تحقیق با معیارهای جامعه شناسی علمی و انقلابی نشان میدهد، که در تمام طول حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی ایران، انتخابات واقعی صورت نگرفته است. آنچه صورت گرفته است، کاریکاتوری جعلی و ناشیانه از انتخابات است که آن هم با دو هدف انجام شده است:
۱- کدام قشر یا گروه حاکم، مردم را تا دوره بعدی غارت و سرکوب کند. به بیان دیگر تصفیه حساب این قشر با آن قشر سرمایهداری حاکم.
۲- درست کردن سندی جعلی برای مشروعیت رژیم در سطح بین المللی. مردم ایران برای رژیم حاکم هیچ مشروعیتی قائل نیستند.
انتخابات واقعی، چیست؟
طبقات، اقشار و گروههای اجتماعی برای شرکت مستقیم در سرنوشت کشور و خودشان، داوطلبانه، بدون فشار و موانع سیاسی – سازمانی، نمایندهای را انتخاب میکنند و آگاهانه، داوطلبانه و با تعهد کنترل این نماینده، به او رأی میدهند. این نماینده، نماینده درخواستهای این و یا آن طبقه و یا قشر و گروه اجتماعیست. لذا اگر این نماینده به تعهدات خود در قبال انتخاب کنندگانش عمل نکند، انتخاب کنندگان میتوانند او را در هر زمانی عزل کنند و نماینده جدیدی را در مجلس نمایندگان بگمارند.
با این معیار در هیچ کشور سرمایهداری انتخابات واقعی و مردمی صورت نمیگیرد. در کشورهای سرمایهداری که هنوز فاشیستی نشدهاند، احزاب رسمی که هر کدام نماینده یک قشر خاصی از بورژوازی آن کشور هستند، کاندید معرفی میکنند و مردم فقط میتوانند از بین این کاندیدها “نماینده خود” را انتخاب کنند. این “نمایندگان مردم” تا زمانی که هنوز پروسه رأی گیری پایان نیافته است، از دادن هزاران قول و وعده توخالی به رأی دهندگان خود دریغ ندارند ولی پس از رأی گیری کاملا از رأی دهندگان خود جدا و مستقل میشوند و هر سیاستی را حتی بر ضد آنها اعمال میکنند (این یک امر عادی در جامعه سرمایه داریست)
در کشورهای فاشیستی مثل ایران انتخابات یک مضحکه تمام عیار و افشا شده است. نمایندگان از دهها فیلتر حکومتی باید بگذرند و سر سپردهترین آنها به مرکز قدرت و با اشاره رهبری این حکومت به عنوان کاندای انتخابات مورد تأیید قرار گیرند. آنگاه رأی گیری شروع میشود، رأی گیری که از قبل صندوقهای رأی به نفع این “نمایندگان مردم” پر شده است.
لذا انتخابات در تمام جوامع سرمایهداری برای جا به جائی غارتگران و سرکوبگران مردم بر مبنای نیروئی که در دولت دارند، برگزار میشود. انتخابات واقعی فقط در ساختار سوسیالیستی ممکن میگردد. ما این تجارب را در جامعه سوسیالیستی شوروی و چین سوسیالیستی سابق میتوانیم پیگیری کنیم.
مارکس میگوید: «… حق انتخاب همگانی به جای آنکه وسیلهای باشد که به کمک آن هر سه یا شش سال یک بار معلوم کنند که کدامین عضو طبقه فرمانروا باید در پارلمان نماینده و سرکوبگر مردم باشد، میبایست وسیلهای باشد تا مردم متشکل در کمونها به کمک آن کارگر و ناظر و حسابدار برای بنگاههای خود تهیه کنند، همان گونه که حق انتخاب فردی همین هدف را برای هر کارفرمای دیگری تأمین میکند.» (لنین دولت و انقلاب – صفحه ۵۵)
در انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات خبرگان رهبری ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ ما مجددا با مضحکه انتخاباتی یک رژیم فاشیستی روبرو هستیم.
