فریبرز رئیس دانا
آمریکا کار احمقانه ای کزد؛ کاری در جهت افزایش ناگهانی و شدید خطر جنگ و در گیر کردن عربستان و اسرائیل و عراق و سوریه و آمریکا و روسیه و… در جنگی خانمان سوز که میلیونها کشته روی دست مردم زجر دیده و غارت شده ی ایران و منطقه می گذارد. قدرتمندان و صاحبان زر و زور از هم اکنون چمدانشان بسته و مکان امنشان مشخص است. آمریکا پس از تحمیل تحریم شدید و پر فشار حد اکثری مردم بی نوای ایران را به روز سیاه نشانده است و این همان مردمیند که از فشارهای سیاسی و اقتصادی سرمایه و زور سالها در رنج بوده اند. شکاف طبقاتی و فقر بر اثر سیاست های ایران و فشارهای آمریکا به حد اکثر رسیده است. حالا آمریکا در اولین روزها آخرین سال ریاست جمهوری یک نیمه فاشیست ریا کار و طرفدار سلطه ی ولی بر مردم جهان و یاران آوانجلیست و نژاد پرستش این کشور به فرمان مستر پرزیدنت قاسم سلیمانی را که برای دولت ایران نقش کلیدی داشت هدف گرفت و با دقتی بی نظیر و انتخابی دقیق او را از پای در آورد.
کاری ندارم که او چقدر محبوب یا مورد غضب مردمی بود که در همین 50 روز پیش از شدت فشار محرومیت آتش فشان گونه به پا خاستند و با کشتار بی رحمانه رو به رو شدند. اما این مهم است که آمریکا می توانست این حرکت تروریستی را انجام ندهد به ویژه آن که پیش از آن به بهانه ی کشته شدن یک نفر مامور ماجور خود به پادگان کتائب حمله و 25 نفر را از پای در آورده بود. آمریکا بهانه می آورد که پیش دستی کرده و جلوی طرح توطئه ی قاسم سلیمانی و هم کاران عراقی او علیه آمریکا را گرفته است. این ادعا قابل قبول نیست. ادعای حمله ی ایران به تاسیسات نفتی آرامکو هم از سوی سازمتن ملل رد شد. آمریکا با سیاست دو رویانه ی ترامپ و احتمال انتقام گیری بی ملاحظه ی ایران مردم را با خطر جنگ و قحطی رو به رو می سازد.
اما باید پرسید آیا ایران در شرایطی است که حمله به سفارت آمریکا در عراق و نوشتن رهبر ما قاسم سلیمانی بر دیوار آن را سازماندهی یا تشویق کند یا دست کم آن را محکوم نکند؟ نه. نه. این عاقلانه نبود.این عاقلانه نبود که باز ایران را متخصص اشغال سفارت ها بخوانند و آفکار عمومی را به او بدبین تر کنند. مانور مشترک ایران و چین و روسیه هیچ خاصیتی جز تحریک امپریالیسم آمریکا نداشت. دولت ایران پشتوانه قوی مردمی ندارد زیرا سیاست های ماندگار نولیبرالی موجب فقر وفساد و تبعیض شده است و ایران باید نگاه به داخل را پیش از واقعه ی خیزش اعتراضی مرد درآبان امسال پیش می گرفت. آمریکا از نارضایتی توده ها به نفع سود و سرمایه ی خودی و متحدانش بهره برداری می کند. ایران به آن توجه نکرده است و تضاد های طبقاتی و منافع حاکم در جناحها به نوعی است که نمی توانست هم توجه کند.
یک بار چرچیل گفته بود انگلستان متحد ثابت ندارد بلکه منافع(ملی) خود را دارد. مدتها عقل سیاسی در روابط بین الملل برای سرمایه داری تشویق به رعایت همین ضابطه و اصل بورژوائی سود محور و به ویژه نو لیبرالی اخیر بود. اما به نظر من مدتی است که باید گفت منافع ملی هم جایش را به منافع جناح های سرمایه وتبلور آن در انتخابات داده است. سیاستمداران ایران نمی دانستند که پرزیدنت آمریکا در آخرین سال ریاست خود سیاست های ویژه ای پیش می گیردوعقل جناحی- انتخاباتی چیز خاصی می گوید که متفاوت است با پیش داور و خیال پردازی یا حتا روحیه ی پارا نویائی آنان. آمریکا در کشتن قاسم سلیمانی عاقلانه عمل نکرد و مردم جهان را به خطر انداخت، اما عقل یعنی چه؟ آمریکا در عقل جناحی احتمالا درست عمل کرده است : ترامپ به بهای خطر کشتار بیشتر مردم شانس خود و توان جناح سرمایه ای خود را بالا برد.
لازم به توضیح نمی دانم که پیشنهاد ما برای خویشتن داری دولت ایران برای پرهیز از جنگ به معنای این نیست که دلبستگی ماندگاری به این نظام و این استراتژی ها دارم ( ادعا و تهمت بد دلان وابسته را نادیده می گیرم) بلکه به این معنا است که باید فرصت زنده ماندن برای همه ی مردم و نیز برای آزادی خواهان مردم دوست و ایران دوست فراهم شود. باید دولت ملزم به رعایت حقوق مردم باشد و نه به منافع جناحی. این هر گز هم به معنای فراموش کردن ذات خبیث و متجاوز امپریالیسم نیست.تجاوز و خطر آفرینی و پایمال کردن حقوق مردم از هر سو محکوم است. زنده باد مقاومت آگاهانه ی مردم علیه سلطه ی سرمایه، به هر رنگ و شکل و لباس و سیاست.فعلا نه به جنگ و آری به آگاهی رسانی و مقاومت هوشیارانه. نباید بگذاریم این خطر جنگ به بهانه ای برای ادامه ی وضع ستمگرانه تبدیلشود، برعکس بیاد فرصتی باشد برای شناخت عمیق سلطه ی سرمایه و سیاست حاکم و تدبیر جوئی برای رهائی. به دام جنگ نیفتیم و از خندق بلای حمایت از ستم های داخلی به پرهیزیم وبا هر نوع تجاوز و جنگ سالاری و مداخله ی بیگانه مخالفت کنیم