سرمایه برای انباشت جنگ می آفریند

image_pdfimage_print

سرمایه هنگامی که با تنگنایی روبرو می‌شود و چشم‌انداز سودآوری را تیره می‌بیند،  یا باید بماند و در انباشت سرمایه غرق شود، یا باید با کوله‌بار سرمایه خود بار سفر بندد. برای انباشت سرمایه پیوسته، سرمایه باید گاه‌گاهی به جهان فیزیکی گذشته خود به درود گوید و جهان دیگری را زیر فرمان خود آورد.

می توان گفت که  سرمایه اگر با بی‌میهنی خود، برای  چشم‌انداز بهره‌کشی نو و بهتر کوچ نکند،  از میان می‌رود و نابود می‌شود. سرمایه همیشه می‌کوشد یک چشم‌انداز جغرافیایی پایدار و استوارتری برای بازتولید خود فراهم کند. سرمایه با گزینش چشم‌اندازهای نو با مواد خام و نیروی کار ارزان و  دست‌رسی به بازار آسان به بیش‌سازی سود می‌پردازد. چرا که کاهش هزینه‌ها اگرچه اندک، سود را بیش‌تر می کند. جهان نوی که سرمایه با خداحافظی از میهن گذشته خود به آن گام می گذارد،  با بازارهای پر جنب و جوش، زیرساخت‌های فیزیکی و اجتماعی شایسته و دست‌رسی به نیروی کار، زنجیره‌ای از کارهای نو و پیشه‌های تازه را می‌آفریند. یک گسترش جغرافیایی و سازمان‌دهی چشم‌انداز نو دشواری سرمایه را برای سرمایه‌گزاری مازاد خود گذرا چاره می‌کند.

سرمایه پس از کوچ از شهرهای بیوه شده اروپا، نیاز به دوشیزه‌ای دارد که با تخم خود نطفه سرمایه را در رحم او بارور کند، ولی این کار آسانی نیست. مردمان جهان به فریب‌کاری سرمایه پی برده‌اند و به دل‌خواه مانند سران رانتی میهن ما دروازه کشور را به روی این پیرمرد خوش‌پوش هفت‌رنگ نمی‌گشایند. بنابراین سرمایه برای انباشت چاره‌ای جز جنگ‌افروزی ندارد. جنگ، بخششی خدایی برای سرمایه است. در زمان جنگ دشمنان برای کُشتار هم به جنگ‌افزار نیاز دارند و نرخ سود سرمایه در پیشه و شگرد جنگ‌افزاری بسیار بالا است. پس از جنگ کشورها برای بازسازی و آبادی بازمانده‌های ویران شده کشکول گدایی بدست می‌گیرند و به دست و دل‌بازی سرمایه برای وام  نیازمندند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *