مقاله ی شماره ۲۱ / ۱۳۹۸
(۳ مهر ۱۳۹۸ – ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹)
پیش تر در مقاله سوسیالیسم دمکراتیک هدف استراتژیکی حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، ذکر شد که این حزب تعریفی همه جانبه از «سوسیالیسم دمکراتیک» مورد نظر خود ارایه نمیدهد. تعریف ارایه شده برای تفهیم مضمون یک دوران تاریخی در جامعه بشری، تنها به بیان وجود رابطه ی میان دمکراسی و سوسیالیسم محدود می شود. به ویژه در هیچ بخشی از سند سیاسی سخنی درباره ی زیربنای جامعه، درباره ی اقتصاد سیاسی در «سوسیالیسم دمکراتیک» مطرح نمی شود.
همین وضع تعریف نشده درباره ی «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» در بخش «دیدگاه ها و ارزشهای ما» حکمفرما است که در سند سیاسی نخستین کنگره ی حزب چپ ایران طرح می شود. در آنجا به طور ضمنی مخالفت حزب چپ ایران با دمکراسی پارلمانی اعلام می شود. مخالفت ولی مستدل نمی شود. انگار اشاره ی ضمنی به منظور ایجاد توافق با جریان موازی در ترکیب حزب چپ ایران انجام شده است. ولی راه حفظ دمکراسی پارلمانی نیز در بیان باز گذاشته می شود. گفته می شود: «ما .. برای تعمیق و گسترش دمکراسی نمایندگی به دمکراسی مشارکتی و مستقیم در اشکال مختلف ازجمله خودگردانی و خود مدیریتی مبارزه می کنیم». بدین ترتیب میتوان تعریف درباره ی «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» را نزد حزب چپ ایران به عنوان دمکراسی برای ایجاد «خودگردانی و خودمدیریتی» نامید؟!
صرفنظر از آنکه «گسترش و تعمیق دمکراسی نمایندگی» به معنای گذار از دمکراسی پارلمانی نیست که شکل سازماندهی دولتی توسط بورژوازی را هنگام گذار از فئودالیسم تشکیل می دهد. تعریف «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» نیز با محدودیت مفهوم روبروست.
محدودیت در مفهوم تعریف از «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» از این ویژگی پراهمیت نیز برخوردار است که روشن نمیشود که آیا باید «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» را شکلِ دمکراسی در دوران سلطه ی نظام سرمایه داری، که حزب چپ ایران با آن «مخالف» است درک نمود؟ و یا این پیشنهادی است برای «سوسیالیسم دمکراتیک» مورد نظر حزب چپ ایران در آینده ی دور و مبهم؟ جمع التقاتی مواضع متفاوت در نظرات آنچنان چشم گیر است که بتوان با هزار غمزه هم چشم بر آن بست!
پاسخ ضمنی به پرسش درباره ی «دمکراسی پارلمانی» را میتوان ولی در صفحه بعد سند سیاسی یافت و سرشت التقاتی نظرات را شفافتر دریافت. در «برنامه ما: زندگی بهتر برای مردم ایران ..»، سند سیاسی خواستار «جمهوری دمکراتیک و سکولاری» میشود که در آن «دمکراسی پارلمانی» حکمفرماست! یعنی شکل دمکراسی بورژوایی که در کشورهای سرمایه داری برقرار است. گفته می شود: «جمهوری مورد نظر ما نظامی است پارلمانی و مبتنی بر حق رأی آزاد و برابر حقوق همگانی .. با برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه .. و قوام یابی جامعه مدنی ..».
بدین ترتیب پرسش نخست که در جستجوی پاسخ به آن سند سیاسی می بایستی زیرورو می شد، پاسخ نهایی را دریافت می کند. حزب چپ ایران (فدائیان خلق) خواستار گذار از دیکتاتوری است تا شرایط برای برقراری سرمایه داری ٬٬خوب٬٬ با دمکراسی پارلمانی در ایران ایجاد شود. آن طور که آخرین جمله در اپرای ٬٬پاگلیاچه٬٬ می گوید: la komedia, finita.
اکنون باید دید چه سرنوشتی را باید برای «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» در نظام سرمایه داری ٬٬دمکراتیک٬٬ تصور نمود که هدف مبارزاتی و استراتژیک حزب چپ ایران (فدائیان خلق) را تشکیل می دهد؟ پاسخ روشن و ساده است! در کلیه دو بخش «راستای عمومی برنامه» و «سند سیاسی» مصوبه نخستین کنگره حزب چپ ایران کلمهای بیش از آنچه نقل شده درباره ی شکل و محتوای «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» در «جمهوری دمکراتیک و سکولار» نمیتوان یافت. همین وضع برای پرسش دوم نیز حکمفرماست. برای «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» در دوران «سوسیالیسم دمکراتیک» نیز تعریفی ارایه نمیشود و ساختار و عملکرد آن توصیف و تفهیم نمی گردد.
