مقاله شماره: ١٣٩۵ / ٧۶ ( ۲ آذر)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
٢- ريشه ي نظري- سياسي نياز به بحث
بازتاب رابطه ي حذف انقلابي ديكتاتوري و امر به ثمر رساندن مرحله ملي- دموكراتيك انقلاب به مثابه پيش شرط براي ايجاد وحدت ميان نياز به آزادي، عدالت اجتماعي و دفاع از منافع ملي همه ي خلق هاي سرزمين كهن سال ايرانيان، بي ترديد فراز مضمونيِ ديگري را در «سند كميته مركزي حزب توده ايران به مناسبت ٧٥مين سالگرد تاسيس حزب توده ايران» تشكيل مي دهد كه توانايي نظري- سياسي «سند …» را به اثبات مي رساند.
آن چه توجه را جلب مي كند، نياز به بحث مشخص در باره ي وحدت ضروري ميان وظايف سه گانه است، تا بتواند پيشنهادهاي مشخص بيش تري از آن چه تاكنون مطرح گشته، براي دستر سي به هدف ارايه شود. از بند ١٦ «سند …» براي توضيح كمك مي گيرم كه در سطر پاياني آن ارتباط پيش گفته مورد توجه قرار گرفته و برجسته شده است. در اين بند، از تجربه تلخ «فاجعه ملي»، نتيجه گيري منطقي براي خطر امروز گرفته و مورد تاكيد قرار مي گيرد كه خطر، «عدم دستيابي به زبانِ مشترك و اتحاد عمل» است كه مي تواند جنايتي ديگر را در سطح ملي در زندان هاي رژيم ديكتاتوري بيافريند! بر اين پايه است كه «سند …» با شفافيت خواستار آن مي شود كه از اين رو «ما بار ديگر همهء نيروهاي انقلابي و مترقي را به اتحاد عمل در مبارزه عليه رژيم … فرا مي خوانيم.»
يك نمونه ي مشخص ديگر براي نشان دادن نياز مبرم به بحث مشخص در درون حزب كه «سند …» برجسته مي سازد را مي توان در بند ١٧ يافت. در اين بند به درستي امكان استحاله رژيم و يا تغيير آن از بالا و امثال آن نفي مي شود. بر امر ضرورت تجهيز توده ها پاي فشرده شده و برجسته مي گردد كه در مبارزه براي تجهيز توده، «عنصر آگاهي توده ها» نقش كليدي را ايفا ي سازد!
برجسته ساختن سرشت ماترياليستي استقلال عنصر آگاهي را «سند …» در اوج توانايي نظري- سياسي بيان و مستدل مي كند: «زيرا [عنصر آگاهي] در تعارض با آن [حاكميت] به وجود آمده است و براي پيشبرد كارش …»! انديشه ي ماترياليسم ديالكتيك مي درخشد! «سند …» به درستي و به منظور پايان اين پنداشت واهي «براي هميشه» نزد مبارزان، «خواستار مبارزه همه جانبهء نظري- سياسي» مي شود. نياز به بحث مشخص در باره “مضمون” اين مبارزه همه جانبه انكار ناپذير است، زيرا بيان در «سند …» باري ديگر، تنها در سطحي “عام” تجلي يافته. حتي آن جا كه به درستي در بند بعدي ١٨ به «پيكار همزمان در دو عرصهء آزادي هاي دموكراتيك و اقتصادي مردمي و عدالت محور، و تلفيق آن ها با يكديگر …» اشاره مي شود، پرچم افراشته ي منطقِ سخنِ درست، در سطح “عام” باقي مي ماند، به “مشخص” فرا نمي رويد. نياز به بحث در باره مضمون مشخص پرچم مبارزه در لحظه كنوني احساس مي شود تا شايد گذر از بحث بيست ساله با مبارزان غيره توده اي و به طريق اولي با توده اي ها، از كاهلي فلج كننده كنوني آسان تر رهايي يابد. حركت ذهن براي تغيير شرايط، از تكانه ي ضروري برخوردار گردد.
پرسشي كه اكنون مطرح است، شفاف ساختن مضمون و چگونگي سازماندهي نبرد براي ارتقاي آگاهيِ اجتماعي است كه بايد بر پايه آن، تجهيز توده هاي زحمتكش و متحدان نزديك و دور آن براي مرحله كنوني مبارزه عملي گردد.
دو پرسش، “چگونه مي خواهيم زندگي كنيم” و چرا “تنها جايگزين” براي بحراني كه جهان سرمايه داري و ايران به مثابه بخشي از آن، با آن دست بگريبان است، گذار از نظام سرمايه داري است، بايد در مركز نبرد روشنگرانه و افشاگرانه حزب توده ايران قرار گيرد!
نبرد روزمره ي صنفي- سياسي طبقه كارگر، نبرد براي احقاق حقوق زنان، جوانان، دانشجويان و ديگر لايه هاي اجتماعي و به ويژه نبرد براي اتحادهاي اجتماعي از خرد و كلان تا برپايي واقعي جبهه ضد گسترده ي ديكتاتوري كه از پشتوانه ي مبارزاتي توده ها برخوردار شود، ادامه خواهد داشت، ولي با زمينه و پيش شرطي ديگر روبرو خواهد بود.
زندانيان سياسي دريافته اند كه بدون اعتصاب غذا، بدون «قطره قطره مردن»، نمي توانند بندي بر دست و پاي ترور دولتي- قضايي رژيم ديكتاتوري بزنند! نبرد صنفي- دموكرداتيك و سياسي تا سرحد و مرز زندگي و مرگ رشد كرده است! چگونه مي توان اين نبرد مداوم را به موضوع فعاليت روشنگرانه- مبارزه جويانه حزب طبقه كارگر بدل نساخت و با صراحت و شفافيت به طور مداوم در كنار زندانيان سياسي قرار نداشت، هنگامي كه به درستي خطري كه زندگي آن ها را در زندان هاي رژيم تهديد مي كند، دريافته ايم و گوشزد مي كنيم؟ ترور دولتي- قضايي رژيم ديكتاتوري ولايي را عليه زندانيان سياسي مي توان و بايد بر اين پايه قرار داد و نشان داد كه رژيم براي تحقق بخشيدن به برنامه سلب مالكيت كامل از خلق هاي ايران، به “متحد طبيعي” اقتصاد سياسي امپرياليستي بدل شده است.
قصد ندارم اين سطور را با توضيحات بيش تر در باره ي لزوم گفتگو ميان توده اي ها بيش از اين به درازا بكشانم. اما انتقال اين خبر كه دو روز پيش از كنفرانس محيط زيست در الجزيره پخش شد، شايسته توجه ي ويژه است. خبر كوتاه و ساده است. نماينده ي جمهوري خلق چين، اعلام كرد كه چين به همه ي تعهدات خود در برابر مصوبه كنفرانس قبلي و كنوني در اسرع وقت عمل خواهد كرد! اهميت اين خبر، در آن است كه انگشت اشاره را به سوي آينده نشان گرفته است! اين انگشت و اين سخن كوتاه و ساده اكنون به محكي براي سنجش عملكرد ديگران بدل شده است!
وزير محيط زيست آلمان كه تنها توانسته بود با “دعوا” در برلن تعهد نيم بندي را به عنوان تصميم دولت آلمان براي كنفرانس به تصويب كابينه خانم مركل برساند و با دست خالي به مراكش نرود، تصميمي كه باز هم با عقب نشيني در برابر خواست شركت هاي ادامه سوخت فسيلي در آلمان همراه است، در حالي كه شركت كنندگان براي سخنان نماينده چين دست مي زدند، صورت نماينده ي چين را به عنوان تشكر بوسيد!
اهميت اين خبر كوچك در آن است كه در حالي كه “ترامپ ” همه چيز را از جمله در ارتباط با همين مساله مورد پرسش قرار داده است، كلينتون و شركا نيز راه حل ديگري ندارند، نقش راهبردي براي ترسيم و نوسازي سيماي “جهاني ديگر” جابجا مي شود. آينده ي سوسياليستي كه مي پنداشتند پايان يافته، دو باره در جايي ديگر سر مي كشد و رخ مي نمايد! نيروي ترقي خواه و رهايي بخش كه بسيار آموخته است، سنگرها را دو باره پر مي كند و مي رزمد! اين «باياي تاريخ است!» (اط) *
در مقاله “انتخاب بين طاعون و وبا در آمريكا”، “كمدي انتخابات و تراژدي درماندگي”، نه تنها ناتواني “انتخاب ميان بد و بدتر” براي حل بحران از جمله در ايران شكافته شده است، بلكه همچنين نشان داده شده است كه نام بحران : نظام سرمايه داري است، و راه حل آن گذر از آن است و بس!
اين خط سرخ نبرد طبقاتي روز است كه بايد برداشت و با آن مبارزه ي رهايي بخش را از جمله در ايران به پيش برد!
* ريشه و جنگل
من شاخه اي ز جنگل سَروَم.
از ضربهء تبر بر پيكر سلالهء من
يادگار هاست.
با من نگو سخن ز شكستن.
هرگز شکستگی به بَر ما شگفت نيست.
بر ما عجب شكفتگي اندر بهار هاست.
صد بار اگر به خاك كشندم،
صد بار اگر چو استخوان شكنندم،
گاهِ نياز، باز آن هيمه ام كه شعله برانگيزد!
آن ريشه ام كه جنگل از آن خيزد!
سياوش كسرايي
فرهادگرامی رفیق عزیز دیروز دو مقاله خواندم در باره ترامپ یکی درنامه مردم ودیگری در راه توده چقدر دلم میخواست محل ومکان این دو مقاله برعکس بوداقای علیرضا خدائی پسر خاله دست دیزی من نیست بخصوص پس از افشاگری خانم اذر معتقدی همسر زنده یاد فرجه اله میزانی لیکن تحلیل راه توده به نظر من درست است تمنا میکنم رفیق با دانش من راهنمائی فرمائید پاینده باشی بدرود