گفتگوی اخبارروز با پرویز صداقت، اقتصاددان
• با پرویز صداقت اقتصاددان و از همکاران سایت “نقد اقتصاد سیاسی” در مورد علت فیلتر شدن این سایت، خروج آمریکا از برجام، تاثیر پیامدهای آن بر بازارکار و اقدامات جمهوری اسلامی در لحظه ی فعلی گفتگو کرده ایم …
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه ۲۷ خرداد ۱٣۹۷ – ۱۷ ژوئن ۲۰۱٨
پرویز صداقت از پژوهشگران اقتصادی و به نام کشور است. او در سال های اخیر از نویسندگان پیوسته سایت نقد اقتصادی سیاسی بوده است که به تازگی توسط حکومت فیلتر شده است. اخبار روز با آقای صداقت در باره ی دلایل فیلتر کردن این سایت و وضعیت اقتصادی کشور بعد از خروج آمریکا از برجام گفتگو کرده است. این گفتگو را در زیر می خوانید:
اخبار روز: پس از خروج آمریکا از برجام در عرصهی اقتصادی و سیاسی کشور چه تحولی رخ داده است؟
پرویز صداقت: در بدو امر بحران ژئوپلتیکی که کشور ما و منطقهی خاورمیانه با آن مواجه بوده تشدید شده است. خاورمیانهی سدهی گذشته همواره بستر بحرانهای متعدد بوده است. بحرانهایی که هم در بسیاری از موارد ناشی از مداخلات امپریالیستی بودند و هم خیلی وقتها مداخلات امپریالیستی را در پی داشتهاند. خروج امریکا از برجام در چارچوب همین مجموعه بحرانها و مداخلات امپریالیستی بوده که در عین حال باید آن را در چارچوب تحولات بزرگتر بحران ژئوپلتیک جهانی و بهویژه برای نخستین بار در تاریخ هفتاد سال گذشته بروز اختلاف جدید در میان هفت کشور بزرگ سرمایهداری ارزیابی کرد.
به نظر میرسد جناح نومحافظهکار امریکا همصدا با محور عربستان ـ اسراییل در پی آن است که در گام نخست به قول خودشان «رفتار ایران» را تغییر دهد و ایران را به درون مرزهای خودش بازگرداند. یعنی از حضور و حتی نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای ضعیفتر منطقه مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن بکاهد و احتمالاً در پی آن اگر قطعاً نگوییم «تغییر رژیم»، دستکم مهار و رام کردن کامل نظام سیاسی ایران را دنبال میکند.
اما عمق بحران کنونی آنجاست که هیچگاه در تاریخ معاصر ایران و احتمالاً در کمتر کشوری در جهان شاهد تلاقی مجموعهای از بحرانهای بنیانکن داخلی با یک بحران حاد ژئوپلتیک منطقهای از این دست بودهایم. از یک منظر، بحران ژئوپلتیک چهبسا در کوتاهمدت با ایجاد فضای شبهامنیتی به مهار اعتراضهای ناشی از بحرانهای داخلی یاری کند اما در میانمدت احتمالاً با تشدید و وخیمتر کردن عوامل بحرانزای داخلی موج نارضایتیها را تشدید میکند.
در شرایط فعلی مسأله صرفاً یک بحران عارضی ناشی از تحریمهای بینالمللی نیست. هرچند که خود این مسأله هم بهتنهایی میتواند بنیانکن باشد. مسألهی مهمتر تلاقی مجموعهی بحرانهای حاد ساختاری با بحرانهای ناشی از تحریمها و تحولات ژئوپلتیک با بحران حکمرانی و نارضایتی فراگیر است.
اخبارروز: برخی از چهره های جمهوری اسلامی می گویند: آمریکا از زمان اجرای برجام همان سخت گیری های قبل از توافق را ادامه داد، پس با خروج آن هم تفاوتی در وضعیت اقتصاد ایران ایجاد نمی شود، نظرشما به عنوان یک اقتصاددان چیست؟
پرویز صداقت: این طور فکر نمیکنم. البته برخی دشواریها در نقلوانتقالهای مالی بعد از برجام هم وجود داشته است اما مشکل اصلی که به این ترتیب بهشدت افزوده میشود دشواری هرچه بیشتر نقل و انتقالات مالی ایران با شرکای تجاریاش به دلیل تحریمهای مالی امریکاست. طبیعتاً از آنجا که برای بخش اعظم شرکای تجاری ایران، امریکا بازار بسیار بزرگتری است ترجیح میدهند در این بده ـ بستان از بازار ایران خارج شوند تا بازار امریکا را از دست ندهند و یا با تحریمهایی از جانب امریکا مواجه نشوند. بنابراین شاید از یک منظر که ما پیش از خروج امریکا از برجام هم بحران حاد ساختاری داشتیم، تفاوتی بنیادی در وضعیت اقتصاد ایران ایجاد نمیشود. اما تردیدی نیست که وضعیت بسیار دشوارتر شده است.
به هر تقدیر، بازهم تأکید میکنم مسأله صرفاً عوارضی، ولو بسیار گسترده، ناشی از تحریمهای بینالمللی نیست، بلکه تلاقی آن با مجموعهای از بحرانهای پولی ـ مالی، بحران تقاضای موثر، بحران شکاف طبقاتی و بازتولید اجتماعی، بحران حاد زیستمحیطی، بحران ناشی از فرار سرمایه و اختلال در روند انباشت، بحران حکمرانی و در نهایت نارضایتیهای گستردهی عمومی است.
اخبارروز: تحریم های گستردهی پیشین که بعد از توافق هسته ای برداشته شد، با خروج آمریکا مرحله به مرحله برمی گردد، با بازگشت دوباره تحریم ها، وضعیت اقتصاد کشور و مردم ایران، به خصوص اقشار تنگ دست، چه خواهد شد؟ به طور مشخص تاثیر شکست برجام برای بازار کار، ودستمزد ها ومناسبات کار چه خواهد بود؟
پرویز صداقت: گمانزنی در مورد چشماندازهای سیاسی کوتاهمدت بسیار دشوار است، اما پیشبینی اقتصادی کموبیش روشن است. به لحاظ متغیرهای اقتصادی محتملترین سناریو تحولاتی مشابه اوایل دههی حاضر است. بعد از دور نخست تحریمهای بینالمللی در ایران (پیش از برجام) شاهد بودیم که اولاً ارزش پول ملی به یکسوم قبل از تحریمها کاهش یافت و ثانیاً نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (واقعی) بهشدت کاهش یافت و از بیش از چهار درصد در سال ۱٣۹۰ به نزدیک به منفی ۷ درصد در سال بعد کاهش یافت. در مورد حاضر نیز از سویی تقلیل شدید ارزش پول ملی و از سوی دیگر کاهش شدید رشد تولید ناخالص داخلی طی سال جاری و سال آتی کاملاَ محتمل است. پس شرایط رکودی ـ تورمی بهشدت وخیمتر خواهد شد.
در عرصهی سیاسی ظاهراً دو رویکرد متفاوت در جمهوری اسلامی هست. رویکرد نخست عبارت است از تعامل با جهان و بهویژه اروپاییها در جهت گذراندن این دورهی سخت، به امید بروز گشایشها و تغییراتی که بتواند به تخفیف تحریمها و یا تغییراتی در سیاست وزارت خارجهی امریکا و دستورکار نومحافظهکاران امریکایی و نیز تغییری در معادلات منطقهای بینجامد. رویکرد دوم نیز رویکردجناح بهاصطلاح تندرو است که علیالظاهر طرفدار خروج متقابل از برجام و نیز عدم ورود به پیمانهایی مانند FATF است. پیآمدهای رویکرد دوم بر کالبد اقتصادی ـ اجتماعی حادتر خواهد بود و میتواند روند تحولات عادی را تسریع کند و حتی زمینهساز بروز بحرانهای مستقیم نظامی شود.
در شرایط تشدید رکود تورمی به سبب کاهش محتمل نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و سقوط ارزش پول ملی طبعاً با کاهش سرمایهگذاریها نهتنها بر اشتغالزایی اقتصاد افزوده نمیشود که شاهد افزایش شمار بیکاران و بیثباتکاران و وخامت هرچه بیشتر نرخ بیکاری خواهیم بود. همچنین افزایش شدید تورم فاصلهی خط فقر و سطح درآمد گروههای مزد و حقوق بگیر را بیشتر میکند. چشمانداز کوتاهمدت افزایش ورشکستگیها و توقف فعالیتهای اقتصادی، تشدید قطبیشدن طبقاتی و گسترش به حاشیه رانده شدن، کاهش شمار طبقهی متوسط خواهد بود.
بنابراین تهیدستان، محرومان و طبقات مزدبگیر (کارگران و طبقهی متوسط) روزهای سختتری در پیش خواهند داشت. ارزش واقعی دستمزدهای پولی کاهش مییابد و به سبب افزایش نرخ بیکاری و ارتش ذخیرهی بیکاران قدرت چانهزنی فردی و جمعی مزدبگیران کاهش مییابد و امکان آنها برای افزایش دستمزد تقلیل پیدا میکند.
در چنین شرایطی از سویی آسیبهای اجتماعی ناشی از بحرانهای اقتصادی و فقر و بیکاری و جز آن افزایش مییابد و از سوی دیگر به احتمال قوی شاهد تداوم اعتراضهای اجتماعی از جنس اعتراضهای دیماه سال گذشته خواهیم بود.
اخبار روز: شرکت های مهم بین المللی که بعد از برجام با تضمین کار ارزان و سود کلان وارد بازار ایران شده بودند، یکی از پس دیگری از کشور خارج می شوند و در عمل پروژه ی تحریم های گسترده ی پیش از برجام در حال بازگشت است، آن هم در شرایطی که اروپا، چین و روسیه صراحتا با آقدام آمریکا ابراز مخالفت می کنند. آیا جمهوری اسلامی می تواند این روند را متوقف کند؟
پرویز صداقت: بعید است. اما در دنیای پرابهامی زندگی میکنیم که پیشبینیهای دقیق ممکن نیست. اتحاد سه قطب پیشرفتهی سرمایهداری (امریکا ـ اروپا ـ ژاپن)، بعد از اجلاس اخیر گروه هفت، برای اولین بار در هفتاد سال گذشته سست شده است. از سوی دیگر، بهاصطلاح قطبهای نوظهور سرمایهداری در شرق آسیا، روسیه، افریقای جنوبی و امریکای لاتین معضلات و بهاصطلاح بحرانهای خود را دارند. چین با مخاطرهی عدم استمرار نرخهای رشد بالا و احتمال شکست حباب قیمتی در برخی بخشها و شکستهای مالی روبهروست. روسیه اگرچه به لحاظ ژئوپلتیک از موقعیت بحرانی خاورمیانه بهره برده و در سوریه پا سفت کرده است اما برای نزدیکی به اروپا با مشکلاتی در ارتباط با اوکراین روبهروست و از این رو نزدیکی روسیه ـ اروپا در برابر امریکا بعید به نظر میرسد. ضمن این که در مقام یک اقتصاد ناموزون نیمهپیرامونی قدرت توانآزمایی اقتصادی چندانی با قطبهای پیشرفتهی سرمایهداری ندارد.
یا برخی در مورد نزدیکی ترامپ ـ پوتین گمانزنی میکنند چراکه هردو متعلق به جناحهایی از سرمایهی مالی با تمایلات اقتدارگرایانه هستند که بیشترین سود را از بالا بردن بهای انرژیهای فسیلی میبرند و از این رو گرایشهای متفاوت ژئوپلتیکشان میتواند همگرا شود، اما این نزدیکی با مخالفت جدید بخش دیگری از دولت پنهان و سرمایهی مالی امریکا که در پی بازسازی فضای جنگ سرد است مواجه میشود.
در شرایطی که صحنهی ژئوپلتیک بینالمللی این قدر پرابهام است نمیتوان گمانزنی قاطعی دربارهی تحولات ژئوپلتیک آتی در قبال ایران داشت. اما آنچه مسلم است این است که بهموازات تلاشهای دولت ایران، رقبا و دشمنان منطقهای ایران و به طور مشخص اسراییل ـ عربستان سعودی و شیخنشینها به تلاشهای مقابلی برای بیاثر کردن تلاشهای ایران دست زده و دست میزنند. نمونهی آن تلاشهای جهانی نتانیاهو در سفر به روسیه و اروپا و نمونهی دیگر هم تلاش عربستان برای منصرف کردن آلمانیها از سرمایهگذاری در ایران است. بنابراین مجموعه تلاشهای دولت ایران با اقدامات متقابل از سوی قدرتهای رقیب منطقهای و نیز نومحافظهکاران امریکایی مواجه است و با توجه به وضع موجود و تعللها و تردیدهای متحدان اروپایی و آسیایی ایران و نیز این مسأله که امریکا بهرغم افول قدرت اقتصادی، به مدد قدرت نظامی و ارز هژمونیک خود جایگاه قدرتمندتری در سلسلهمراتب جهانی دارد، به نظر میرسد مجموع نیروهای دوم بهمراتب قدرتمندتر باشد.
اخبار روز: جمهوری اسلامی اگرچه برای تعیین تکلیف با اروپا مهلت ۶۰ روزه تعیین کرده بود ولی شاهد نرمش آن در قبال اروپا و همزمان سخت گیری در برابر منتقدان و مخالفان سیاسی در داخل است. به نظر می رسد حکومت می کوشد فشاری را که به خاطر شکست برجام متحمل می شود به فرصتی برای مهار خیزش های اجتماعی تبدیل کند و به بهانه ی تامین نیازمندهای اساسی، مانند دوران جنگ تور کنترل خو د را روی اکثریت جامعه که عمدتا تهی دست و حاشیه نشین هستند گسترش دهد و از این راه مانع تحرک نیروهای سیاسی و سازمانگری اعتراضات بشود. فکر می کنید بین شکست برجام و گرایش حکومت به امنیتی کردن فضای سیاسی رابطه ای وجود دارد؟
پرویز صداقت: ناسازه و تناقضی که در شرایط کنونی با آن مواجهایم این است که از سویی در شرایط تلاقی بحرانهای حاد با بحران حاصل از تحریمهای بینالمللی شاید سیاست منطقی امتیاز دادن به داخل برای ایجاد نوعی وفاق در برابر فشار خارجی باشد. اما در مقابل شاهد تشدید فشار به داخل شدهایم. به نظرم این سیاست فقط بحران را تشدید میکند. حتی در دههی ۱٣۶۰ هم که شرایط اقتصادی ـ اجتماعی ـ فرهنگی بسیار متفاوت از امروز بود نهایتاً در برابر کاهش شدید درآمدهای ارزی و فشارهای اقتصادی شاهد چرخش قطعی در سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال جنگ بودیم. بنابراین با توجه به تغییرات دموگرافیک، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل پیشبینی است که در شرایط کنونی این چرخش هرچه سریعتر اتفاق بیفتد. با این تفاوت که این بار این چرخش میتواند زمینهساز یک دگرگونی جدی در نهادهای سیاسی باشد یا شاهد وقوع همزمان هر دو باشیم.
اخبار روز: در پایان به مسألهی فیلتر شدن نقد اقتصاد سیاسی میرسیم که در روزهای اخیر شاهد آن بودیم. به نظر شما به عنوان یکی از نویسندگان این سایت، آیا فیلتر کردن سایت با سابقه ی “نقد اقتصاد سیاسی” را باید یک رویداد رسانه ای در کنار سایر مسایل جاری در کشور تلقی کرد و یا نمونه ای از تلاش سازمان یافته برای متلاشی کردن شبکه ی های اطلاع رسانی، نقد و سامانیابی دگراندیشان در دورهی پس از اعتراضات سراسری دیماه سال گذشته؟
پرویز صداقت: به نظرم بخشی از یک پروژهی بزرگتر برای محدودسازی فضای نقادی است. تمایل اصلی این است که به جز نقدهای درونی دو جناح محافظهکار و میانهرو صدای سومی برای محذوفان وجود نداشته باشد. به همین دلیل هم دایماً شاهد محدود شدن بسترهای ارتباطات مستقیم مردم با یکدیگر از طریق شبکههای اجتماعی بودهایم.