انتخابات اسفند ماه دارای ویژگی خاصی است. این ویژگی، تغییرات عظیمی است که از شهریور ۱۴۰۱ تا کنون در آگاهی مردم به ویژه طبقه کارگر روی داده است. طبقه کارگر و اکثریت قاطع مردم در تقابل آشتی ناپذیر و آگاهانه با رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند، بهتر از قبل سازماندهی شدهاند، بهتر از قبل در اتحاد و همبستگی هستند و بهتر از قبل به ریشهها و علل توطئهها و سرکوبهای رژیم آگاهند. لذا رژیم جمهوری اسلامی منفورترین و منفردترین رژیم جهان در بین مردم کشور خود است. کشتارهای فلهای و اعدامهای روزانه در ایران خشم نیروهای مترقی در جهان را نیز برانگیخته و با هر انگیزهای از مبارزات مردم این کشور پشتیبانی میکنند، در عین حال مناسبات این رژیم با نیروهای سرمایهداری بینالمللی آنچنان است که همه را علیه خود بسیج میکند.
لذا رژیم ایران چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی در انزوای کامل قرار گرفته است.
رژیم جمهوری اسلامی ایران برای شکستن این انزوا احتیاج به سند دارد. تصور سردمداران رژیم این است که با سند جعلی انتخابات در ایران میتواند تا اندازهای از انزوا خارج شود ولی عدم شرکت قاطع مردم در انتخابات آینده، رژیم را چه در درون کشور و چه در سطح جهانی بی آبروتر و منزویتر خواهد کرد.
در یک پرسش اجمالی غیر رسمی از افراد متعلق به اقشار مختلف، همه بدون استثتا گفتند که در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
اهداف رژیم در انتخابات آینده (که در فوق بدان اشاره شد) باعث گردیده که از حالا تضادهای درون حاکمیت تشدید شود.
جناح حاکم برای ماندگاری خود، کاندیدهای اپوزیسیون دولتی را از طریق شورای نگهبان، فیلتر میکند. این عمل تضاد حاکمیت را به اوج خود میرساند. کاندیدهای اخراج شده از دور انتخابات آینده، شرکت در انتخابات را نفی میکنند ولی معیار “شرکت نکردن در انتخابات مخالفت با اسلام است” آنها را مجبور به شرکت مینماید و این خود به تنش درون اقشار حاکمیت میافزاید. مزید بر این، برخی نمایندگان در مجلس شورای اسلامی که خود را برای انتخابات آینده کاندید کردهاند، رد صلاحیت شدهاند.
امروزه تمام جناحهای درون حاکمیت مشغول دلربائی از مردم هستند. هر روز عدهای را به دار میآویزند و هر روز هم قول و وعدههای دلفریب اقتصادی – سیاسی میدهند.
خامنهای علیه مردم و برای مجبور کردن آنها به شرکت در انتخابات شیوه دوگانهای را به کار بسته است: نان قندی و شلاق:
او در ابتدا ادعای میکند که با خدا ارتباط مستقیم دارد تا تأکیدش برای شرکت در انتخابات را برای دین باوران یک خواست الهی بنمایاند. او در صحبت با خانواده قاسم سلیمان میگوید: «خدای متعال همینطور حرف میزد. در واقع زبان من بود، حرف خدا بود.»
او در صحبت با امامان جمعه شهرهای مختلف کشور گفت: «تشویق به حضور در میدان سیاسی مانند انتخابات کاری لازم است. باید با عمل، روی خوش، زبان پاسخگو و حضور در جمعهای گوناگون، حضور در صحنه» را ترغیب کرد. (ایران اینترنشنال)
خامنهای در بین عدهای از مردم کرمان گفت: «برگزاری انتخاباتی پرشکوه و با حضور پرشور مردم، موجب وحدت ملی میشود، وحدت ملی و حضور پر قدرت مردم در صحنه، قدرت ملی میآورد و قدرت ملی موجب امنیت میشود …». ترجمه آن به زبان بشری چنین است: شرکت در انتخابات باعث تحکیم و امنیت جناح حاکم میگردد.
