شکست سروری امپریالیسم آمریکا

image_pdfimage_print

تاریخ‌دانان و پژوهش‌گران اجتماعی بر این باورند که پیدایش، شکوفایی و شکست امپراتوری‌ها با همه‌ی ویژگی‌های هر کدام، پیرو یک قانون کلان همگانی هست. دوره پیدایش، دوره پیش‌گامی در رشته‌های گوناگون روز است. امپراتوری‌ها در این دوره در هم‌سنجی با دیگران دارای برتری نیروهای نظامی، فن آوری، صنعتی، فرهنگی، اخلاقی و ایدولوژیک هستند. امپراتوری‌ها از این برتری برای دست‌یازی و به زیر یوغ کشیدن دیگر کشورها و خلق ها سود می‌جویند. پس از آن این امپراتوری با دادوستد نابرابر و نادادگرایانه، دزدی از سرچشمه‌های زمینی و زیرزمینی و بهره‌کشی از این کشورها یک زندگی پیش‌رفته و با رفاه برای مردم خود فراهم می‌کنند. رفاه نسبی در کشور برای تهیه سرباز از طبقه‌های رنج‌بر جامعه و فرستادن آن به پهنه جنگ در جهان‌گشایی‌ها بایسته و ناگزیر است. این رفاه اجتماعی از سوی دیگر مایه شکوفایی دانش در زمینه‌های گوناگون مانند علم استراتژیک و صنعت نظامی و علوم تجریدی مانند فلسفه می‌شود.

هنگام آغاز پایان امپراتوری و دوره شکست، امپراتوری‌ها پیش از چشیدن مزه تلخ شکست، توان فرمان‌روایی خود را با کاربرد هزینه‌های نظامی هنگفت در برون از مرزهای کشور و کاهش بهره‌وری تولید داخلی و آلودگی اخلاقی گسترده در دستگاه اداری از دست می‌دهند. پس از آن کار به جایی می رسد که این امپراتوری‌ها حتا توان سیر کردن شکم سربازان و شهروندان خود را از دست می‌دهند. و در پایان با شورش‌های مردمی در درون و برون از مرزهای خود روبرو می‌شوند که  به ناگزیر به شکست امپراتوری می‌انجامد. بی هیچ تردیدی می‌توان گفت که امپریالیسم امریکا هم اکنون با چنین فروپاشی روبرو است.

می توان نشانه‌های پایان دوره سروری امپریالیسم آمریکا را دید. امپریالیسم آمریکا بدون داشتن حتا یک دشمن در هم‌سایگی خود سالانه ۸۵۰  میلیارد دلار برای گسترش جنگ در جاهایی که بیش از ده هزار کیلومتر با آن دوری دارد، به کار می برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *