مقاله شماره: ١٣٩٤ / ٦٦ (١٥ اسفند)
واژه راهنما: نظري- سياسي
حقيقت نسبي و رابطه ميان حقيقت هاي نسبي
بازنويسي نظر ابرازنظر كننده محسن:
رفيق برادر توده اي خارج نشين عزيز دل، بابا هگل شكر خورد كه گفت، حقيقت در كل است. حقيقت نسبي است و دائم در حال تغيير. منظور من تضاد بين سلفي هاي داخلي و مردم زحمتكش بزرگوار ايران عزيز است، نه در عرصه جهاني. در حال حاضر، تضاد بين سرمايه مالي خونخوار و مردم زحمت كش ايران، تضاد غير عمده است. و [لذا] روحاني و هاشمي و كل جناح سرمايه داري وابسته بقول شما فرنگ نشينان كمپرادور، بايستي حمايت مشروط شوند. روشنفكر بايستي بازدم مردم زحمتكش را پشت گوشش احساس كند. … مرشد ما مي گويد، چپ، يعني با مردم راست، [نه] يعني عليه مردم! نيمي از مردم قهرمان ما مراسم بيعت را تبديل به همه پرسي عليه استبداد كردند … بدرود
محسن گرامي!
حقيقت مشخص يا تاريخي (گذرايي- در حال تغيير و شدن)، نسبي است! در اين زمينه شما محقيد. اما مفهوم ”حقيقت، كليت است“، بازمي گردد به رابطـه ميان حقيقت هاي مشخصِ نسبي!
شما در ابرازنظر كوتاه خود به اين پرسش پاسخ نمي دهيد كه آيا «نيمي از مردم قهرمان ما [كه آن طور كه مي نويسيد] مراسم بيعت را تبديل به همه پرسي عليه استبداد كردند …»، خواستار اجراي برنامه ديكته شده ي اقتصادي توسط امپرياليسم به دولت روحاني هستند؟ آيا آن ها با راي خود با اين برنامه كه يك ”حقيقت مشخصِ تاريخي“ است و ايران را به نيمه مستعمره اقتصاد امپرياليستي بدل مي سازد، «بيعت كردند»؟
اگر شما به اين پرسش مشخص پاسخ دهيد و در عين حال رابطـه ميان نظام سرمايه داري حاكم بر ايران و امپریالیسم را كه با ادامه سياست اقتصادي ضد مردمي و ضد ملي خود، دست اندركارِ تعميق وابستگي نظام حاكم سرمايه داري در ايران به اقتصاد جهاني امپرياليستي است، مورد توجه قرار دهيد، آن وقت ”حقيقتِ تاريخي“ مورد گفتگو ميان ما را به مثابه ”كليت“ شرايط حاكم بر سرنوشت ميهن ما و مردم آن را درك كرده ايد. آن وقت مي توانيد همانند «نيمي از مردم قهرمان» ميهن ما به اين واقعيت دست يابيد كه راي «عليه استبداد»، به معناي راي عليه نظام اقتصادي اي است كه براي تحميل آن به مردم، «سلفي هاي خونخوارِ» حاكم، رژيم ديكتاتوريِ داعشي خود را به مردم ايران تحميل كرده اند!
«حمايت مشروط از روحاني و هاشمي» كه مي طلبيد، تا آن هنگام كه آن ها مجريان سياست ضد مردمي و ضد مليِ اقتصاد امپرياليستي در ايران هستند، تسليم به سياست در خدمت منافع «سرمايه مالي خونخوار» امپرياليستي از كار در مي آيد! شناخت اين رابطـه، حقيقت را به مثابه كليت قابل درك مي كند!
به موضوع به طور مجزا نيز پرداخته خواهد شد. اگر مايليد، مي توانيد در اين بين به مقاله زير نيز مراجعه كنيد (*) كه در آن نظريات آقاي يحيي ال اسحاق با عنوان «بازي برد- برد» مورد بررسي انتقادي قرار گرفته اند.
در ضمن كمك است اگر شما پس از نگارش مطلبِ خود، يك بار آن را مرور كنيد. نبود علامت گذاري، مانند نقطه و …، درك منظور شما را مشكل مي سازد و امكان سوتفاهم را بالا مي برد!
* «اخگري از احساس انساني، ايراني و انقلابي» (احسان طبري)، «بازي برد- برد» به سود سرمايه مالي امپرياليستي است! http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2312
رفیق فرهاد،
با سلام و ارزوی سلامتی و موفقیت. بسیار از جواب مستدل شما به اقای محسن متشکرم. او متاسفانه در این نظر تنها نیست.
در این حال خوشحالم که او هرچند با زبان کنایه و غیر سیاسی تن به این جدل داده است. باید این فرصت را غنیمت شمرد و همانطور که شما بخوبی انجام میدهید با سلامت کلام و صبر و حوصله با این نظر جدل و بحث کرد.
سیامک