سخن روز شماره: ۱۰۷ (۱۷ اسفند ۱٣۹۷)
در ردیف ٬٬گفتگوی اخبار روز با صاحب نظران در باره اوضاع ایران٬٬، گفتگو با رفیق ناصر زرافشان دارای جایگاه خاصی است، زیرا نظرات طرح شده در پاسخها به دور محور استقلال سیاست طبقاتی زحمتکشان متمرکز است. مرز نظرات طرح شده با نظرات راست و متمایل به مواضع سوسیال دمکراتیک در جنبش چپ ایران، دارای محورهایی است که مرور آن سودمند و آموزنده است.
رفیق زرافشان در پاسخهای خود جای تردید نمیگذارد که خواست های سیاسی در جامعه «ریشههای اقتصادی» دارد. او از این برداشت علمی به این نتیجهگیری درست نایل میشود که طبقات حاکم می کوشند ایدئولوژی خود را به ایدئولوژی حاکم بدل سازند، تا منافع طبقاتی خود را به عنوان منافع کل جامعه و منافع طبقات محکوم بنمایند و این برداشت را به آن ها القاء کنند. از این رو آنها می کوشند «نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی خود را بر زحمتکشان و بویژه بر طبقه ی کارگر حفظ کنند».
از این رو طبقات حاکم «مخالف خط مشی مستقل کارگری» هستند.
رفیق زرافشان که بر لزوم اتحادهای اجتماعی برای تغییرات در ایران تأکید دارد، به درستی بر لزوم حفظ خط مشی مستقل طبقه کارگر پای می فشارد. زیرا بدون «چنین هویت» شفاف و تعریف شده، «٬٬همکاری موردی، اتّحاد و ائتلاف٬٬ با دیگران .. [بدون] چنین هویت [هر] نیروی مستقلّی به زائده ی بی مزد و منّت دیگران تبدیل خواهد شد که فقط از گرده ی آن بار بکشند.»
راهکار طبقاتی، شکل بروز هویت
مارکسیست ایتالیایی، استفانو جی. آسارآ، استاد تاریخ فلسفه و فلسفه ی سیاسی در دانشگاه اوبینو/ ایتالیا، در رساله ای درباره ی وضع اسف بار چپ در ایتالیا به نتیجهگیری های مشابهی دست مییابد که مروری کوتاه به آن برای ادامه بررسی سودمند است.
آسارآ برباد رفتن هویت چپ را در ایتالیا علت موفقیتهای پوپولیستی راست و فاشیست های جدید ارزیابی میکند که پس از پیروزی ضد انقلاب در سالهای هشتاد و نود قرن پیش تاریخی اروپایی که با فروپاشی اتحاد شوروی همراه بود، تحقق یافت. او ریشههای این روند را در برداشت ٬٬اوروکمونیسم٬٬ در سالهای پیش از آن مورد بررسی قرار میدهد و می نویسد:
«چپ از بحران ناشی از پیروزی ضد انقلاب در این سالها بیرون نیامد و نتوانست هویت تاریخی- طبقاتی خود را بازیابد، زیرا نتوانست راهکارهایی طبقاتی خود را برای ترسیم دورنمای جامعه ارایه داده و آن را به زحمتکشان و توده های زیر فشار تفهیم کند.» (جهان جوان ۲۷ فوریه ۲۰۱۹)
رفیق زرافشان نیز «فقدان یک چشم انداز» را علت «پراکندگی و تفّرق» نیروی چپ در ایران و« یکی از دلائل اصلی عدم موفقیت و عقیم ماندن جنبش های اجتماعی دهه های اخیر» ارزیابی می کند. او در پاسخ به پرسش «در ایران چه خبر است»، مانند اندیشه ی راست اصلاح طلب و سوسیال دمکرات حاکم بر جنبش چپ ایران به گفتن اینکه “بحران است” بسنده نمی کند بلکه در پاسخ به پرسش اخبار روز می گوید «در ایران بحران عمیقی جریان دارد که دارای وجوه گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … است».
