آیا حزب توده ایران به نبرد طبقاتی در ایران باور دارد؟

image_pdfimage_print

 سخن روز شماره: ۸۵ (۱۴ آذر ۱٣۹۷)

 

 

نگرانی رفیق ش. ماهور و رابطه ی دیالکتیکی میان نبرد دمکراتیک و سوسیالیستی

 

 

در همین آغاز به پرسش طرح شده پاسخ دهم و بگویم که بلی حزب توده ایران قویاً به نبرد طبقاتی در جامعه باور دارد و با تمام توان آن را به پیش می راند. مقاله های که این روزها در نامه مردم برای دفاع از نبرد روزانه ی اعتراضی- اعتصابی طبقه کارگر ایران انتشار یافته است، نشان روشن و قاطع برای این باور و مبارزه ی حزب طبقه کار گر ایران است.

همین پاسخ را هم می‌توان درباره ی برداشت رفیق عزیز ش. ماهور ابراز نمود. این رفیق هم با قاطعیت از نبرد طبقاتی کارگران و منافع آن‌ها  دفاع می کند. او حتی در نتیجه‌گیری از مضمون مقاله در پایان آن، با هشیاری و حساسیت نسبت به خوشبینی به آشتی طبقاتی هشدار می‌دهد و بر حفظ و پایداری بر روی «سیاست مستقل طبقاتی» حزب توده ایران تأکید دارد.

 

بدین ترتیب هدف مقاله ی رفیق عزیز ماهور که تحت تأثیر تجربه تلخ و جنایتکارانه قتل عام توده‌ای ها، رهبران و دانشمندان آن در سه ده ی پیش قرار دارد که ارتجاع حاکم در همکاری و همیاری با ارتجاع جهانی عملی ساخت، حفظ هویت طبقاتی خط مشی انقلابی حزب توده ایران است. هدفی که نزد خواننده احساس غرورآمیز پایداری توده‌ای ها را بر سر مواضع طبقاتی خود بیدار و زنده نگه می دارد.

 

در این ارتباط این رفیق در بخش نتیجه‌گیری در پایان مقاله و پس از آنکه بحث شایسته ای درباره تغییرات نزد لایه‌های خرده بورژوازی و بورژوازی ملی در ایران و همچنین در ارتباط با مبارزه ی اتحادی حزب توده ایران و در جنبش جهانی کمونیستی طرح می کند، می نویسد: «از آنچه [درباره ی مبارزه اتحادی در ایران] گفته شد نباید نتیجه گرفت که هیچ زمینه ی مشترکی برای فعالیت و مبارزه بین طبقه کارگر و بورژوازی ملی وجود ندارد؛ در حوزه های بسیار محدود و معینی نظیر صلح یا استقلال و همچنین برخی آزادی های مدنی نظیر آزادی‌های زنان، مذهب، مطبوعات و … می‌توان با این گروه تشریک مساعی داشت. اما نباید فراموش کرد که اگر در جبهه خاصی با این جناح بورژوازی فعالیت مشترک داریم، این فعالیت نباید به سیاست مستقل طبقاتی ما لطمه بزند و ما را از پی‌گیری منافع اساسی طبقه کارگر غافل کرده و در حد کارگزار و پیاده نظام این جناح از بورژوازی و مدافع منافع آنان تقلیل دهد. … این جناح به خوبی به منافع طبقاتی خود آگاه است … و [می کوشد] هژمونی خود را در جبهه متحد اِعمال کند. …».

