجا كه كشمكش با «٣ يا ٤ نهاد» در مخالفت با اصل “خصوصی سازيِ” «ثروت كشور» توسط اين نهادها نيست، بلكه بر سر «٥٠ درصدي» است كه اين نهاد ها به سود خودشان “خصوصی سازي” كرده اند، می توان كشمكش را ميان لايه های رنگارنگ نام حاكميت بر سر “سهم” از «ثروت كشور» دانست!

با چنين ارزيابی است كه می توان دريافت كه چرا طرف گفتگو در مصاحبه، مردم ميهن ما نيستند؟

در اين مصاحبه، اين پرسش مطرح نيست كه چه سياست اقتصادي، كدام اقتصاد سياسی می تواند به سود منافع لايه های زحمتكشِ شهر و روستا، به سود توده های ميليونی زير مرز فقر و محروميت، به سود حفظ استقلال اقتصادی ايران و عليه تعميق وابستگی نواستعماری به اقتصاد امپرياليستی عمل كند؟!

عليه توافق بر سر اقتصاد سياسی نئوليبرال ميان كليت لايه های حاكميت سخنی در مصاحبه بيان نمی گردد؟ كليت حاكميتی كه دست در دست سازمان های مالی امپرياليستي، به مجری فرامين آن ها تبديل شده است و با پشتكاری ضد مردمی و ضد ملی روند تبديل ايران را به وابسته ی نومستعمره ی اقتصاد امپرياليستی تعميق می بخشد؟!

 

در بند ٢-، مهندس نبوی به دفاع از «همه طيف ها و جناح های سياسی [در حاكميت] كه ديدگاه هايی مشابه ما ندارند» می پردازد و به نفی اتهام «بی توجه»ی آن ها «نسبت به منافع ملی و مصالح كشور و ملت» حكم می دهد!

او اما اين خوش گويی خود را مستدل نمی سازد؟ نمی گويد علايم دفاع از «منافع ملی و مصالح كشور و ملت» توسط آن «طيف»ها كدام است؟

در بند ٣-، مهندس نبوی در حالی كه به سلطه ی بلامنازع «٣ يا ٤ نهاد» اعتراف دارد كه «بيش از ٥٠ درصد ثروت كشور [را] در اختيار دارند .. و نه قابل كنترل و نظارت هستند و نه ماليات می دهند .. تمام اقتصاد كشور تحت كنترل آنهاست»، نمی گويد و مستدل نمی سازد كه می خواهد با كدام اهرمی چنين شرايطی را تغيير دهد و “اصلاح” كند؟

مهندس نبوی اذعان دارد كه «آقای روحانی .. جز تعامل با مسئولان ذيربط [بخوان حاكمِ ذی منافع] ..» راه حلی ندارد! نه در ارتباط با «حصر»، نه در تعيين تركيب «كابينه»، و نه برای «شركت زنان» در آن و …! مهندس نبوی اما نه تعريفی از “اصلاحات” می دهد و نه بُعد زمانی ای را برای اصلاحات مطرح می سازد! سخنان مبهم و بی مهابا با چه هدفی مطرح می گردد؟

مردم بايد از انتزاع “توخالي” «اصلاحات» چه برداشتی داشته باشند؟!

هنگامی كه كاركرد «وزير» هم به مويی بسته است و بايد با «تعامل با مسئولان زيربط» و ذی منافع و با آن «نهادها» و .. عملی گردد تا لااقل «وزير وزارت كند»، كدام علايم عينی برای تغيير احتمالی شرايط و استحاله ی رژيم و “اصلاحات” وجود دارد؟

در بند ٤ و ٥، مهندس نبوی ناتوانی های دولت روحانی را به عنوان “چماق” «تعامل» توجيه می كند و می نويسد: «در اين شرايط بايد با تعامل كشورداری كرد»! او اما نمی گويد اين «كشورداري» به سود كيست؟ در خدمت حفظ منافع كيست؟ و چگونه می توان با ابزار تحقير «تعامل» و “دست بوسي” و “اين هم بگذرد” و … «اصلاحات» را عملی ساخت؟

چگونه می توان «شيوهء رندی و خوشباشی و دم را غنيمت شمردن و سرنوشت آدمی را امری مقدّر دانستن و كوشش وی را بی ثمر خواندن و خوار شمردن زندگی اين جهان و دل بستن به پندارها، …» (٢) را ابزار «تغيير وضع موجود به مطلوب» پنداشت و نماياند؟!

 

مردم راه خودشان را می روند، و آن هايی كه روزی در كنارشان قرار داشتند، بايد جايگاه خود را دوباره بيابند؟

نبرد سخت برای بهبود شرايط زندگی زحمتكشان و لايه های وسيع محرومان در شهر و روستا كه زنان زحمتكش محروم ترين گردان آن را تشكيل می دهند كه زير فشار مضاعف طبقاتی و جنسيتی قرار دارند، با اهرم های اجتماعی اعتراض و اعتصاب و “قطره قطره مردنِ” زندانيان سياسی به پيش می رود و وسعت می يابد و از كيفيت بالاتری برخوردار می شود و راه تغييرات انقلابی را خواهد گشود.

 

تجهيز توده ها از طريق طرح برنامه ی يك اقتصاد ملی به منظور احيای دستاوردهای اقتصادی و حقوق فردی و اجتماعی كه در قانون اساسی بيرون آمده از دل انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ مردم ميهن ما تثبيت شده است، تنها راه ممكن برای تحقق بخشيدن به تغييرات بنيادين در جامعه ايرانی است.

 

مردم بی ترديد خواستار «تغييرات قانونی و مسالمت آميز به منظور تغيير وضع موجود به مطلوب» هستند، كه مهندس نبوی به درستی به آن اشاره دارد. اما رژيم ديكتاتوری ولايي، به عنوان ابزار حاكميت نظام سرمايه داری نئوليبرال كنوني، با سياست سركوبگرانه ی خود كه به منظور اِعمال سياست اقتصادی ديكته شده توسط امپرياليسم دنبال می كند، به تدارك ايجاد شدن شرايطی دامن می زند كه مهندس نبوی آن را «راه جورج بوش» می نامد و به درستی آن را محكوم می كند. به منظور دفع اين خطر امپرياليستی نيز مردم ميهن ما بايد از شرايط ديكتاتوری و سلطه ی نظام سرمايه داری وابسته به اقتصاد جهانی امپرياليستی عبور كنند.

 

جانفشانی و ايثار سخت و دردناك است. اما زايش شرايط ترقی خواهانه و نوين در خدمت منافع مردم و در دفاع از منافع ملی ايران، به مثابه يك جايگزين انكارناپذير راه خود را می گشايد!

نشانی اینترنتی این مقاله:  https://tudehiha.org/fa/4449

……..

١- اين عنوان مقاله ای است كه در “راه توده” شماره ٦٢١، ٤ آبان ٩٦ ذكر شده است. آدرس الكترونيكی مقاله در “آرمان” ذكر نشده است. در “آرمان امروز” چنين مصاحبه ای ديده نشد.

“راه توده” مصاحبه ی مهندس نبوی را بدون هر سخنی از خود و بدون موضع گيری انتشار داده است. آن طور كه ازجمله جريان انحرافی ديگر، “عدالت” نيز چنين می كند. باوجود “حركت در سايه روشن” می توان اما پذيرفت كه “راه توده” با نظرهای ابراز شده توسط مهندس نبوی موافقت دارد.

٢- احسان طبري، “پرورش روح تكاپو و قهرماني”، مقدمه بر كتاب “يادنامه شهيدان” اثر زنده ياد رحيم نامور.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *