مقاله شماره: ۴۱ (۲۹ تیر ۱٣۹۷ )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6474
در نشست تبليغاتي «جلسه ي فوق العاده ي خامنه اي با هيئت دولت»، راه حل حاكميت نظام سرمايه داري در ايران مطرح شد. راه حلِ حاكميت يك دست و هم سو براي مبارزه با بحران فزاينده ي اقتصادي- اجتماعي- فرهنگي و ..، ادامه سياست اقتصادي كنوني است!
تاكيد بر ادامه سياست اقتصادي ضد مردمي و ضد ملي كنوني در اين نشست، دو واقعيت تاريخي را باري ديگر افشا مي سازد.
اول- وحدت موضع كليت حاكميت را براي ادامه اقتصاد سياسي اسلامي كه از طرف سازمان هاي مالي امپرياليستي ديكته شده است و خامنه اي آن را با «حكم حكومتي» غيرقانوني خود به برنامه رسمي همه ي دولت ها در ايران بدل نموده و به آن نام اقتصاد سياسي اسلامي داده است. اصطلاح «مقاومتي» ترفندي است براي پوشش مضمون وارداتي ضد مردمي و ضد ملي آن!
دوم- استحاله ناپذيري رژيم حاكم كه در موضع رئيس دولت وقت، حسن روحاني تبلور مي يابد. او در جلسه ي مشترك دولت با خامنه اي، خطاب به او وظيفه ي دولت را اجراي «نكاتي كه بيان فرموديد» اعلام مي كند و نسبت به «عملياتي و اجرايي» كردن آن ها تعهد مي سپارد.
ادامه سياست اقتصادي كنوني را كه توسط «تيم اقتصادي دولت» عملياتي شده است، خامنه اي و دولت روحاني اهرم مبارزه با بحران حاكم و پيامدهاي تحريم هاي جديد اعلام مي كنند. سياستي كه به معناي تعميق وابستگي نواستعماري كشور به اقتصاد امپرياليستي، تشديد به حراج گذاشتن ثروت هاي ملي و حل مساله مالكيت به سود سوداگران سرمايه دار داخلي و خارجي، و تشديد استثمار زحمتكشان يدي و فكري در ايران است كه قربانيان نقض حقوق قانوني خود هستند كه با اجراي سياست آزاد سازي اقتصادي تحقق مي يابد.
نكات برشمرده شده از سخنان خامنه اي و روحاني در اين نشست، جنبه ي تداوم سياست ضد مردمي و ضد ملي حاكميت را نشان مي دهد كه مورد تاييد كليت طبقات حاكم است. اين، اما تنها جنبه اي نيست كه بايد مورد توجه مبارزان قرار گيرد. جنبه ي ديگري از سخنان ايراد شده كه بايد هشيارانه مورد توجه مبارزان قرار گيرد، تعميق شكاف در سلطه نظام سرمايه داري و دستگاه ديكتاتوري آن است.
شناخت اين جنبه از واقعيت در نبرد طبقاتي در ايران كه به گفته ي رفيق محمد اميدوار در جلسه پالتاك با سخنگوي حزب چپ ايران (فداييان)، علي پورنقوي، نشان «مبارزة حاد طبقاتي [در ايران] است .. كه تعطيل بردار نيست»، ايجاد شدن شكاف در ساختار نظام حاكم سرمايه داري است. شكاف هايي كه بايد جنبش انقلابي توده ها با هشياري از آن ها براي ادامه نبرد ضد ديكتاتوري و ضد سلطه سرمايه داري وابسته به اقتصاد جهاني بهره برداري كند و نبرد را به پيش برد.
شناخت دقيق سرشت شكاف ها و درك ديالكتيك بهره برداري از آن ها به ويژه از اين رو پراهميت است، زيرا حاكميت مي كوشد با لفاظي اين برداشت را القا سازد كه گويا آماده براي عقب نشيني در برابر خواست هاي مردم است. روحاني مي كوشد اين جنبه ي دروغين را براي «مهندسي خواست هاي جنبش مردمي» (اميدوار، همانجا) به خدمت بگيرد. تعهد سپردن براي اجراي «نكاتي كه بيان فرموديد»، اسم رمز براي مهندسي خواست هاي مردم است!
يكي از «نكاتي كه بيان فرموديد» كه «عملياتي و اجرايي» كردن آن را روحاني وظيفه خود قلمداد مي سازد، اين وظيفه است كه «مسئولان به ميان مردم، كارگران و صنايع بروند و از نزديك با آن ها ارتباط برقرار كنند»، و يا گويا به تهيه «نقشه راه اقتصاد با ثبات» بپردازند.