افزون بر این، نظرات طرح شده با نظرات انواع جریان های سردرگم چپ و متمایل به برداشت سوسیال دمکرات و اصلاح طلبان در حاکمیت و دیگران متفاوت است، زیرا خواستار طرح «چشم انداز» برای شرایط ایران می گردد.
با چنین پیش شرط فلسفی- سیاسی است که او خواستار داشتن مرز مشخص برای هویت چپ می گردد. هویتی که در ارایه «راهکارهایی طبقاتی برای ترسیم دورنمای جامعه» خلاصه میشود که باید آن را به پرچم مبارزه ی «زحمتکشان و توده های زیر فشار» در شرایط کنونی بدل ساخت.
با چنین برداشت طبقاتی عجیب هم نیست که رفیق زرافشان در مصاحبه سیاست «خصوصی سازیها و نتایج اقتصادی آنها را» مورد انتقاد قرار میدهد که «سیاست کلان کشور» را تشکیل می دهد. او این موضع انتقادی خود را در سخنش مستدل می سازد. به نظر او «نمایندگی و رهبری [امری] طبقاتی است».
از این رو رفیق زرافشان ضروری میداند که «هر جریان سیاسی بکوشد» با توضیح درستی مواضع خود جریان های دیگر را «جذب شعارهای خود کند و بدنبال سیاست های خود بکشاند». امری که باید با توضیح مواضع خود و نشان دادن حقانیت تاریخی آن ها به مثابه ی مواضع تاریخی جامعه، تحقق یابد. به چنین هدفی نمی توان « با انکار حقوق و منافع طبقات اجتماعی دیگر» دست یافت. آن طور که جریان های راست و حاکم دنبال می کنند. «نمیتوان بدون به رسمیت شناختن حقوق و منافع زحمتکشان، فقط برای به قدرت رسیدن خود از گرده ی آنها بار» کشند. «هر جریان سیاسی شعار وحدت میدهد امّا این وحدت گویا فقط در پیروی چشم و گوش بسته از خطّ سیاسی همان جریان معنی پیدا میکند».
سیاست شفاف مستقل طبقاتی، آن طور که ازجمله حزب توده ایران نیز دنبال میکند و مورد تأیید رفیق زرافشان نیز است، همانطور که اشاره شد، نشان دادن و ارایه «راهکارهایی طبقاتی برای ترسیم دورنمای جامعه» است. دورنمایی که با نفی اقتصاد سیاسی نئولیبرال آغاز میشود و به برنامه جایگزین برای آن تکمیل می گردد. تنها با چنین ارزیابی از حال و راهکار برای آینده است که جنبش چپ ایران قادر است در مبارزه ی اتحادی خود با موفقیت به جلب نیروهای ضد دیکتاتوری بدل گردد و نقش تاریخی خود را در نبرد طبقاتی جاری در ایران با موفقیت به سرانجام ضروری برساند.
خوشبختانه شناخت ضرورت بیان راهکار برای باز و نوسازی اقتصادی- اجتماعی ایران نزد نیروهای مبارزه و در مرکز آن جنبش آگاه کارگری پاقرص می کند. ارتقای مبارزه ی مطالباتی زحمتکشان یدی و فکری به خواست سیاسی و ترقی خواهانه «پایان دادن بهخصوصی سازی زندگی اجتماعی» نشان این امر و سطح بالای آگاهی طبقاتی زحمتکشان است. برای نمونه، مبارزه ی مطالباتی برای دریافت دستمزدهای عقب افتاده و علیه دستمزدهای زیر مرز فقر که شعارهای مبارزاتی تحصن معلمان را نیز تشکیل میدهد که امروز ۱۲ اسفند در تهران آغاز شد، «راهکاری» را به نمایش میگذارد که در راستای آن میتوان و باید «دورنمای» ترقی خواهانه را برای ایران بازشناخت وبا بهره گیری هوشمندانه مضمون آن را برای توده ها توضیح داد و تفهیم نمود.