پیش از آنکه برخی سویه های چنین تصورات مبهم و التقاتی مورد توجه قرار گیرد و طرح شود، به این نکته اشاره شود که نظام سرمایه داری مورد نظر حزب چپ ایران، همانطور که در بررسی نخست به آن اشاره شد، جایگزین ساختن ٬٬سرمایه داری بد کنونی٬٬ را با ٬٬سرمایه داری خوب٬٬ی دنبال می کند که اقتصاد سیاسی آن بر پایه نظرات مدرن کینزیان قرار دارد که میخواهند با تلفیق نقش دولت و بازار آن را برپا سازند و نابسامانی های کنونی جامعه ی ایرانی را برطرف سازند. این نکته در بخش «جهت گیری های برنامه اقتصادی» چنین برشمرده می شود: «ما بر تحقق و پیشبرد توسعه پایدار و تلفیق سازوکار برنامهریزی دولتی و بازار تأکید داریم.» (ص ۱۰) چنین است مضمون «سوسیالیسم دمکراتیک» نزد حزب چپ ایران!
این تصورات مبهم و دو پهلو بدون جان مایه ی علمی- طبقاتی که از ترکیب التقاتی ٬٬کمی دولت٬٬ و ٬٬کمی بازار٬٬ سرهم بندی می شود، وظیفه ی توجیه نفی وجود تضاد طبقاتی را در جامعه توسط حزب چپ جدید به عهده دارد. بدین ترتیب سند سیاسی در نخستین کنگره ی حزب چپ ایران به طور ساده و با سهل انگاری بر واقعیت شرایط حاکم بر ایران چشم می بنند که در آن نبرد طبقاتی ژرفش شونده ای در جریان است. هیچ تصوری درباره ی مبارزات کارگری در سالهای اخیر نه طرح میشود و نه از آن برای تنظیم برنامه پرطمطراق «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» بهره گرفته می شود.
حزب چپ ایران که خود را بخشی از چپ ایران اعلام میکند و میخواهد از نظرات مارکس نیز برای تنظیم نظرات و مواضع خود بهره بگیرد، در عمل نظراتی را مطرح میسازد که جا افتاده هستند و نمایندگان آن در بورژوازی شناخته شده اند. نظرات کینزیان مدرن نسخه ی پوزیتویستی ٬٬مدرن٬٬ی است که گویا باید پاسخی به ٬٬سرمایه داری بد نئولیبرال٬٬ باشد که بازار و قوای خدای گونه ی آن را برای سازماندهی هستی اجتماعی مطلق می سازد. نسخه ی پوزیتویستی کینزیان جدید در خدمت حفظ سرمایه داری ٬٬خوب٬٬ است که حزب چپ ایران آن را پنهان هم نمی کند. چنین برداشتی علیه نئولیبرالیسم با هدف حفظ سرمایه داری زاینده آن، را میتوان نزد نیروهای دیگری نیز یافت.
برداشت و ارزیابی چپ انقلابی که حزب توده ایران آن را نمایندگی می کند، رابطه ی دمکراسی و سوسیالیسم را رابطهای محتوایی و مضمونی می داند. درسها از تجربههای ناموفق در گذشته این نکته را مورد تأیید قرار می دهد.
بهم پیوستگی مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی از بهم تنیدگی میان دمکراسی و سوسیالیسم نتیجه می شود. بهم تنیدگی غیرقابل تفکیک دمکراسی و سوسیالیسم ناشی از این واقعیت است که مبارزه پیگیر برای دستیابی به خواست های مطالباتی و دمکراتیک زحمتکشان در نظام سرمایه داری، همانطور که در برابر چشمهای ما در ایران جریان دارد، به خواست های سوسیالیستی، یعنی به خواست برای گذار از سرمایه داری فرا می رویند. در شرایط دیکتاتوری خشن و علنی سرمایه و هم در شرایط دمکراتیک که گویا با برقراری ٬٬سرمایه داری خوب٬٬ برقرار خواهد شد، قانونمندی رشد مبارزه ی دمکراتیک به سوسیالیستی برقرار است، زیرا سرمایه داری و بورژوازی مدافع آن، قادر به تحقق بخشیدن به خواست های دمکراتیک زحمتکشان نیستند. در دمکراتیک ترین کشورهای سرمایه داری، برای نمونه در آلمان امپریالیستی، ٬٬فقر٬٬ سی درصد مردم را زیر مهمیز خود دارد، گرچه این کشور ثروتمندترین دوران تاریخ خود را میگذراند و ثروتمندترین کشور اتحادیه اروپایی را تشکیل می دهد. مفهوم فقر در این کشور در شرایط «دمکراسی پارلمانی» برقرار است و عمدتاً به معنای فقر زن است! به معنای فقر دوران سالمندی عمدتاً زنان است! این پندار که میتوان در «جمهوری سکولار و دمکراتیک» در ایران و با پیروی از مصوبه های حزب چپ ایران وضعی بهتر از در آلمان برپاداشت، پندار باطل است. بیان مبهم و غیردقیق در سند سیاسی این حزب بی علت نیست. ناشی از این واقعیت است که دمکراسی پارلمانی و یا مشارکتی و مستقیم در شرایط سلطه ی نظام سرمایه داری تغییری در وضع طبقات سلب مالکیت شده ایجاد نمی سازد. جامعه، جامعه ی طبقاتی است که ساختاری ٬٬دمکراتیک٬٬ آن هم در خدمت حفظ شرایط انباشت سود و سرمایه برای طبقات حاکم و سلب مالکیت کنندگان از توده ها قرار دارد.
بازیچـه و یا نیروی هدایت کنند؟
روزا لوکزامبورگ در سال ۱۹۱۶ در ارتباطی از مارکس نکتهای را نقل میکند (جهان جوان، ۷ سپتامبر ۲۰۱۹) که برای بحث درباره ی یافتن جایگاه طیف چپ در ایران در نبرد طبقاتیِ کنونی آموزنده است. نه تنها برای شناخت جایگاه حزب چپ ایران، بلکه همچنین برای شناخت جایگاه بخشی از رهبری حزب توده ایران نیز آموزنده است. بخشی که بر حفظ مواضع اپورتونیسم راست پای می فشارد، بدون آن که آماده برای گفت و شنفتی رفیقانه در درون حزب توده ایران و حتی در سطح علنی درباره ی مبارزه زحمتکشان ایران باشد.
لوکزامبورگ با اشاره به جنگ در جریان سخن می گوید. سخن او را میتوان برای جنگ طبقاتی در ایران که با ژرفش انکارناپذیر روبروست نیز پذیرفت. او میگوید «جنگ جهانی شرایط نبرد ما را تغییر داده است و خود ما را هم از همه بیش تر. اکنون ماسکها از چهره ها فرو می ریزند ..». سپس لوکزامبورگ با اشاره به اثر مارکس، ٬٬جنگ های طبقاتی در فرانسه٬٬، نکته «شایان توجهی» را از این اثر مارکس ذکر می کند: «در فرانسه خرده بورژوایی به کاری میپردازد که قاعدتاً بایستی بورژوایی صنعتی انجام میداده (نبرد برای حقوق دمکراتیک مجلس)؛ کارگران، به آن کاری می پردازند که وظیفه ی خرده بورژوازی می بوده (برای برقراری جمهوری دمکراتیک برزمد)؛ و وظیفه ی کارگران؟ چه کسی به انجام آن می پردازد؟ هیچکس!».
همین مضمون را جان رید در کتاب (و فیلم) ده روزی که جهان را تغییر داد، از زبان کارگری مطرح میسازد که پس از صحبتهای طولانیِ سوسیال رولوسیونر از او می پرسد، «حرف هایت را شنیدم، بالاخره به من بگو، تو طرفدار پرولتاریا هستی و یا طرفدار بورژوازی؟»
در شرایط مشخص نبرد طبقاتی در ایران که ژرفش روزانه ی آن نه تنها در مقاومت و نبرد زحمتکشان یدی و فکری و همه ی لایههای زیر فشار دیگر دیده می شود، بلکه همچنین در واکنش عصبی حاکمان، سخنان و نوشتارهای پرطمطراق در برنامهها چاره کار نیست. نمیتوان در اتاقهای دربسته نشست و بی توجه به نبرد طبقاتی واقعاً جاری در ایران و خواست های آن به تنظیم برنامه پرداخت. این وظیفهای نیست که در برابر طبقه ی کارگر و طیف چپ ایران قرار دارد. نمی توان خواستار گذار از دیکتاتوری شد تا در خدمت انباشت سود و سرمایه به سود گروه کوچکی از مردم در «جمهوری دمکراتیک و سکولار» قرار گرفت و خود را چپ پنداشت.
دمکراسی پارلمانی، «دمکراسی نیست، بلکه یک پلوتوکراتی اولیگارش [گروه کوچکی] است، به معنای برقراری سلطه ی طبقه ی مالکان» (کوکشوت و کوترئل، به نقل از آلفرد مولر، اقتصادی که می کشد، ص ۱۹۵).
چنانچه هدف دمکراسی و نبرد برای حقوق دمکراتیک زحمتکشان در «دمکراسی مشارکتی و مستقیم» به معنای ارزیابی آن به عنوان حربه ی برّا برای گذار از سرمایه داری درک نشود، تنها نام بیمحتوای دیگری را برای دمکراسی پارلمانی و یا ٬٬لوبی یسم٬٬ تشکیل می دهد. در زمینه ی نقش مبارزه ی دمکراتیک پیگیر برای گذار از سرمایه داری در مقاله ی وظیفه ی حزب انقلابی، تفهیم سرشت رهایی بخش نبرد دمکراتیک است، نکتههایی از کتاب آموزنده ی آلفرد مولر نقل شد. مبارزه دمکراتیک، تنها هنگامی راه به سوی جامعه ی نوین را می گشاید که سرشت رهایی بخش خود را حفظ کند.
در مقاله ی ذکر شده اشاره شد که تعریف برنامه حداقل کارگری حزب توده ایران که از دو بخش مبارزه ی دمکراتیک (اتحادی- صنفی) و سوسیالیستی تشکیل می شود، از این رو در خدمت تفهیم سرشت رهایی بخش نبرد دمکراتیک- مطالباتی است، زیرا پیگیری در نبرد دمکراتیک در سرمایه داری همیشه آینده و دورنمای سوسیالیستی را تدارک می بیند. در ایران در سالهای اخیر این تجربه عینی به ثمر رسیده است و درستی برداشت مارکسیستی را به اثبات رسانده است. طرح خواست دریافت دستمزد عقب افتاده توسط زحمتکشان یدی و فکری در تمام مبارزات اعتراضی و اعتصابی در این مدت، بدون استثناء به خواست پایان دادن بهخصوصی سازی زندگی اجتماعی فرارویده است و سرشت رهایی بخش نبرد دمکراتیک پیگیر را برای به زیر افکندن سلطه ی نظام سرمایه داری نشان داده است.
هیچ سند سیاسی و هیچ تحلیل و مقاله ٬٬چپ٬٬ به سطح برداشت واقعاً چپ فرانمی روید، اگر قادر نشود مفهوم رهایی بخش مبارزه ی دمکراتیک را در بیان خود و در نوشتار نشان دهد و آن را به خواننده تفهیم کند. بهم پیوستگی نبرد دمکراتیک و سوسیالیستی، بهم تنیدگی دمکراسی و سوسیالیسم دارای چنین یک پارچگی مضمونی است.
«خود گرانی و خود مدیریتی» در شرایط سلطه ی قانون انباشت سود و سرمایه، بار مضاعفی است بر دوش کارگران و جز ورشکستگی ببار نخواهد آورد. ورشکستگی در چنین شیوههای سوسیالیسم تخیلی قانونمند و برنامهریزی شده است. آلفرد مولر این نکته را در کتاب خود برای انواع این پیشنهادها مورد بررسی موشکافانه قرار میدهد. برنامههایی از قبیل «جامعه ی همبسته»، «اقتصاد در خدمت عموم»، «اقتصاد پس از توسعه»، «اقتصاد هدیه و برداشت مجانی» و یا «گوئرایلا گاردنینگ» و انواع دیگر برداشت و توصیههای این چنانی، شرایط گذار از سرمایه داری را ایجاد نمی سازد و کوشش هایی با مهر چپ هستند به منظور ابدی ساختن نظام سرمایه داری.
شرایط رهایی ایران و مردم و خلق های آن از بند دیکتاتوریِ خادم نظام سرمایه داری وابسته ی به اقتصاد جهانی امپریالیستی تنها به کمک جایگزینی میتواند ممکن گردد که مبتنی بر تئوری انقلابی ای باشد. تعریف و ساختار کوتاه آن در پاسخ به ابرازنظری امروز در همین صفحه انتشار یافت. پیشنهاد جامعی که بتواند بحث درباره ی برنامه انقلابی چپ را در ایران به پیش براند در روزهای آینده در تودهای ها با عنوان ژرفش نبرد طبقاتی در ایران و وظایف ما انتشار خواهد یافت که نیاز به کمک خوانندگان برای تدقیق و تکمیل دارد.