او در عین حال همه مردم را تهدید میکند: تحریم انتخابات «سیاست راهبردی دشمنان انقلاب و آمریکا»ست. و یا «هر کس با انتخابات مخالفت کند، با جمهوری اسلامی مخالفت کرده و با اسلام مخالفت کرده.» به بیان دیگر از نظر ایشان هر کس در انتخابات شرکت نکند دشمن است. دشمن جمهوری اسلامی باید به دار آویخته شود. کاری که روزانه انجام میشود.
یکی دیگر از معضلات رژیم در انتخابات آینده شرکت زنان بی حجاب است. این معضل را زنان قهرمان و آشتی ناپذیر کشورمان برای رژیم ایجاد کردهاند. در جهت حل این معضل، تضاد در درون حاکمیت هر روز تشدید میشود.
عدهای شرکت زنان بی حجاب را یک تاکتیک برای شرکت بیشتر مردم در انتخابات ارزیابی میکنند. مثلا سخنگوی شورای نگهبان، هادی طحان نظیف، در مورد شرکت زنان بی حجاب در انتخابات میگوید: «حق رای از افراد در هیچ قانونی سلب نشده است.» یعنی زنان بی حجاب میتوانند در انتخابات شرکت کنند.
احمد وحیدی، وزیر کشور ایران، در تناقض با این موضع، میگوید: «هر کسی در فضای خصوصی خود آزاد است، ولی در فضای عمومی و در فضاهایی مانند فروشگاهها و سطح شهر باید حتما قانون رعایت شود و این از تکالیف قانونی است … رئیس قوه قضائیه چندین بار تذکر دادند و از دستگاهها و ضابطین خواستند برابر قانون عمل کنند، بارها هم از این مراکز خواسته شده که [آن] را رعایت کنند.» (سایت خبر فوری)
زنان بی حجاب به این دلیل بی حجاب هستند که از حق مسلم خود در آزادی پوشش دفاع میکنند و هزینه آن را هم میپردازند. این زنان از آگاهی و شعور اجتماعی بالائی برخوردارند و موضع آشتی ناپذیری با رژیم ایران دارند. این زنان در انتخابات آینده شرکت نخواهند کرد. حال میخواهد تاکتیک نرمش پذیر طحان نظیف باشد یا شیوه سرکوبگرانه احمد وحیدی.
آیا تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی در تشویق مردم برای شرکت در انتخابات و یا تبلیغ اپوزیسیون رادیکال در عدم شرکت در انتخابات، بر مردم ایران تأثیر دارد؟
در این مسأله که هر تبلیغی تأثیر گذار هست، نمیتوان شک کرد ولی مسأله بر سر بُعد و شدت تأثیر است. هیچ کدام از دو طرف نمیتوانند تأثیر تعیین کنندهای در شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات داشته باشند. زیرا نظر مردم را سیاست خود رژیم نسبت به آنها تعیین میکند. مردم ایران در مدت بیش از ۴۰ سال با گوشت و پوست و استخوان دریافتهاند که رژیم ایران برای آنها یک دشمن مسلح است. دریافتهاند که گرسنگی مردمان زحمتکش ناشی از دزدی و چپاول خانمان برانداز دولت مردان این حکومت است، دریافتهاند که فزرندانشان را این دولت زندانی کرده، شکنجه داده و یا اعدام نموده است. زنان زحمتکش و مترقی کشورمان روزانه با دشمنان خود در لباس پاسداران و عفافگران دولتی در مبارزهای بی امان هستند و برای آن هزینههای سنگینی میپردازند.
اینها موضع مردم کشورمان را تعیین کردهاند. این مردم آزادانه به سمت صندوقهای رأی نخواهند رفت. زیرا آنها رژیم جمهوری اسلامی را با تمام دستگاههای عریض و طویل نظامی و روحانیاش نمیخواهند.
نظم کمونیستی
15.2.2024