جامعه طبقاتی و دموکراسی

image_pdfimage_print

در جامعه طبقاتی، دموکراسی به معنای راستین آن نمی‌تواند ریشه بدواند. سیاست‌های پارلمانی کشورهای سرمایه‌داری کم‌وبیش به سود طبقه‌های فرمان‌روا پیاده می‌شود.

گام گذاشتن یک حزب سوم، به ویژه با دیدگاهی سوسیالیستی در دنیای سیاست امریکا بی‌اندازه دشوار است. آن چه که روشن است با شرکت در انتخابات آمریکا نمی‌توان دگرگونی‌های ریشه‌ای به سود طبقه‌های رنجبر و لایه‌های تنگ‌دست فراهم کرد. تنها راه دگرگونی، سازمان‌دهی جنبش‌های مردمی و نیرومندتر کردن دموکراسی شورایی از پایین و پدید آوردن یک دیدگاه سوم با سیاست مستقل کارگری است.

البته این به دین معنا نیست که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان با هم‌یک‌سان هستند. باید با تحلیل مشخص از شرایط مشخص زمان به بررسی این ناهم‌سانی‌ها پرداخت. در زمانی که دموکرات‌ها در چهار سال گذشته جهان را تا مرز جنگ اتمی کشانده‌اند، اگر ترامپ و دست‌یارانش به گفته‌های انتخاباتی خود در باره‌ی صلح وفادار بمانند و به پیاده‌کردن آن بپردازند، برای صلح جهانی به‌تر است. افزون بر این، در نبود یک دیدگاه نیرومند سوسیالیستی، حزب جمهوری‌خواه به رهبری ونس توانست بخش بزرگی از طبقه‌کارگر را به سوی برنامه‌های اقتصادی خود بکشاند.

انجام سیاست‌های ضدجنگی جمهوری‌خواهان وابسته به برایند درگیری درونی لایه‌های گوناگون بورژوازی در در دست‌گاه فرمان‌دهی امپریالیسم امریکا و کارایی فشار صلح‌خواهان از پایین است. نیروهای پیش‌رو می‌توانند با سازمان‌دهی کارگران و رنج‌بران از پایین به دولت ترامپ برای پیاده کردن پیمان‌های خود به طبقه‌کارگر فشار بیاورند. این پیروزی هم بستگی به برایند نبرد طبقاتی از پایین دارد.
نباید از یاد برد که تضاد میان لایه‌های گوناگون بورژوازی در امریکا، یک تضاد آشتی‌پذیر است و آن‌ها هرگاه که از پایین از سوی جنبش‌های مردمی زیر فشار باشند و یا احساس کنند که باد تاریخ به بادبان بریکس برای برپایی یک جهان چندقطبی می‌دمد، دوباره با هم دوستی خواهند کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *