ایده آلیستها اعتقاد دارند که شخص پس از مرگ به بقای خود ادامه می دهد. آن ها فکر می کنند که ذهن ما پس از مرگ ما نه تنها زنده می ماند، بلکه تکامل می یابد. به سخنی دیگر، آنها فکر می کنند تکامل همه جانبه ذهن، فقط پس از مرگ ما امکان پذیر است.
به اعتقاد آنها، مغز عضو اندیشیدن نیست، بلکه فکر ما فقط زمانی که مغزی برای فکر کردن نداریم، به کمال خواهد رسید!
این اعتقاد کاملا بر ضد علمی است که ما از موجودات زنده داریم. هر جسمی که قادر به فکر کردن و احساس هست، لزوما یک جسمی زنده و عالی است. با این همه هر جسم زنده ای قادر به انجام فعالیتهایی که وابسته به تکامل ذهن هستند، نیست.
پدید آمدن ذهن در واقع به تکامل دستگاه مرکزی عصبی حیوانات وابسته است. ذهن پس از پیدایش دستگاه عصبی و درجی ای از تکامل آن در جسم زنده به وجود میآید. حتا کارکردهای ابتدایی ذهن که بر احساس مبتنی هستند ، پس از پیدایش دستگاه عصبی در جسم زنده و تکامل مغز پدید میآیند .
این مغز است که عضو اندیشیدن است. تفکر کارکردی است که به وسیله مغز انجام میشود.
با تکامل بیشتر مغز و تکامل مخ- رویه و مرکز بالاتر آن که در انسان مییابیم، کارکردهای عالیتر ذهن، یعنی اندیشه به وجود میآید که به وسیله مغز انجام میشود. متخصصان مغز و اعصاب به خوبی می دانند که مریضی که سکته مغزی کرده است، بسته به اینکه چه قسمتی از مغز آسیب دیده باشد، بخشی از کارکرد مغزی و فعالیت ذهنی خود را از دست می دهد.