حاکمیت بورژوازی ایران به خصوص بورژوازی بوروکراتیک، در مجموع غربی است، ولی تا نیروهای نظامی از قدرت فعلی برخوردار هستند، آشتی کامل با غرب ممکن نیست و نیروهای پرقدرت نظامی جمهوری اسلامی هژمونی امریکا را به زیر ضربه می برند. برای همین این حاکمیت برای حیات خود لازم به نگاه به شرق هم دارد. به نوشته وال استریت ژرونال، «تقریبا ۹۰ درصد صادرات ایران راهی چین میشود. همزمان برخی از بازرگانها و تجار ایرانی برای فرار از تحریمهای موجود با استفاده از شرکتهای مستقر در مالزی، چین، هند و امارات متحده عربی کالاهای خود را به چین و سایر مقاصد انتقال دادهاند».
این دوگانگی بین سیاست ارتجاعی در داخل و زاویه داشتن با هژمونی قدرتهای غربی در خارج، در شکل ضعیف تر و کمتر متشنج آن در حاکمیت های هندوستان و ترکیه نیز برقرار است. بخش بزرگی از بورژوازی انحصاری هندوستان به انرژی ارزان روسیه محتاج است و برای همین زیر بار هژمونی امریکا نمیرود اگر چه که بخش دیگر بورژوازی حاکمیت هندوستان در پیمان نظامی کواد بر ضد چین و روسیه با امریکا همکاری میکند. اردوغان هم نقش میانجی میان بخش های مختلف بورژوازی ترکیه را دارد. اردوغان جدیدا گفت که ترکیه به خاطر نزدیکی به غرب شرق را ول نمی کند و در همان سخنرانی گفت که نزدیکی به شرق به معنای دوری با غرب نیست. درست همین حرفها را عبداللهیان وزیر خارجه دولت رئیسی گفته بود.
این حقیقت را که به دلایل مختلف بخشی از بورژوازی کشورهای ”جنوب” با هژمونی امریکا زاویه پیدا کرده اند را باید درک کرد و از آن به نفع ایجاد جهان چندقطبی استفاده کرد. همزمان نباید اجازه داد که بخشی از چپ به این دلیل، ما را به ائتلاف با بورژوازی حاکم تشویق کنند و جنبش کارگری را تسلیم حاکمیت بورژوازی سازند.