البته میدانید «نقد اقتصاد سیاسی» یک سایت با رویکرد غالباً نظری است که منابع منتشر شده در آن در تمامی سالهای گذشته بعضاً منابع بسیاری از تحقیقات دانشگاهی در ایران بوده است. همین که دامنهی فیلترینگ حتی به حذف سنت نظری اقتصاد سیاسی رسیده نشاندهندهی سیاست پردامنهی حذفی است که در تمامی چند دههی اخیر وجود داشته و به نظر میرسد بعد از تحولات دیماه تشدید شده است.
اخبار روز: دلایل موفقیت نسبی سایت نقد اقتصاد سیاسی چه بوده است؟
پرویز صداقت: فکر میکنم مهمترین دلیل این بوده که «نقد اقتصاد سیاسی» مبتنی بر یک سنت فکری نسبتاً دیرپا و متأسفانه پرگسست در ایران معاصر است. تبارشناسی معاصر نوشتههای این سنت فکری را باید در آثار قدیمیتر جستوجو کرد. اما به نظرم نقطهعطف مهم به اواخر دههی ۱٣۴۰ و نیز سالهای منتهی به انقلاب ۱٣۵۷ برمیگردد که بهتدریج تلاش برای ترجمهی آثار اقتصادددانان و جامعهشناسان دگراندیش و پژوهشهای نو در مسایل اقتصادی ـ اجتماعی آغاز شد و شدت گرفت. تا آن سالها اساساً شاهد انتشار جزوهها و درسنامههایی بودیم که نوعی بازنگاری دروس دورهی دانشگاه و یا در جناح چپ عمدتاً ترجمههایی از نوشتههای بعضاً «کلیشهای» آکادمیسینهای روس بود. اما تحولات عمیق اقتصادی ـ اجتماعی در دههی ۱٣۴۰، شکلگیری جنبش اعتراضی جدید و به موازات آن گسترش نظام دانشگاهی در ایران و اعزام گستردهی دانشجو به خارج نوعی تفکر دگراندیشانهی چپ را در ایران تکوین داد و ترویج کرد که به نظرم بهرغم شکستها و افولها و گسستها در درازمدت توانسته تفکر انتقادی در عرصهی اقتصاد سیاسی را گسترش دهد. در این میان، در سالهای پیش از انقلاب برخی چهرههای کلیدی و مهم نقش تعیینکنندهای در تکوین این سنت فکری داشتند. ازجمله آموزشها، ترجمهها و پژوهشهای فرهاد نعمانی و سهراب بهداد و سعید رهنما در دههی ۱٣۵۰ قابل اشاره است که از سویی خوانش جدیدی از اقتصاد سیاسی را ارائه کردند و از سوی دیگر زمینهساز شکلگیری نسل بعدی اقتصادسیاسیدانان ایرانی شدند.
سنت «نقد اقتصاد سیاسی» به دنبال انقلاب فرهنگی سال ۱٣۵۹ و حوادث متعاقب آن در داخل کشور فروکش کرد. و در ادامه، بهویژه در دههی بعد و دورهی اصلاحات متعاقب فروپاشی اردوگاه شوروی و رونق گرایشهای پسامدرن و پسامارکسیستی، شاهد گسترش مطالعات فرهنگی چپ بودیم که از یک منظر هم البته بینشها و ارزشهای خاص خودش را دارد؛ اما نباید در آن متوقف ماند. البته انتشار مطالعات و نوشتهها و ترجمهها در سنت فکری اقتصاد دگراندیش در تمامی سالهای مورد اشاره در داخل کشور استمرار داشته است. اما از نیمهی دههی ۱٣٨۰ شاهد بودیم که بعد از یک دورهی فترت نظری در سنت اقتصاد سیاسی ایران به سبب انقلاب فرهنگی و سپس چیرگی گرایشهای فرهنگی ـ پسامدرن چپ، احیای مطالعات در سنت نقد اقتصاد سیاسی تاحدودی به تعمیق مطالعات جدی اقتصادی ـ اجتماعی در سالهای گذشته یاری کرده است.
عملکرد سایت نقد اقتصاد سیاسی را هم باید از همین منظر و در چارچوب همین سنت نظری درازمدتتر داوری کرد. تردیدی ندارم این سنت فکری میتواند راهگشایی به سوی افقهای تازهای برای شناخت معضلات اجتماعی و برمبنای آن پراکسیس اجتماعی باشد.