 

این امکان وجود داشت که پس از ارایه ارزیابی فوق به عنوان مقدمه بر مقاله ی پرمضمون رفیق عزیز ش. ماهور، رساله ی 22 صفحه‌ای او را بازانتشار داد و به کارهای دیگر پرداخت. ولی انگیزه ی رفیق ماهور برای نگارش رساله مانع این تقلیل گرایی غیرمجاز می گردد. او در صفحه ی دوم مقاله که به صورت خلاصه نیز در آغاز مقاله در نویدنو انتشار یافته، نکته ی پراهمیتی را مطرح می‌سازد که خواننده را مجذوب می‌کند و دست و پای ذهن او را می بنند به طور سرسری از روی انگیزه ی نگارش رساله بگذرد. در آنجا می خوانیم:

«حزب توده ایران آتیه ی کشور را به مبارزه ی مشترک تمام آزادی خواهان و نیروهای مترقی وابسته می داند. این مبارزه، عرصه های گوناگونی از زندگی اجتماعی را در بر می‌گیرد و به همین علت نیروهای مختلفی با گرایشات گوناگون و خاستگاه ها و مواضع طبقاتی متباین، با توجه به اهداف و منافع خود می‌توانند و باید در چنین مبارزه‌ای شرکت جویند.»

 

متأسفانه نقل سطور پیش که در اینجا در گیومه قرار دارد، در نوشتار رفیق ماهور در گیومه انتشار نیافته است تا بتوان به آن در برنامه حزب توده ایران مراجعه نمود و مضمون نظر ابراز شده را در متن اصلی و به شکل و بیان انجام شده مطالعه کرد. روشن نیست که آیا جملات ذکر شده، برداشت رفیق ماهور از برنامه حزب، مصوبه ی ششمین کنگره است و یا برداشتی از متن آن و با توجه به مضمون مورد نظر برنامه، انتقال یافته است. از این رو تنها می‌توان مضمون مطرح شده را مورد توجه و بررسی قرار داد. نزد توده‌ای ها درباره ی مضمون مصوبه ی ششمین کنگره ی حزب تشتت برداشت وجود دارد. به علل نظری این تشتت، در نوشتارهای دیگری پرداخته شده است و می‌توان به آن‌ها مراجعه نمود.

 

در‌واقع هم بیان «حزب توده ایران آتیه ی کشور را به مبارزه ی مشترک تمام آزادی خواهان و نیروهای مترقی وابسته می داند»، موضعی پرسش برانگیز است. آیا باید آن را به این مفهوم درک نمود که گویا حزب توده ایران برای نبرد طبقاتی در جامعه نقشی برای «آتیه ی کشور» قایل نیست، آن طور که اکنون به شکل مبارزات اعتراضی- اعتصابی در ایران جریان دارد؟ آیا باید آن را به مفهوم مطلق ساختن مبارزه ی اتحادی حزب توده ایران ارزیابی نمود که در بخش وظیفه ی مبارزه ی دمکراتیک حزب طبقه کارگر قرار دارد؟ که به معنای نفی مبارزه ی سوسیالیستی حزب در شرایط کنونی و در سرنوشت «آتیه کشور» می بوده است؟ که به نوبه خود، به معنای نفی نقش نبرد طبقاتی جاری در ایران است برای طرح بازگشت ثروت‌های مردمی به مالکیت عمومی- دمکراتیک. خواستی که دارای جهت گیری سوسیالیستی است و از آن تنها طبقه کارگر و متحدان نزدیکش در مبارزه ی جاری دفاع می کنند؟

 

طبقه ی کارگر ایران در دفاع از منافع صنفی خود در «پراتیک انقلابی» (مارکس) کنونی در ایران، آگاهانه به شناختِ ضرورت پایان بخشیدن به اقتصاد سیاسی نئولیبرال دست یافته است. خواست بازگرداندن مالکیت ثروت‌های مردمی- ملی که خصوصی سازی شده‌اند به مالکیت عمومی- دمکراتیک، بازگرداندن به مردمی که صاحبات اصلی آن هستند، نشان این شناخت و آگاهی شکوهمند است. شناختی که در اوج قله استه تیک درک دیالکتیکی از نبرد طبقاتی قرار دارد که در شعر زندان زنده یاد احسان طبری با انتزاع آسمانیِ قرار داشتن «در کاکل بلند کوه‌ها که اولین تماشاگر سپیده دمانند، و اولین آشیانۀ زمینی اشعۀ خورشید» ترسیم می شود. (به آن کس که به او می اندیشم).

