ماکرونیسم بخشهای زیادی از طبقه کارگر را برای مبارزه که در دوران اولاند آغاز شده بود، به حرکت درآورده است. این مبارزات شامل بسیج تقریبا تمام بخشهای کارگری بوده است، اما بهطور پراکنده و ناهماهنگ: سنگرهای اصلی در بخش خصوصی و جوانان در سال 2016، کارگران راهآهن و خدمات عمومی در 2018، گروههای فقیر حاشیهای در فرانسه با جلیقه زردها، کارگران حملونقل در سال 2019 برای حقوق بازنشستگی، و بسیاری از شرکتهای خصوصی در مبارزه با اخراجها و دستمزدها از پایان اولین قرنطینه در سال 2020.
علاوه بر این، باید بسیجهای کارگری، جنبشهای دانشآموزی و دانشجویی را نیز در نظر گرفت که در مدارس و خیابانها برای مسائل مختلف مانند تغییرات اقلیمی، خشونت جنسیتی، حقوق دگرباشان جنسی و مبارزه با نژادپرستی و خشونت پلیس فعالیت کردهاند. این بسیجها، همراه با مبارزات محلی در خدمات عمومی مانند اعتراضات کارکنان بهداشتی علیه تعطیلی خدمات اضطراری و معلمان برای دفاع از منابع آموزشی در سال 2024، طبقه کارگر را به همراه متحدانش به مخالف شماره یک ماکرونیسم در طول هفت سال گذشته تبدیل کرده است.
به معنای «فراگیر» کلمه، طبقه کارگر در فرانسه اکثریت است، یعنی همه کسانی که مجبور به فروش نیروی کار خود هستند و در زنجیره فرماندهی سرمایه شرکت نمیکنند. بسیجهایی که پس از آن رخ داد، نشاندهنده وزن واقعی دنیای کار در فرانسه و حضور آن بهعنوان یک عامل مبارزه در سطحی است که در هیچ کشور سرمایهداری پیشرفتهای در سالهای اخیر مشاهده نشده است. با وجود این پویاییها، طبقه کارگر همچنان در بحثهای سیاسی و فکری بهویژه در ارتباط با دشواریهای این بسیجها برای کسب پیروزی و شکافهای طبقاتی در خارج از لحظات بحران، نادیده گرفته میشود.