با این همه درد و رنج، گرسنگی و بدبختی، باز باید به آینده خوشبین و امیدوار بود. نشانههای فرارسیدن بهار رنج بران، بهار آزادی خواهان فراوان است. نمیتوان باور کرد که ۱۴ میلیارد سال تکامل ماده و آفرینش شعور انسانی، تنها برای زراندوزی آزمندان بوده است. نمیتوان باور کرد که مشعل آزادی برای همیشه خاموش شده است.
در شعر “مسافر” سپهری به آمدن بهار هنوز امیدوار است:
من مسافرم / و در این سفر
بهار را میبینم / که میآید
با سبزههای تازه / و بادهای نو
نوروز باید آن جشنی شود که نه تنها به طبیعت، بلکه به انسانها نیز زندگی، تازگی و شادابی میبخشد. این جشن کهن باید نمادی از تلاش برای برپایی آزادی و برابری اجتماعی شود. رزمندگان باید با بالا رفتن از نردبان نوروز پنجره را به سوی آزادی و عدالت اجتماعی بگشایند. بهاری که آنها میسازند، بهاری است که در آن آزادی و برابری جاودان خواهد شد. بهاری که نه با گردش زمین، بلکه با دستان پرتوان رزمندگان آزادی و عدالت به دنیا خواهد آمد. این بهار، ساخته پیکار و کار روشناندیشان و رنجبران است. بهار انسانی، ساخته دستهای پرتوان رزمندگان آزادی و عدالت است.
گر بهار آرزو روزی به بار آید / این زمینهای سراسر لوت باغ خواهد شد / سینه این تپههای سنگ / از لهیب لالهها پر داغ خواهد شد. (کسرایی)
ما میدانیم که سرمایهداری، که زمستان جامعه انسانی است، پایدار نیست. آتشفشان خشم انباشتهشده در دل تودهها، بیگمان روزی آتش به کاخ ستمگران خواهد افروخت. تا آن روز، امید همچنان زنده است.
خیزشهای پیدرپی نشان میدهد که تندباد خشم تودهها روزی به بادبان کشتی ستم خواهد وزید و آن را در گرداب انقلاب فرو خواهد برد.
این همه میگفتم هر شب / این همه میگفتم هر روز
باز میآید بهار رفته از خانه / باز میآید بهار زندگیافروز (کسرایی)