 

در عین حال، این شناخت و خواست نشان می‌دهد که طبقه کارگر ایران در مبارزه انقلابی خود در دفاع از منافع صنفی خود، از منافع کل مردم میهن ما، از منافع ملی ایران دفاع می‌کند و علیه دستبرد نواستعماری سرمایه ی مالی امپریالیستی و متحدان داخلی آن می رزمد.

طبقه کارگر و منافع آن به محملِ تاریخی ترقی خواهی در ایران فرارویده است!

 

دفاع از منافع طبقه کارگر که با منافع کل جامعه ی ایرانی عجین شده است، که طبقه کارگر ایران برای حفظ آن به قیمت زندان و شکنجه و مرگ می رزمد، در عین حال نشان می‌دهد که نظام سرمایه داری فاقد دورنما است، زیرا به زائده ی نواستعماری اقتصاد جهانی بدل شده است.

 

رابطه ی دیالکتیکی میان مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی در ایران

نبرد طبقاتی کنونی در ایران که خواستار گذار از نظام سرمایه داری است، دورنما و جهت گیری سوسیالیستی رشد جامعه را مستدل ساخته و ضرورت آن را به عنوان تنها جایگزین ممکن به ثبوت می رساند.

 

پرسش های طرح شده در پاراگراف پیش، و پرسش های مشابه دیگری که می‌تواند طرح شود، این مساله ی مرکزی را مطرح می‌سازد که رابطه ی دیالکتیکی میان مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی در ایران در شرایط کنونی دارای چه ویژگی و سرشت پراهمیت است. بدون درک همه جانبه ی این رابطه، جنبش قادر به انجام وظایف تاریخی خود نخواهد بود.

 

پیوند مبارزه ی صنفی- مطالباتی- دمکراتیک با مبارزه ی سیاسی- سوسیالیستی که مصوبه ششمین کنگره ی حزب توده ایران است و بخش مهمی را از برنامه حزب تشکیل می دهد، به چه معناست و چگونه باید به مورد اجرا گذاشته شود؟ با چه شعار ها و با چه نبرد تبلیغی- ترویجی که «نبرد در سنگر» گرامشی را در ایران کنونی تشکیل می‌دهد، می تواند با موفقیت به پیش برده شود؟

نکته ی مرکزی، یعنی شعار مشترک برای دستیابی به شناخت درباره ی چگونگی به پیش بردن همزمان مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی در ایران، هنوز در جنبش توده‌ای با شفافیت لازم مورد توافق همه ی توده‌ای ها قرار نگرفته است.

علت عقب بودن عنصر ذهنی از عنصر عینی، یعنی عقب بودن توان جنبش توده‌ای برای تجهیز و سازماندهی توده ها علیه نظام سرمایه داری، که برخی از رفقا در گفت و شنفت های فی مابین به درستی بر روی آن انگشت می‌گذارند و رفیق عزیز ماهور نیز به آن اشاره می کند، ناشی از نیافتن پاسخ مشترک درباره ی چگونگی این مبارزه، درباره ی رابطه میان مبارزه دمکراتیک و سوسیالیستی است.

هنوز بسیاری وحدت این مبارزه را نپذیرفته اند. این دو مبارزه را جدا از هم مورد توجه قرار می دهند. می پندارند در یک مرحله باید به این و در مرحله دیگری به آن مبارزه پرداخت. آن‌ها وحدت این دو مبارزه را نه تنها نمی پذیرند، بلکه می پندارند که این دو وظیفه در برابر هم قرار دارد. می پندارند مبارزه برای سوسیالیسم، مبارزه برای دمکراسی را به خطر می اندازد، به جای آن که آن را تقویت کند.

وجود تشتت نظری و سازمانی در حزب توده ایران و در کل جنبش چپ میهن ما ناشی از ناروشنی در این زمینه است.