بايد هشيار بود، بي ترديد مداحان پوشيده و علني تز استحاله پذيري رژيم ديكتاتوري و نظام سرمايه وابسته به اقتصادجهاني امپرياليستي از اين سخنان استفاده خواهند كرد و باري ديگر خواهند كوشيد بر طبل تبليغات استحاله پذيري نظام بكوبند.
با هشياري در برابر تبليغات دروغين و رسوا شده استحاله پذيري رژيم، واقعيت وحدت توافق كليت لايه هاي طبقات حاكم را براي ادامه سياست ضد مردمي و ضد ملي خصوصي سازي و آزاد سازي اقتصادي توضيح دهيم و براي توده ها افشا سازيم. تضاد اصلي ميان منافع زحمتكشان و منافع ملي را با اين سياست ديكته شده ي امپرياليستي برجسته و قابل شناخت و دريافت براي توده ها سازيم.
با وجود اهميت اين وظيفه افشاگرانه، همان طور كه اشاره شد، بايد با هشياري از شكاف هاي ايجاد شده براي پيشبرد مبارزه و تعميق نبرد طبقاتي بهره گرفت. بايد شكاف هاي ايجاد شده را با خواست هاي شفاف و مشخص عليه تحميل برنامه مهندسي خواست ها بدل نمود. زيرا «شكست قاطع تجربه حداقل دو دهه گذشته به منظور ”اصلاح“ رژيم ولايت فقيه و باور به امكان استحالة ساختار استبدادي كنوني و درآمدن آن به صورت حكومتي ”مردم سالار“ نشان داده است كه ساختار استبدادي كنوني .. اصلاح ناپذير است و تنها با طرد اين شيوة حكومت مداري است كه مي توان به تغييرهايي اساسي در راستاي دموكراسي در ميهن ما اميدوار بود.» (اميدوار، همانجا)
ژرفش نبرد طبقاتي در ايران ادامه دارد. تداومي كه با ادامه ي مصمم و آگاهانه مبارزات اعتراضي و اعتصابي زحمتكشان با خواست هاي مشخص براي بازگرداندن ثروت هاي خصوصي سازي شده به مالكيت عمومي- دمكراتيك و برقراري و تحكيم حقوق قانوني زحمتكشان از طريق حذف همه نوع قراردادهاي غيررسمي ممكن مي گردد كه اهرم متينِ مبارزاتي جنبش انقلابي است. اهرم تحقق بخشيدن به خواست هاي انقلابي توده هاي زحمتكش و محروم است.
تحقق بخشيدن به اين خواست هاي دمكراتيكِ توده ها از عهده ي نظام سرمايه داري حاكم برنمي آيد و رژيم ديكتاتوري نيز به عنوان ابزار سركوب اين نظام قادر به مهار كردن مبارزات نخواهد بود. از اين روست كه اين خواست هاي دمكراتيك به اهرمي پرتوان براي گذار از ديكتاتوري و نظام حاكم سرمايه داري بدل شده است.
در چنين شرايط ژرفش نبرد طبقاتي است كه سرشت مذبوحانه سخنان خامنه اي كه خواستار آن است كه «مسئولان به ميان مردم، كارگران و صنايع بروند و از نزديك با آن ها ارتباط برقرار كنند» برملا مي شود. طبقات حاكم مي خواهند با اين سخنان روند انقلابي را در جامعه مهار بزنند و مهندسي كنند.
چنين گام هاي مذبوحانه را به اهرم تجهيز و سازماندهي توده ها براي ادامه مبارزه متين اعتراضي- اعتصابي عليه سلطه ي ديكتاتوري و استثمارگر حاكمان بدل نمايم. خواست برگزاري نشست علني كارگران، سازمان هاي صنفي و احزاب سياسي با دولت روحاني رابه اهرم افشاگري عليه نظام و ترفندهاي آن بدل كنيم.
وظيفه ي كنوني جنبش چپ و در مركز آن حزب توده ايران طرح شيوه هاي عملي براي تصاحب شكاف هاي ايجاد شده در ساختار نظام حاكم سرمايه داري است.
شكافي را كه با اعتراف بر ضرورت تهيه «نقشه راه اقتصاد با ثبات» در سخنان خامنه اي عريان شده است، با ارايه پيشنهادهاي مشخص براي پاسخ به خواست هاي مبارزاتي توده هاي زحمت، زندانيان سياسي و ديگر مبارزان عليه خصوصي سازي و آزاد سازي اقتصادي پر كنيم و آن را به اهرم پرتوان ژرفش نبرد طبقاتي در ايران بدل نمايم.
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6474