رفیق عزیز ناصر زرفشان این ناروشنی را به معنای ناروشن بودن «هویت چپ» تعریف می کند.

 

برداشت درست مرحله‌ای بودن تغییرات دمکراتیک و سوسیالیستی در ایران که در گفت و شنفت با رفیق عزیز احسان در سخن روز پیش به آن پرداخته شد، که به این معناست که هدف انقلاب در پیش در ابتدا گذار از دیکتاتوری است که وظیفه ی جبهه گسترده ضد دیکتاتوری را تشکیل می‌دهد و سرشتی دمکراتیک داراست و اتحاد وسیع اجتماعی توده های زحمتکش ستون فقرات آن را تشکیل می‌دهد و لایه‌های میانی تا درون بخش‌هایی از حاکمیت کنونی نیروی کمکی وعقبه ی جبهه ضد دیکتاتوری هستند، و پس از پیروزی در این مرحله، مرحله ی دوم آغاز می‌شود که در آن باید تغییراتِ اقتصادی- اجتماعی به دست جبهه متحد خلق و دولت بیرون آمده از آن به ثمر رسانده شود؛ به سخنی دیگر هنوز برخی از رفقا واقعیت دو مرحله ی تغییرات بنیادین در ایران را دلیل گویا مرحله‌ای بودن مبارزه ی روز می پندارند. آن‌ها ضرورت مبارزه ی همزمان برای دو هدف دمکراتیک و سوسیالیستی را در شرایط کنونی نفی می کنند. آن‌ها این دو مبارزه را مبارزه‌ای توامان نمی دانند و ضرورت آن را هم‌اکنون نمی پذیرند.

پراتیک انقلابی طبقه کارگر ایران این روزها اما صحت درستی برداشت وحدت این دو وظیفه و درستی ارزیابی نظری در باره ی سرشت مشترک دمکراتیک- سوسیالیستی این دو مبارزه را باری دیگر به اثبات رسانده است. تئوری و پراتیک در انطباق کامل قرار دارند.

 

شناخت و درک این رابطه ی دیالکتیکی از این رو از مبرمیت تاریخی برخوردار است، زیرا مضمون برنامه حداقل کارگری حزب توده ایران را تشکیل می دهد.

تشتت نظری در این باره امکان دسته کردن نیروی توده‌ای ها را در داخل و خارج از کشور برای پیشبرد وظیفه ی حزب طبقه کارگر ناممکن می سازد، ساخته است و باید هرچه زودتر به آن پایان داد.

 

در گفت و شنفتی که دیروز با برخی از رفقای «10 مهر» برگزار شد، رفیق عزیزی بیانی را در این زمینه مطرح ساخت که بسیار جالب توجه است و می‌تواند کمک باشد برای درک رابطه میان مبارزه دمکراتیک و سوسیالیستی حزب توده ایران که ویژگی خاص «سیاست مستقل طبقاتی» حزب طبقه کارگر است که رفیق عزیز ماهور در رساله ی خود توجه به آن را مورد تأکید قرار می دهد.

موضوع مشخص درگفت و شنفت دیروز این پرسش است که آیا میان برنامه ی جایگزین – ب –  علیه برنامه نئولیبرال، برای نوسازی «آتیه کشور» و مبارزه ی روز در جریان در چارچوب نبرد طبقاتی جاری برای به عقب راندن حاکمیت و بهبود شرایط زندگی زحمتکشان، که یک رفیق برای سهولت درک آن را برنامه – پ – نامید، آیا رابطه‌ای برقرار است، چه رابطه‌ای بر قرار است؟

همان‌طور که دیده می‌شود در گفت و شنفت، اندیشه‌ای شایان توجه و راهگشا پدیدار و نکته جدیدی مطرح شد که جلب نظر می کند. این رفیق، او را رفیق ب. بنامیم، در ارتباط با برنامه – ب – که من طرح کرده ام، و با اشاره به مبارزه روز و وظایفی که اکنون در برابر جنبش توده ای قرار دارد، ترکیب جالب برنامه – پ – را مطرح نمود.

منظور رفیق ب.، پرسش درباره ی مبارزه ی روز توده ای ها در شرایط وجود سلطه حاکمیت سرمایه داری کنونی در ایران است به منظور بهبود شرایط هستی زحمتکشان در لحظه ی کنونی و پیش از گذار از دیکتاتوری و پیروزی انقلاب ملی- دمکراتیک. یعنی پیش از هنگامی که تحقق بخشیدن به برنامه – ب – به مساله روز «دولت ملی» تبدیل شده است که در برنامه حزب توده ایران ذکر شده است. دولتی که باید از درون جبهه متحد خلق بیرون آید.

در ابتدا اشاره شود که بدیهی است که یک «دولت ملی» به مفهوم یک دولت بیرون آمده از “انتخابات آزاد برای دموکراسی پارلمانتاریستی“ در نظام سرمایه داری، مورد نظر برنامه حزب توده ایران نیست. چنین برداشتی باور خوش خیالانه به دمکراسی بورژوازی است که می‌تواند باری دیگر تجربه تلخ بعد از انقلاب بهمن را به واقعیتِ تلخ دیگری تبدیل کند. رفیق عزیز ماهور در رساله اش این خاطره ی تلخ را زنده می‌کند و از این رو برای پایبندی به «سیاست مستقل طبقاتی» حزب توده ایران هشدار می دهد.

به سخنی دیگر، در گفت و شنفت دیروز، رفیق عزیز ب. وجه دمکراتیک مبارزه ی حزب طبقه کارگر و همه ی توده ای ها را با بیان و فرمول برنامه –  پ –  مطرح نمود که البته وجه پراهمیتی از نبرد طبقاتی جاری را تشکیل می دهد. در واقع «نبرد در سنگر» مورد نظر گرامشی در وسیع ترین ابعاد آن است

 

در این زمینه نظر حزب توده ایران شفاف و صریح و از نظر تئوریک پرصلابت است. زنده یاد جوانشیر آن را در قله استه تیک برداشت دیالکتیکی به مثابه مبارزه ی دمکراتیک پیگیری برمی شمرد، که آن قدر پیگیر است، که در طول زمان به مبارزه ی سوسیالیستی فرامی روید!

نبرد طبقاتی طبقه کارگر ایران در این روزها صلابت تئوریک و درستی موضع سیاسی حزب توده ایران را به ثبوت رسانده است.

 

مضمون دیالکتیکی نبرد طبقاتی جاری در ایران، رابطه ی میان دو مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی را برای اندیشه ی جستجوگر قابل شناخت و درک می سازد. حزب توده ایران همیشه به این سیاست پایبند بوده و باید باشد. ما با هیچ گام اصلاحی واقعی نه تنها مخالف نیست که زیر فشار مبارزه ی توده ها حاکمیت نظام سرمایه داری مجبور به آن تن دادن به آن می شود، بشود. بلکه ضمن تایید گام اصلاحی، خواستار تعمیق آن می گردد. فراموش نکنیم، توده‌ای ها آن‌قدر اصلاح طلب هستند که به خاطر تحق بخشیدن به آن انقلاب می کنند!

 

یک نمونه از چنین گام احتمالی اصلاحی رژیم دیکتاتوری را مورد توجه قرار دهیم که باید آن را بیش تر یک “معجزه“ نامید. چنانچه رژیم دیکتاتوری زیر فشار نبرد اعتراضی- اعتصابی کارگران، زیر فشار نبرد طبقاتی طبقه کارگر مجبور بشود به تشکیل سندیکاهای آزاد کارگری گردن نهد، و یا خصوصی سازی هفت تپه را به شکل تعاونی کارگری درآورد که محمد مالجو توصیه می کند، حزب توده ایران نه تنها مخالفتی با آن ندارد، بلکه بلافاصله خواستار برگزاری کنگره ی سراسری سندیکاهای آزاد کارگری  می شود. از تشکیل تعاونی کارگری دفاع می کند، و در عین حال هشدار می دهد که در شرایط سلطه ی نظام سرمایه داری و در چارچوب سیستم اقتصادی چنین نظامی، این تعاونی دورنمایی ندارد و ورشکست خواهد شد. همان طور که تعاونی ها در پس از پیروزی انقلاب بهمن نیز ورشکست شدند، هنگامی که به دنبال پیروزی راستگرا ها روند تعمیق انقلاب از سیاسی به اقتصادی- اجتماعی ممکن نشد. همان‌طور که اصلاح ارضی ناپلئون پس از کودتای او، آن طور که مارکس در کتاب هیجدهم برومئر … می نویسد، تنها شرایط امپراتور شدن ناپلئون را ایجاد نمود و دهقانان را با ورشکستگی روبرو ساخت.

حزب توده ایران و توده‌ای ها با نشان دادن سرشت اقتصاد سیاسی نئولیبرال امپریالیستی برای توده های زحمت کش توضیح خواهند داد و تشریح خواهند کرد که دورنمای برقراری یک نظام سرمایه داری مستقل را اقتصاد سیاسی امپریالیستی نابود ساخته است و تنها راه وابستگی نواستعماری به اقتصاد جهانی شده ی را  برای همه ی کشورها باقی گذاشته است. ما برای توده های زحمت کش توضیح خواهیم داد و تشریح خواهیم نمود که برای حفظ تعاونی ها باید کلیت نظام اقتصادی سرمایه داری را به زباله دان تاریخ انداخت و جایگزین ملی- دمکراتیک اقتصاد ملی را تحقق بخشید.

با منظور تحقق بخشیدن به چنین برنامه –  ب -،  حزب توده ایران و جنبش توده ای به طور مداوم در نبرد در سنگر و در نبرد روزانه و نبرد در شرایط سلطه ی نظام سرمایه داری شرکت فعال دارد. حزب طبقه کارگر با «هویت طبقاتی سیاست مستقل» خود در این نبرد روزانه ی دمکراتیک شرکت می کند که مضمون آن، پیوند میان مبارزه ی دمکراتیک پیگیر است با مبارزه ی سیاسی- سوسیالیستی هدفمند در جامعه!

 

با چنین سیاست همه جانبه ی طبقاتی برای هیچ رفیقی جای نگرانی باقی نمی ماند، ازجمله برای رفیق عزیز ماهور. نگرانی در این باره که با تکیه ی یک سویه به مبارزه ی اتحادی و بی توجهی به اهمیت مبارزه ی طبقاتی می تواند برای

هویت طبقاتی حزب توده ایران و سیاست مستقل طبقاتی آن  خطری جدی به وجود آید.

3 Comments

  1. جواد نکته بین

    توده ای بودن از ادعا تا واقعیت!
    جناب عاصمی اینقدر ادعای توده ای بودن نکن. شما اعلامیۀ 80 حزب کارگری و کمونیستی جهان را که به ابتکار رهبری حزب در دفاع از مبارزات مردم ایران تنظیم شده بود و شرکت و سخنرانی نماینده حزب در این نشست بزرگ احزاب کارگری و کمونیستی جهان را با سکوت برگزار کردی و آنوقت هر روز ادعای توده ای بودن داری!! لابد فکر می کردی با منتشر نکردن این گزارش می توانی اعتبار کم سابقۀ حزب و رهبری آن در عرصه جهانی را انکار کنی!! حتی «اخبار روز» که دست اندرکاران آن مخالف حزبند این مطلب را به شکل برجسته ای منتشر کرد!

  2. توده ای ها

    رفیق گرامی جواد نکته بین
    لطف کرده لینک سخنرانی نماینده حزب را ارسال کنید. من در جستجو در نامه مردم تنها گزارش های سال 2008، 2009، 2012 و 2014 را یافتم.
    فرهاد عاصمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *